کد خبر: 031203194550
انرژیتولید و بازرگانیروزنامهصنعت و معدنبررسی چالش دولت های بنگاه دار در گفتگو با دبیر کل خانه صنعت؛

لنگر ضرر دولتی بر کشتی صنایع

یاسمن بلوردی

در حالی که صنایع کشور مانند دیگر بخش ها با چالش های بسیاری همواره مواجه بوده و هستند و اخیرا مشکل قطعی برق و نبود سوخت نیز به دیگر مشکلات آنها افزوده شده است، کارشناسان بسیاری منتقد به عملکرد دولت ها در بخش صنعت کشور هستند.

به گزارش عصر اقتصاد، «آرمان خالقی دبیر کل و عضو هیات مدیره خانه صنعت معدن و تجارت ایران» معتقد است یک اشتباه در طول تاریخ اقتصادی کشور صورت گرفته مبنی بر اینکه بیشتر وزنه اقتصاد را دولتی کرده ایم و شاهد بودیم یکسری صنایع به هر دلیلی به واسطه قانونی که در شورای انقلاب تصویب شد، به حق یا به ناحق توقیف شد و از مالکان گرفته شد که سالهای طولانی دولت ها اداره این صنایع را در اختیار و گرفتند و هنوز هم شرکت های زیادی هستند که دولت بنگاه داری آنها را بر عهده دارد. در حالی که تجربه نشان داده است دولت بنگاه دار خوبی نیست.

آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفت و گوی عصر اقتصاد با دبیرکل خانه صنعت معدن و تجارت ایران است.

از نگاه شما دستاوردهای دولت ها در بخش صنعت شامل چه مواردی است و چه دستاوردهایی می توانست داشته باشد اما حاصل نشده است؟

در حوزه تولید اگر بخواهیم صحبت کنیم در خصوص دستاوردهای بعد از انقلاب بایستی در مورد تمام دستگاه های حاکمیتی اثرگذار صحبت کنیم. در رابطه با مباحث اقتصادی اوایل انقلاب یک موضوع وجود داشت که بسیار روی آن بحث می شد و وابسته بودن صنعت ما به بیگانه بود و اینکه صنعت ما و خودروسازی ما  به خصوص، مونتاژ کار است مضاف بر اینکه بیشتر مایحتاج مان را از خارج از کشور تامین می کنیم و کلا اقتصاد ما یک اقتصاد کاملا وابسته و واردات محور است.

این شرایط به دلیل این بوده که کشور ما از یک صد سال گذشته به اقتصاد نفتی وابسته و آلوده بوده است و این اعتیاد اقتصاد ما به نفت باعث شد که  تمام زیرساخت های کشور را بر اساس فروش نفت ببندد و حتی مایحتاج کشور را از ارز حاصل از  نفت به دست بیاوریم.

به هر حال چون از ابتدا یک کشور صنعتی نبوده ایم لذا شکل گیری صنعت بر مبنای صنعت مونتاژ و  صنعت کپی کاری بود و ساختار ما چون از نظر تغییر نوع حاکمیت اقتصادی از یک نوع سیستم فئودالیته به یک سیستم سرمایه گذاری صنعتی وارد شدیم لذا آن ساختار هیچگاه قوام پیدا نکرد و به اصطلاح جنینی که وجود داشت نتوانست درست رشد کند و مرحله تغییر و گذار را به درستی طی نکردیم.

یعنی به سرعت از  مرحله ارباب رعیتی خواستیم وارد مرحله صنعتی شویم که کشور آمادگی اش را نداشت و همچنین افراد تحصیل کرده و افراد ماهر کافی در کشور نداشتیم. بنابراین این تغییر سریع باعث شد نتوانیم صنعت را در کشور به صورت زیرساختی و زیربنایی داشته باشیم در نهایت اغلب صنایع ما وارداتی بود.

دولتی بودن شرکت ها و صنایع مختلف چه پیامدهایی برای صنعت کشور داشته است؟

همانطور که می دانید بعد از انقلاب و در سالهای جنگ و تحریم های دوران جنگ باعث شد که نیازهای ضروری که کشور در زمان جنگ و بازسازی داشت اقتصاد کشور را به سمت اینکه محوریت اش با خودمان باشد؛ حرکت کنیم و بحث استقلال و خودکفایی اقتصادی مطرح شد.

اما متاسفانه یک اشتباه در طول تاریخ اقتصادی کشور داریم و این بود که بیشتر وزنه اقتصاد را دولتی کردیم؛ به طوری که یکسری صنایع به هر دلیل توقیف شد و به واسطه قانونی که در شورای انقلاب تصویب شد از دست مالکان گرفته شد و اینها را سالهای سال دولتی نگه داشتیم و کماکان شرکت های زیادی هستند که دولت بنگاه داری می کند؛ می توان به شرکت هایی همچون ارج اشاره کرد که از بین رفت، شرکت مینو دست نهادها است، همچنین هنوز دولت مالکیت شرکتهای خودرویی را رها نکرده است، از سوی دیگر ذوب آهن را هم به هیچ عنوان خصوصی نمی دانیم.

علاوه بر این شرکت شهاب الکتریک، صنایع الکترونیک ایران و بسیاری شرکت های دیگر هم هنوز خصوصی نشده اند. بر فرض شرکت پگاه دلیلی ندارد که دست شبه خصوصی ها بماند به نحوی که وزیر رئیس و مدیرعامل برای این شرکت تعیین کند.

