کد خبر: 240103155777
اقتصادجامعه و فرهنگروزنامه

دخل ریال، خرج دلار

ناصر بزرگمهر

به نام او که هرچه بخواهد همان می شود

بر احوال آن مرد باید گریست/ که دخلش بود نوزده، خرج بیست

بود حال و احوال آن مرد زار/ که دخلش ریال است و خرجش دلار

ظاهرا هموطن خوش ذوقی، شعر حضرت سعدی را به روز کرده و درد دل مردم را با این بیت و کاریکاتوری که نشان می دهد افزایش دلار چگونه سفره نان مردم را می بلعد، در دنیای مجازی منتشر کرده است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

در طول چند سال گذشته و خصوصا از زمان ارز معروف به جهانگیری ، بارها به سیاست افزایش قیمت ارز توسط بانک مرکزی و تبدیل آن به ریال، برای پرداخت های دولت از قبیل افزایش حقوق و یارانه ها و گران شدن مسکن به عنوان مهمترین رکن موتور اقتصاد کشور به فرماندهی بانک های دولتی و خصوصی برای جبران ضررهای هنگفت مدیریتی و وام های بلاعوض به خودی ها، تذکر داده ایم و صدها منتقد در رسانه های مختلف، تجزیه و تحلیل خود را ارایه کرده اند که متاسفانه هربار با بی توجهی دولتمردان و پاسخ های کلیشه ای و فرمایشی روبرو شده اند.

امیدواریم در سال ۱۴۰۳ باتوجه به شعار جهش تولید با مشارکت مردم، دولتمردان به نظریات همین مردمی که مقام معظم رهبری بر آنها تاکید فراوان دارند و رسانه ها و اساتید دانشگاه ها و منتقدین توجه بیشتری کنند و یک بار هم شده از ماشین های سیاه شده خود خارج شوند و به بقالی سرکوچه بروند و از نانوایی، نان خود را در صف تهیه کنند و در بازار میوه و تره بار محله خود بدون محافظ و بادیگارد و تیر و تانک و تفنگ گشتی بزنند تا با بخشی از درد مردم آشنا شوند.

یادمان نرود که همین چند روز قبل ،رهبری در سخنان‌شان، به «گرانی‌ها»، «بی‌ثباتی بازار»، «تنزل ارزش پول ملی» و «فاصله طبقاتی» به‌ عنوان بخشی از «واقعیات تلخ اقتصادی» اشاره کردند و تاکید نمودندکه تاثیر خطاهای مسوولان بیشتر از مردم عادی است. ایشان در دیداربا مسئولان و کارگزاران نظام به صراحت فرمودند: انتظار بجای مردم این است که تصمیمات و اقدامات اقتصادی مسئولان در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ باید این انتظار برآورده شود و از «ظرفیت‌های انسانی» استفاده شود و مسایلی چون کم‌کاری، بی‌دقتی، کم‌انگیزگی، تلاش برای به دست‌ آوردن محبوبیت و به‌ فکر مناصب بالاتر بودن را از جمله موانع درونی برشمردند.

رهبر معظم انقلاب به واقعیت‌های تلخ و شیرین در اقتصاد کشور اشاره کرده و فرمودند که بخش تلخ، بی‌ثباتی بازار است.
سالها یکی از دغدغه های مهم ایشان مباحث اقتصادی است که همواره در این خصوص به کارگزاران گوشزد می کنند که امیدواریم این بار برای کارگزاران نظام تاثیر گذار باشد و گوشی برای شنیدن و انجام دادن وجود داشته باشد.

البته رییس جمهور هم در آغاز این دیدار آماری از جامعه ارایه کردند و به تحقق رشد اقتصادی و حمایت از دهک های پایین و افزایش دستمزدها و ساخت چند میلیون مسکن و کاهش تورم اشاره داشتند که یکی از علل اینگونه گزارشات را می توان اطلاعات غلط کارگزاران دولتی برای همان حفظ میز و مقامی دانست که رهبری به آن تاکیدکردند.

مگر می شود جزیی از این مردم بود و بی ارزشی پول ملی و گرانی نان و پنیر و شیر و گوشت و میوه و سبزی و سیب زمینی و پیاز و تاکسی و تخمه و گردو و چلوکباب و تخم مرغ و ساندویچ و کنسرو و شورت و جوراب و پوشاک و ماشین و طلا و ارز و سکه و مسکن را ندید؟

بر فرض اینکه باور کنیم که رییس جمهور و وزیر و وکیل و سایر مقامات، فرصت بین مردم بودن را به هزار دلیل ندارند و هرگز برای خود و خانواده خریدی نکرده اند، آیا روابط عمومی های این مقامات هم اطلاعی از این همه گزارش مردمی و یادداشت های رسانه ها و فریاد بازنشستگان در سراسر کشور که با تصویر در دنیای مجازی پخش می شود، ندارند؟

آقای رییس جمهور تا کی می خواهند گزارش های ساختگی بعضی از مقامات دولتی در حوزه پیشرفت و کاهش تورم را باورکنند؟

امروز دیگر مردم عادی کوچه و بازار هم می دانند که دست اندرکاران اقتصادی، توانایی و سواد لازم را نداشته و تغییر مدیربانک مرکزی و استفاده از همان دایره تنگ راه به جایی نمی برد.

این آقایان دکترا با معدل نوزده و خورده ای به درد همان کلاس ها و اساتیدی می خورند که کنکور نداده و مکتب نرفته، مدرک گرفته اند و گرنه یک صراف پیاده رو خیابان فردوسی ، شاید توانایی اداره بانک مرکزی را بهتر از شرایط امروز این بانک سرنوشت ساز داشته باشد.

آقای رییس جمهور، اقتصاد شما با سیاست خارجی و ایدیولوژی داخلی چنان گره خورده است که امکان تفکیک بدون یک جراحی سخت و پیچیده به دست جراحی مبرز و توانمند با اذن رهبری امکانپذیر نیست.

اقتصاد، علمی مستقل، مثل قوه قضاییه که جنابعالی در آن حضور داشته اید است.

اقتصاد باید کار خودش را بتواند به تنهایی انجام دهد و سیاست و ایدیولوژی هم به آن کمک کند، نه آن که مانع باشد.

باید اقتصاد از رانت های بانک ها و خصوصا اتاق های بازرگانی، خصولتی ها، بنیادها و دخالت های ده ها سازمانی که شما بهتر از من می دانید، دورشود تا سرنوشت سفره این مردم به جیب گشاد طمع ورزان گره نخورد.

آقای رییس جمهور، سخنرانی های خودتان را در دوران انتخابات به یاد آورید، نمی توان هر روز صبح که بیدار می شویم، دلار گرانتر و پول ملی بی ارزش تر شود. کاری اساسی نیاز است.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا