کد خبر: 270704225213
انرژیروزنامهصنعت و معدن

قطر می‌دود، ایران درجا می‌زند!

میدان انرژی خلیج فارس به سود دوحه تغییر می‌کند

سکینه مهرائی، گروه انرژی – نقشه انرژی خلیج فارس در حال تغییر است، قطر با سرعت به سوی خودکفایی و صادرات بیشتر می‌تازد، اما ایران زیر بار کمبود سرمایه و تصمیم‌های نیمه‌کاره درجا می‌زند.

از پارس جنوبی تا کابل زیردریایی دوحه، نشانه‌ها حاکی از واگذاری میدان رهبری انرژی منطقه به همسایه جنوبی است، جایی که سیاست پایدار جای شعار و تأخیر را گرفته است.

با گذشت بیش از شش ماه از امضای قرارداد فشارافزایی در میدان مشترک پارس جنوبی و در آستانه فصل سرما، هنوز ریالی از منابع مالی وعده‌داده‌شده به پروژه تزریق نشده است؛ موضوعی که به گفته محمد اولیا، مدیرعامل گروه مپنا، عملاً مانع آغاز عملیات اجرایی شده و تنها مراحل مهندسی در حال انجام است. او تأکید می‌کند: «پروژه کاملاً آماده شروع است اما بدون تخصیص بودجه، هیچ فعالیت عملیاتی ممکن نیست.»

میدان پارس جنوبی که ۷۰ درصد انرژی کشور بر آن استوار است، اکنون در آستانه افت فشار قرار دارد. برخی منابع از آغاز افت تولید در چاه‌های نیمه‌عمر خبر داده و کارشناسان برآورد می‌کنند طی پنج تا هفت سال آینده تولید روزانه گاز تا ۲۵۰ میلیون مترمکعب کاهش یابد؛ رقمی معادل یک‌سوم تولید فعلی. این کاهش، مستقیماً بر توان نیروگاه‌های گازسوز تأثیر گذاشته و خطر خاموشی‌های زمستانی را افزایش می‌دهد.

به گفته مقامات وزارت نفت، کندی پروژه ناشی از عدم همکاری صندوق توسعه ملی در تأمین منابع است؛ نهادی که قرار بود بخشی از ۱۰ میلیارد دلار هزینه طرح را پرداخت کند. اما آنچه اکنون بر جای مانده، تنها «تفاهم‌نامه‌های بی‌پشتوانه» است که پیش‌تر در دولت سیزدهم امضا شده و بعداً مشخص شد هنوز جنبه اجرایی ندارند.

عقب‌ماندگی در برابر قطر؛ مسابقه‌ای که هر روز فاصله‌اش بیشتر می‌شود

در سوی دیگر خلیج فارس، قطر با سرعتی چشمگیر عملیات فشارافزایی در بخش «گنبد شمالی» را پیش می‌برد. بر اساس اظهارات رسمی وزیر نفت ایران، دوحه تا دو سال آینده نخستین پلتفرم‌های فشارافزایی خود را به بهره‌برداری می‌رساند. حتی در خوش‌بینانه‌ترین سناریو هم ایران دست‌کم دو سال از شریک خود عقب‌تر است. این تأخیر نه تنها موجب «مهاجرت گازی» از سوی قطر می‌شود، بلکه سهم ملی ایران از بزرگ‌ترین مخزن گاز جهان را کاهش می‌دهد.

تأخیر در اجرای طرح فشارافزایی پارس جنوبی می‌تواند تولید گاز ایران را تا یک‌سوم کاهش دهد و وابستگی کشور به واردات انرژی را در سال‌های آینده تشدید کند

میدان مشترک پارس جنوبی/گنبد شمالی، با وسعت بیش از ۹۷۰۰ کیلومتر مربع، ۳۸ درصد در آب‌های ایران و ۶۲ درصد در آب‌های قطر قرار دارد. برداشت بیشتر از هر سوی این میدان به‌طور مستقیم ذخایر طرف مقابل را کاهش می‌دهد. از همین رو، کارشناسان هشدار می‌دهند که «هر ماه تأخیر در اجرای پروژه فشارافزایی، معادل میلیاردها دلار از دست‌رفته است.»

کابل زیردریایی؛ مسیر تازه ایران به دوحه

هم‌زمان با این تعلل در بخش گاز، تحرک تازه‌ای در حوزه برق میان تهران و دوحه شکل گرفته است. پروژه اتصال شبکه برق ایران و قطر از طریق کابل زیردریایی، وارد مراحل نهایی مطالعاتی شده است. این طرح که از اسفند ۱۴۰۱ آغاز شده، حدود ۲۰۰ کیلومتر طول دارد و هدف آن تبادل برق در دوره‌های پیک مصرف و حتی ترانزیت انرژی به کشورهای ثالث است.

عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو، در آیین پایانی دهمین اجلاس کمیسیون مشترک ایران و قطر گفته است: «مطالعات فنی و اقتصادی این پروژه تقریباً به پایان رسیده و با تأیید کارفرما وارد مرحله اجرا خواهد شد.» او این همکاری را گامی برای ایجاد شبکه برق منطقه‌ای و تقویت امنیت انرژی خلیج فارس دانست و افزود: «اکنون مبادلات اقتصادی دو کشور در حوزه خدمات فنی و مهندسی حدود ۲۰۰ میلیون دلار است که قصد داریم آن را به یک میلیارد دلار در سال افزایش دهیم.»

