باغداری اگر توسعه یابد مزیت اقتصادی ماست
عصراقتصاد: رئیس اتحادیه باغداران استان تهران با بیان اینکه عدم صرفه اقتصادی دلیل اصلی کاهش عرضه میوههای قاچاق است، گفت: وضعیت تولید مرکبات بسیار مناسب است.
واقعیت اینست که باغداری مزیت اصلی اقتصادی ماست. زیرا هم آب کمتری نیاز دارد و هم صنایع تبدیلی و جانبی آن ارزش افزوده زیادی را عاید کشور میکند. اما باغداری هم یکی از بخش های اقتصادی کشور است که نیازمند توجه و تحول از سنتی به روش های صنعتی و علمی است. متاسفانه هنوز این بخش آنگونه که باید و شاید مورد توجه نبوده است. با وجود روشهای سنتی و غیر صنعتی به گفته مجتبی شادلو رئیس اتحادیه باغداران استان تهران قاچاق میوه زمین گیر شده است.
شادلو در گفتگو با مهر با اشاره به کاهش عرضه میوههای قاچاق در بازار داخلی، اظهارداشت: وضعیت تولید داخل بسیار مطلوب است و در سال جاری میوه آنقدر فراوان و قیمتها آنقدر پایین بود که قاچاق دیگر کاری منطقی نبود.
وی تصریح کرد: در واقع مناسب بودن قیمت تولیدات داخلی و به صرفه نبودن قاچاق، باعث شد این اقدام کمرنگ شود نه اینکه بگوییم جلوگیری خاصی انجام شد و قاچاقچیان تهدید شدند و یا ترسیدند.
رئیس اتحادیه باغداران استان تهران تصریح کرد: عدم صرفه اقتصادی دلیل اصلی این امر است اگر نه قاچاقچیان هر وقت فرصتی یافتند وارد کردند و چیزی هم نتوانست مانع آنان شود.
شادلو در بخش دیگری از سخنان خود درباره وضعیت تولید مرکبات در سالجاری اظهارداشت: وضعیت تولید در حال حاضر مطلوب است البته اگر اتفاق خاصی رخ ندهد.
وی گفت: سال گذشته نیز وضعیت تولید ما بسیار خوب بود و همه دست اندرکاران در تلاش بودند تا محصول مازاد را صادر کنند که متاسفانه سرمازدگی ۲۸ آبان ماه موجب شد خسارت سنگینی به تولید و باغات وارد شود و حتی بخشی از نیاز داخل نیز از راه قاچاق و واردات تامین شد.
شادلو ادامه داد: الان هم تولید فراوان است و ما نیاز داریم محصول مازاد را صادر کنیم امیدوار هستیم که این تولید به سرانجام برسد و شاهد سرمازدگی و طوفان شدید نباشیم.
تفاوتهای آماری این بار در «باغداری»
طبق گزارش اخیر مرکز آمار، کل مساحت باغ و قلمستانهای کشور در حالی در معادل ۸ / ۱ میلیون هکتار اعلام شده که در سال ۱۳۶۷ این میزان تنها یک میلیون هکتار بوده است.
طبق گزارش اخیر مرکز آمار، کل مساحت باغ و قلمستانهای کشور در حالی در سال ۱۳۹۴ معادل ۸ /۱ میلیون هکتار اعلام شده که در سال ۱۳۶۷ این میزان تنها یک میلیون هکتار بوده است. آیا واقعاً باغداری در کشور رونق گرفته است؟ افزایش مساحت باغداری برای اقتصاد ایران چه مزایا و معایبی دارد؟ افزایش باغداری در کدام استانها بوده است؟ افزایش باغداری در دوران افزایش بحران آب منطقی است؟ در این نوشتار به دنبال پاسخگویی به این سوالات هستیم و بررسی اینکه چقدر از آمارهای جدید باغداری با دیگر آمارهای این حوزه همخوانی دارد.