لذا  علیرغم این که در خصوصی سازی قرار شد این اشتباه را به نوعی جبران کنیم  اما به شبه خصوصی ها واگذار کردیم و دست مدیریت دولت همچنان روی این صنایع هست. یعنی دولت است که مدیریت این شرکت ها را تعیین می کند علیرغم اینکه این شرکتها خصوصی نامیده می شود و می گویند دولتی نیستند!

نکته اشتباه دیگر این است که در مورد بسیاری از شرکتها نه خصوصی سازی اتفاق افتاد و نه اراده ای برای خصوصی سازی شرکت هایی که دولتی مانده اند وجود دارد. با این وجود با تمام این فراز و فرودها و رکوردهایی که در اقتصاد داشتیم و با تمام تورم های سنگینی که اقتصاد و مردم ما تجربه کردند بخش صنعت کار خود را پیش می برد و رشد هم کرد.

در واقع بخش خصوصی جدیدی در کشور رشد کرد که نوع رویش و برآمدنش این بود که در بطن نداشتن ها و محرومیت ها رشد کرده و تاب آوری بالایی نیز دارد. البته یکسری صنایع هم به صورت رانتی رشد کرده اند که وقتی رانت برداشته شد و یا برداشته شود یا تعطیل شده اند و یا تعطیل خواهند شد.

نتیجه ای که از عملکرد دولتها در دهه های اخیر در بخش صنعت به دست آمده چه بوده است؟

ما یک ملغمه ای از توفیق ها و خطاهای اقتصادی در سالهای بعد از انقلاب تجربه کردیم و یک درس بزرگ گرفتیم مبنی بر اینکه دولت بنگاه دار خوبی نیست و دولت باید از بنگاه داری و تصدی گری احتراز کند. در عوض دولت باید کمک کند، زمینه سازی و تسهیل گری کند که بخش خصوصی سرمایه گذاری کند و کسب و کار راه بیندازد تا منافع اقتصادی ایجاد کند در غیر اینصورت دولت همچنان ناچار خواهد بود که بنگاه های زیان‌ده را به دوش خود بکشد و خسارت عدم امکان مدیریت دولت در بنگاه داری را خود دولت باید بپردازد. این ضرر بابت این است که همچنان اصرار دارد تا بنگاه های زیان‌ده را برای خود نگه دارد.

دولت ترکیه در بخش صنعت چه اقداماتی انجام داد که در این چند دهه تا به این حد از ایران پیشی گرفت و چه می توان از آنها آموخت؟

در گذشته کشور ترکیه از نظر صنعتی با ما فاصله معناداری داشت و ما جلوتر بودیم و اقتصاد ما هم بهتر بود اما در طول سال های جنگ بنا به دلایلی از جمله منوپل بودن برخی مسیرهای اقتصادی ایران از ترکیه، در دوران جنگ فرصت اقتصادی برای ترکیه فراهم شد تا خود را بازسازی کند به ویژه اینکه مجرای ورودی عراق و ایران از مسیر ترکیه بود و ترکیه حداکثر استفاده را در طول دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق برد.

 اما در نهایت ترکیه به چند دلیل امکان توسعه را داشت؛ یکی اینکه از ظرفیت تُرک های مقیم در آلمان و کشورهای اروپایی که بعد از جنگ جهانی دوم برای کار و آموزش رفته بودند استفاده کرد. به ویژه اینکه آنها هم مهارت یاد گرفتند و هم سرمایه جمع کردند و سرمایه را به کشور خود برگرداندند و کمک کردند تکنولوژی در ترکیه توسعه پیدا کند ضمن اینکه از ظرفیت و دانش فنی که از آلمان به دست می آورند نیز استفاده کردند اینها در واقع یک پشتوانه دانش فنی و تکنولوژی به روز برای ترکیه فراهم کرد.

از سوی دیگر به رغم اینکه مزیت های منابع زیرزمینی مثل ایران نداشتند اما از مزیت توریست، ظرفیت ترانزیت و همچنین از ظرفیت صنعتی خود استفاده کردند و مثل ما وابسته به منابع خام نبودند و لذا بر خدمت و سرویس  دادن درست و تولید جنس با کیفیت تمرکز کردند؛ بنابراین هرچند از نظر شرایط اقلیمی نزدیک هستیم و از نظر جغرافیایی انسانی قرابت زیادی باهم داریم اما مقایسه این دو کشور با هم کار درستی نیست.

اقدام مهم بعدی ترکیه این بود که انضباط اقتصادی را حاکم کرد؛ یعنی بحث سیاست اقتصادی خود را تنظیم کرد و به این سیاست ها  تن داد به طوری که واحد پولی اش را اصلاح کرد، حمایتهای تعرفه ای را انجام داد و برنامه کنترل تورم را به طور جدی انجام داد و دوران خوبی را در ترکیه دیدیم.

البته  طی یک سال و نیم اخیر که ترکیه مشکل دارد به این دلیل بوده که ترکیه به برنامه های خود وفادار نمانده است در حالی که تا زمانی که روی برنامه های دقیق و علمی خود حرکت می کرد ترکیه بسیار رشد کرد و رشد اقتصادی و کاهش تورم موفق عمل کرد.

این در حالی است که ما همان سیاست هایی که آنها انجام داده اند را انجام نمی دهیم و همان بی انضباطی را که در  دو سال اخیر شروع کرده اند ما سالها است که  ادامه می دهیم!

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا