بمباران در غزه هیاهو در تهران
هر اتفاق مربوط و غیرمربوطی، در قیمت کالاها در ایران اثرگذار است. این گزارش به هرج و مرج قیمت ها و افزایش روبه روز آنها می پردازد
اکرم رضائی نژاد
یک روز قبل از حمله حماس به رژیم صهیونیستی، رفتم لاستیک ماشین بخرم فروشنده یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان قیمت داد، موجودی حسابم کم بود و نتوانستم خرید کنم.
عصراقتصاد: روز بعد برای خرید لاستیک، پیش همان فروشنده رفتم اما یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان قیمت داد، گفتم دیروز یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان قیمت دادید، چطور با گذشت فقط یک روز ۳۰۰ هزار تومان افزایش قیمت داشته است.
فروشنده گفت: دیروز حماس به رژیم صهیونیستی حمله کرده و همین باعث میشود نرخ ارز تغییر کند و به تبع آن قیمت کالاها نیز تغییر خواهد کرد و افزایش مییابد یعنی من برای بار جدید باید با افزایش قیمت خرید کنم بنابراین مجبورم اجناسی که در مغازه مانده را با قیمت جدید و گرانتر از قبل بفروشم.
این اتفاق جدید نیست و چندسالی است که رخ میدهد. با هر اتفاق کوچک و بزرگی در هر گوشه جهان و به دنبال آن نوسانات ارز و به هم ریختگی بازارها که هر روز قیمتها نسبت به چند روز قبل و گاهی حتی یک روز قبل متفاوت است، این اتفاق قابل مشاهده بوده است.
عموماً کسبه ای که از طریق خرید و فروش کالا امرار معاش می کنند سرمایه مشخصی را برای خرید کالا فراهم می کنند و سپس با درصد متعارف بالاتری نسبت به مبلغ خریدشان، آن کالا را می فروشند و اختلاف مبلغ خرید و فروش، سود فروشنده و منبع امرار معاش و مخارج خود و خانواده ایشان می شود.
اما در شرایطی که اقتصاد دچار عارضه تورم می شود، این دسته از کسبه باید کالاهای مربوطه را با قیمت بالاتری خریداری کنند و این امر به معنای آن است که این افراد یا باید در صورت امکان، سرمایه اولیه بیشتری برای کسب و کار خود فراهم کنند تا همان حجم قبلی کالا را خریداری کنند که بسیاری از آنها این امکان را ندارند، یا باید با همان سرمایه قبلی، حجم کمتری از کالا را خریداری کنند که هر دو حالت به لحاظ اقتصادی، تحلیل تدریجی سرمایه اولیه محسوب و ادامه این روند منفی در نهایت به ورشکستگی احتمالی ایشان منجر می شود.
در چنین شرایطی یکی از راه های رایج حفظ ارزش سرمایه اولیه کسبه این است که فروشنده قیمت پایه کالایی را که قبلاً ارزانتر خریداری کرده به قیمت پایه روز و بالاتر در نظر بگیرد و آن کالا را علیرغم خرید ارزانتر، به قیمت روز و بالاتر بفروشد. انجام این کار از سویی موجب کسب مبلغی مازاد بر سرمایه اولیه و سود متعارف و از سوی دیگر موجب انتقال فشار اقتصادی به خریداران می شود و عدم انجام آن هم احتمال ورشکستگی تدریجی این دسته از کسبه را افزایش می دهد.
بنابر این با استناد به گزارشی که در روز ۲۳ مهر با عنوان « تولید در تاریکی» منتشر شد، تولیدکنندگان و به تبع آن فروشندگان به دلیل غیر پیش بینی بودن بازار یا محصولات خود را نمی فروشند و یا اگر بفروشند با احتساب نرخ جدید ارز و قیمتی بالاتر از نرخ کنونی کالا، آن را بفروش می رسانند.
بنابر نظر برخی علما از جمله آیه الله مکارم شیرازی، «در صورتی که از سوی حکومت اسلامی قیمت خاصی برای کالا معیّن نشده، فروشنده می تواند کالای خود را به هر قیمتی بفروشد ولی رعایت انصاف در هر حال لازم است. بنابراین اگر منعی از نظر مقررات وجود ندارد، ایشان می توانند به نرخ جدید، سود دریافت نمایند.» و این در حالیست که تنها قیمت کالاهای اساسی توسط ستاد تنظیم بازار تعیین می شود.
اما در این بازاری که قیمت ها هر روز تغییر کرده و سبد خانواده ها کوچک شده است، مردم برای خرید خود برنامه ریزی می کنند و این در حالیست که هر روز برای خرید مایحتاج خود با قیمت های جدید مواجه می شوند.
در همین رابطه حسین راغفر، اقتصاددان به عصراقتصاد می گوید: با اوضاع کنونی هر روز شاهد فقر بیشتر و نابرابری بیشتر هستیم. کسانی که ثروتمند هستند، ثروتمندتر می شوند و مردمی که فقیرن هر روز ضعیفتر می شوند.
چندی پیش یکی از مسئولان اظهار کرد که اگر کالایی افزایش قیمت داشته است باید این افزایش از کارخانه اعمال شود و کارخانهها نیز برای افزایش قیمت باید بستهبندی خود را اصلاح و قیمت جدید را روی آن درج کنند، اما افزایش قیمت کالا با بستهبندی قبلی تخلف است. بنابراین واحد صنفی نباید کالای قدیمی را به قیمت جدید عرضه کند و کارخانه نیز در صورتی که بخواهد قیمت محصولات خود را افزایش دهد حتماً باید از بستهبندی جدید استفاده کند.
البته شاید بتوان علت این نوسانات قیمت و افزایش هر روزه را در بخشنامه علیرضا شاه میرزایی، معاون وزیر صمت جستجو کرد وی اردیبهشت سال گذشته در بخشنامه ای اعلام کرد که کالاهای اساسی شامل روغن نباتی، گوشت مرغ، تخم مرغ و لبنیات حتی اگر قبل از ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ تولید شدهاند، با قیمتهای جدید عرضه شوند. البته در این بخشنامه فقط «کالاهای اساسی» ذکر شده است و نه هر نوع کالایی.
در هر حال با توجه به گزارشی که روزگذشته در روزنامه عصراقتصاد با تیتر « سفرهها در تهدید» منتشر شده است، حتی براساس آمارهای رسمی نیز سفره های مردم هر روز کوچکتر می شود و قدرت خرید آنها کاهش می یابد، به این ترتیب هر روز وضع معیشتی مردم نگرانکننده تر می شود.
کاهش قدرت خرید به حدی رسیده است که حتی نمی توانند تا چند ماه کالای مورد نیاز غیرضروری خود را تهیه کنند مثلا شاید کسی که نیاز به لاستیک خودرو دارد نتواند تا چند وقت به سراغ خرید لاستیک برود تا اینکه موجودی حسابش را به حدی برساند که بعد از تهیه مایحتاج ضروری و کالاهای اساسی مثل خورد و خوراک، تصمیم به خرید لاستیک بگیرد.
اما در چنین شرایطی زمانیکه برای خرید لاستیک به فروشگاه می رود با افزایش قیمت چندبرابری روبرو می شود که ممکن است باز هم نتواند خرید خود را انجام دهد. همین اتفاق به ظاهر کوچک می تواند حوادث بسیار بزرگی و تاسف باری را رقم بزند.
این در حالیست که جیب مردم هر روز به بهانه های مربوط و غیرمربوط و در واکنش به اتفاقاتی که در سایر کشورها و کل جهان روی می دهد، خالی تر و تهی تر می شود. جالب این است که در برخی از مواقع حتی در همان کشور که اتفاق رخ داده، هیچ اثری در تغییر قیمت کالاها دیده نمی شود.