بخش کشاورزی در اقتصاد ملی شامل فعالیتهای مرتبط با زراعت، باغداری، دام و طیور، جنگلداری و شیلات است که در ایجاد ارزش افزوده، اشتغال، ارزآوری از طریق صادرات، تامین نهاده صنایع فرآوری مرتبط و در نهایت تامین غذای مردم نقش اساسی و حیاتی دارد. در این میان منظور از باغداری، احداث و نگهداری باغهای مثمر و غیرمثمر شامل قلمستان و به طور کلی پرورش نباتات دائمی روی زمین، در فضای باز یا زیرپوشش موقت است. نباتات دائمی گیاهانی هستند که غالباً تنه یا ساقهچوبی دارند و پس از برداشت محصول، تمام یا قسمتی از گیاه در زمین باقی میماند و مجدداً در سال بعد محصول میدهد. انواع درختان و درختچههای مثمر مانند پرتقال، هلو، انگور، بوته چای و گل محمدی و انواع درختان غیرمثمر مانند تبریزی، اکالیپتوس و سپیدار، نباتات دائمی محسوب میشوند. فعالیت باغداری به عقیده کارشناسان به فاکتورهای اقلیمی و آب مرتبط است.
تنوع محصولات باغی و اقلیمهای مختلف
در همین رابطه شرایط و تنوع اقلیمی ایران در دنیا بینظیر است به گونهای که از ۱۳ اقلیم دنیا ۱۱ اقلیم در کشور وجود دارد. از همین روست که انواع محصولات باغی در ایران در تنوع اقلیمهای مختلف کشت میشود. از سوی دیگر میزان مصرف آب در رشته باغبانی به نسبت میزان محصول تولیدی کمتر است و برخی محصولات باغی همانند انگور با کمترین مقدار آب، محصول میدهند. این موضوع همراه با اقلیم مناسب ایران میتواند مزیتی برای فعالیت باغداری در ایران باشد. از همین رو مشاهده میشود که در تمامی استانهای کشور فعالیت باغداری رواج دارد البته در برخی استانها با توجه به اقلیم، آب و خاک مساحت باغ و قلمستان متفاوت است. بر اساس آخرین اطلاعات منتشرشده مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۴ یک میلیون و ۸۰۰ هزار بهرهبردار دارای فعالیت باغداری در کشور وجود دارد که مساحت باغها و قلمستانهای کشور بیش از یک میلیون و ۸۱۴ هزار هکتار است. در حدود ۳ /۵۵ درصد باغ و قلمستانهای کشور به ترتیب در هفت استان کشور کرمان، فارس، خراسان رضوی، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، مازندران و قزوین واقع شده است. به عبارت دیگر استانهای مورد نظر قطب باغداری کشور محسوب میشوند. در این میان استان کرمان با ۳۴۵ هزار هکتار و سهم ۱۹درصدی دارای بیشترین مساحت و ایلام با مساحت باغ و قلمستان ۴۹۲۴ هکتار و سهم ۳ /۰درصدی دارای کمترین مساحت در میان استانهای کشور است (نمودار ۱ و ۲).
بررسی تعداد بهرهبرداران و مساحت باغ و قلمستان
تعداد بهرهبرداران و مساحت باغ و قلمستان در طول زمان به دلایل مختلف دستخوش تحولاتی شده است که قابل تامل است. بر اساس آمار ارائهشده توسط مرکز آمار ایران روند تحولات در فعالیت باغداری از نظر سطح باغ و قلمستان روند رو به رشدی داشته است. به طوری که این سوال را برای خواننده در ذهن متبادر میسازد که ارقام منتشرشده با واقعیت موجود بخش کشاورزی همخوانی دارد؟ با چه مفروضاتی میتوان این تغییرات مثبت و رو به رشد را صحیح دانست؟ همانطور که بارها در مطالب منتشرشده از سوی کارشناسان مطرح شده است بحران آب و خاک در بخش کشاورزی ایران یکی از معضلات اساسی توسعه بخش کشاورزی است و خشکسالی چندین ساله حاکم بر کشور اثر منفی بر بخش کشاورزی داشته است.
در بسیاری از مناطق کشور به دلیل خشکسالیهای مکرر و بلندمدت بسیاری از درختان خشک شده و فقط اسم و نامی از باغ بر جای مانده اما عملاً تولیدی در این باغها انجام نشده یا در حداقل مقدار است. علاوه بر این موضوع تغییر کاربری اراضی کشاورزی در کنار مشکل آب و خاک از دیگر موضوعاتی است که بر توسعه بخش کشاورزی تاثیرگذار است. دلایل مختلف همچون به صرفه اقتصادی نبودن کشاورزی و سودآور بودن فعالیتهای ساخت و ساز و از این قبیل باعث شده بخشی از اراضی کشاورزی تغییر کاربری داده و در حال حاضر کاربری غیرکشاورزی دارند. مجموعه این عوامل به خواننده گوشزد میکند که در طول زمان مساحت باغ و قلمستان کاهش یافته باشد. نگاهی به آمار منتشرشده مرکز آمار حاکی از آن است که از سال ۱۳۸۲ تا سال ۱۳۹۴ بر سطح باغ و قلمستان کشور اضافه شده است. به طوری که در سال ۱۳۸۲ مساحت باغ و قلمستان کشور در حدود ۱۴۶۸ هزار هکتار با یک میلیون و ۶۵۱ هزار بهرهبردار بوده است (نمودار ۳). یعنی طی ۱۲ سال در حدود ۴ /۳ درصد به بهرهبرداران و ۶ /۲۳ درصد به مساحت باغ و قلمستان اضافه شده است. این تغییرات در استانهای کشور متفاوت است، به طوری که بیشترین تغییرات در استان خراسان جنوبی با ۱۹۸ درصد افزایش اتفاق افتاده است. در استانی که بیش از ۱۸ سال دچار خشکسالی بوده و در سالهای اخیر شدت خشکسالی بیشتر شده، روند افزایش مساحت باغ و قلمستان شبههبرانگیز است. در این میان تنها استانهای بوشهر، تهران، کرمانشاه، هرمزگان و همدان کاهش در مساحت باغ و قلمستان را تجربه کرده و بقیه استانها شاهد افزایش سطحبودهاند (نمودار ۴). علاوه بر این اطلاعات منتشرشده نشان از آن دارد که طی دوره ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۴ تعداد بهرهبرداری فعالیت باغداری در حدود سه درصد یعنی ۵۷ هزار بهرهبرداری و ۴ /۲۳ درصد به سطح باغات و قلمستان یعنی ۳۴۶ هزار هکتار اضافه شده است. به عبارتی به ازای هر بهرهبرداری اضافهشده شش هکتار به مساحت باغ و قلمستان اضافه شده است. آمار این نکته را بیان میکند که مقیاس بهرهبرداری فعالیت باغداری از نظر مساحت در طول زمان افزایش یافته و بزرگ شده است. در برخی استانها بزرگ شدن مقیاس فعالیت باغداری بیشتر جلب توجه میکند. باغداری در برخی استانهای کشور همانند استان مرکزی با کاهش ۱۸درصدی در تعداد بهرهبرداریهای فعالیت باغداری (۱۱ هزار بهرهبرداری) و در مقابل ۳۱ درصد افزایش در مساحت (۱۱ هزار هکتار) اتفاق افتاده است. یعنی بهرهبرداریهای فعالیت باغی از نظر اندازه بزرگتر شده است. این در حالی است که در کشور ۴ /۶۶ درصد فعالیتهای باغداری در مساحت کمتر از پنج هکتار است. در استانهای گیلان، کرمان، قم، قزوین، خوزستان، زنجان و خراسان رضوی و مرکزی هم این موضوع قابل مشاهده است. اینکه در واقعیت مساحت بهرهبرداریهای فعالیت باغداری افزایش یافته باشد نکته بحثبرانگیز دیگری است که چگونه و با چه مکانیسم و سیاستگذاری در فعالیت باغداری اتفاق افتاده است. همواره خرد شدن اراضی کشاورزی به دلایل مختلف و از جمله قانون ارث به عنوان یکی از مشکلات توسعه بخش کشاورزی مطرح بوده است. حال چگونه طی ۱۰ سال گذشته مقیاس فعالیت باغداری افزایش یافته و این مشکل کاهش یافته است؟
از سوی دیگر مقایسه آمار ارائهشده توسط مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۳ و مقایسه آن با سال ۱۳۹۴ حاکی از آن است که طی این یک سال نیز حدود ۲ /۰ درصد به تعداد بهرهبرداریها و ۴ /۱ درصد به مساحت باغ و قلمستان اضافه شده است. در این میان در استان قزوین با ۴۱ درصد، هرمزگان با ۱۵ درصد و لرستان با شش درصد بیشترین افزایش در مساحت دیده شده است. نکته قابل توجه از مقایسه نمودار ۲ و ۴ روند یکسان و مشابه تغییرات در دو برهه زمانی سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۹۳ در مقایسه با سال ۱۳۹۴ است. ملاحظه میشود که یک الگوی یکسان برای افزایش و کاهش مساحت قلمستان در استانهای مختلف وجود دارد بدین معنا که همان اعداد دوره قبل با درصدی کاهش و افزایش برای دوره جدید ارائهشده و تغییری در الگو و روند ایجاد نشده است.
کانونهای خشکسالی
از سوی دیگر بر اساس شاخص SPI (بارش استانداردشده) منتهی به خردادماه سال آبی ۹۳-۹۲ نیمی از کشور در وضعیت نرمال تا خشکسالی بسیار شدید به سر میبرد. به طور کلی کانونهای خشکسالی در این دوره را میتوان به سه منطقه تقسیمبندی کرد:
الف- کانون خشکسالی شمال شرق که شامل استانهای خراسان شمالی، رضوی، جنوبی و سمنان و گلستان است.
ب- کانون خشکسالی البرز مرکزی که شامل استانهای تهران، البرز، قزوین و قم است.
ج- کانون خشکسالی منطقه آذربایجان و غرب کشور که شامل تمامی منطقه آذربایجان و استان کردستان است.
از سوی دیگر در گزارش ناسا که درباره شرایط جوی زمین در ۳۰ سال آینده منتشر شده آمده است ۴۵ کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشاورزی و دامداری میشوند که در این گزارش ایران رتبه چهارم در میان ۴۵ کشور در معرض خطر را داراست. این پدیده اقلیمی یعنی خشکسالی در ایران اتفاق افتاده و انتظار میرود مساحت باغ و قلمستان کاهش یافته باشد اما برعکس افزایش در مساحت دیده میشود و خصوصاً در استانهایی که با خشکسالی شدید روبهرو بوده همانند قزوین و خراسان جنوبی افزایش در مساحت باغ و قلمستان دیده میشود. این موضوع در کنار تغییر کاربری اراضی بیشتر خواننده را دچار شک و شبهه میسازد. این سوال مطرح میشود که دلایل افزایش مساحت باغ و قلمستان در چیست؟ آیا اراضی دیگری از بخش زراعت به بخش باغداری تغییر الگوی کشت دادهاند؟
آیا این تغییر الگوی کشت از زراعی به باغی با توجه به محدودیت آب به نفع کشور است؟ آیا اراضی بایری زیر کشت باغ و قلمستان رفتهاند؟ یا ممکن است اتفاقات دیگری افتاده باشد که مساحت باغ و قلمستان در کشور را طی دوره مورد نظر افزایش داده باشد؟ دلایل آن چیست؟ ارائه آمار واقعی و مطمئن همراه با آسیبشناسی اتفاقاتی که طی دوره زمانی مشخص اتفاق افتاده، میتواند برنامهریزان و سیاستگذاران را در تصمیمسازی کمک کند. اما در واقعیت اختلافات آماری در آمار ارائهشده از سوی مراکز و دستگاههای مختلف مشاهده میشود.
به طور نمونه در موضوع فعالیت باغداری آمار ارائهشده توسط مرکز آمار ایران با آمار وزارت جهاد کشاورزیمتفاوت است. در سال ۱۳۹۳ سطح بارور و غیربارور باغبانی گزارششده توسط وزارت جهاد کشاورزی در حدود ۲۵۹۲ هزار هکتار بوده در حالی که مرکز آمار ۱۷۸۹ هزار هکتار را برای مساحت باغ و قلمستان گزارش داده است. ارقام ارائهشده توسط وزارت جهاد کشاورزی بیشتر از مرکز آمار است. تفاوت ارقام ارائهشده در چیست؟ آیا تعریف مرکز آمار با تعریف وزارت جهاد کشاورزی متفاوت است؟ این نکته قابل ذکر است که همواره یکی از مشکلات بخش کشاورزی و به طور کلی اقتصاد کشور کمبود آمار و آمارهای مطمئن است. اینکه یک محقق و تحلیلگر از کدام آمار استفاده کند طبیعتاً بر روی نتایج تحلیلی تاثیرگذار خواهد بود. متاسفانه در کشور در زمینه اختلاف آماری با مشکلاتی روبهرو هستیم که ضرورت دارد با تعریف علمی معتبر و یکسان این اختلاف آماری برطرف شود. اگر آمار و اعداد در بخشهای مختلف اقتصادی به هم نزدیک باشند به طور قطع برنامهریزیها به صورت دقیقتری به انجام میرسند و طبیعی است نتایج بسیار بهتری هم حاصل شود. ارائه آمار واحد و مطمئن برای متغیرهای اقتصادی بخشهای مختلف اقتصادی یکی از الزامات برنامهریزی و سیاستگذاری است که لزوم توجه به آن را در کشور دوچندان میسازد. این ضرورت برای بخش کشاورزی که با بحرانهای آب و خاک مواجه شده و وظیفه تامین غذای مردم و امنیت غذایی را بر عهده دارد دوچندان میشود.