به گفته وزیر نیرو، ایران آماده استقبال از سرمایه‌گذاران قطری است و قصد دارد محور روابط را از «تجارت کوتاه‌مدت» به «مشارکت‌های زیربنایی بلندمدت» تغییر دهد. همکاری در احداث نیروگاه‌های مشترک، پروژه‌های انتقال انرژی و سرمایه‌گذاری در صنایع پایین‌دستی برق از جمله توافق‌های مطرح‌شده در اجلاس اخیر است.

علی‌آبادی تصریح کرده که این طرح «نه‌تنها امکان انتقال برق در دوره‌های پیک مصرف را فراهم می‌کند، بلکه به ترانزیت انرژی ایران از مسیر خلیج فارس کمک خواهد کرد». وی وعده داده است ایران آماده است با اصلاح فرایندهای اداری و اعطای مشوق‌های مالی، حضور بخش خصوصی دو کشور را تسهیل کند.

مصطفی رجبی‌مشهدی، مدیرعامل شرکت توانیر نیز اعلام کرده که هماهنگی‌های فنی برای اجرای پروژه برق زیردریایی انجام شده است. او گفت: «هفته گذشته نشست مجازی با طرف قطری برگزار شد و ماه آینده جلسه حضوری در دوحه خواهیم داشت تا مطالعات فنی نهایی و اقدامات عملیاتی آغاز شود.»

وی با اشاره به اهمیت اتصال‌های منطقه‌ای افزود: «در حال حاضر تنها ۱۵ درصد برق جهان در شبکه‌های بین‌المللی تبادل می‌شود؛ با این حال، ایران پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به هاب برق منطقه دارد.» رجبی‌مشهدی از تبادل ۵۰۰ مگاواتی برق میان ایران، ترکمنستان و ارمنستان و نیز توسعه دو پیمان سه‌جانبه با روسیه و آذربایجان خبر داد.

به گفته او، ایران هم‌اکنون در حال مذاکره برای افزایش تبادل برق شمالی به بیش از ۱۰۰۰ مگاوات است. وی همچنین اعلام کرد با پیشرفت ۹۰ درصدی خط سوم انتقال از ارمنستان، امکان افزایش صادرات تا ۴۰۰ مگاوات جدید فراهم خواهد شد. این اقدامات می‌تواند ظرفیت ایران در ترانزیت انرژی را افزایش دهد و مسیر کابل زیردریایی قطر را نیز پشتیبانی فنی کند.

هم‌گرایی منطقه‌ای یا جبران عقب‌ماندگی؟

برخی کارشناسان معتقدند تمرکز دولت چهاردهم بر پروژه‌های برقی منطقه‌ای مانند اتصال به قطر، در واقع تلاش برای «تنوع‌بخشی به دیپلماسی انرژی» است تا ناکامی در حوزه گاز را پنهان نکند اما تعدیل کند. واقعیت این است که ایران در سمت گازی میدان مشترک، از نظر فناوری فشارافزایی، سرمایه‌گذاری اکتشافی و سرعت اجرای طرح، دست‌کم پنج سال از قطر و شش سال از شرکت‌های غربی فعال در آن عقب مانده است.

پروژه کابل زیردریایی ایران و قطر نماد چرخش دیپلماسی انرژی تهران است؛ تلاشی برای حضور در بازار برق خلیج فارس در برابر عقب‌ماندگی گازی از دوحه

با این حال، وزارت نیرو می‌گوید اتصال شبکه برق با قطر نه‌تنها نماد همکاری بلکه «بازگشت ایران به مرکز معادلات انرژی خلیج فارس» است. این پروژه در صورت اجرا، نخستین کابل زیردریایی برق میان دو کشور غیرعضو شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود و می‌تواند ایران را به مسیر ترانزیت برق بین آسیای میانه و جنوب خلیج فارس پیوند دهد.

فشارافزایی در پارس جنوبی، مطالبه‌ای حیاتی

در مقابل نگاه خوش‌بینانه وزارت نیرو، کارشناسان نفت هشدار می‌دهند بدون افزایش فشار در پارس جنوبی، هر نوع توسعه برق یا صنعت انرژی محکوم به ناپایداری است. به باور آنها، نبود فشارافزایی یعنی کاهش ظرفیت سوخت نیروگاه‌ها و توقف طرح‌های صادراتی برق. «اگر امروز گاز کم بیاید، کابل زیردریایی فردا چیزی برای انتقال نخواهد داشت.»

از دید کارشناسان مستقل، پرونده فشارافزایی پارس جنوبی، آزمون واقعی دولت فعلی برای نشان دادن توان نوسازی صنعت انرژی است. در شرایطی که قطر عملاً در حال برداشت سریع‌تر از مخزن مشترک است، تداوم تعلل ایران می‌تواند توازن انرژی منطقه را به ضرر تهران تغییر دهد.

در حالی‌که وزیر نیرو پیگیر پروژه کابل زیردریایی دوحه است، مدیرعامل مپنا هنوز منتظر اولین قسط بودجه برای نجات قلب گازی کشور است. قطر، هم‌زمان با آغاز نصب پلتفرم‌های فشارافزایی، مقصد هم‌پیمانی تازه ایران در برق شده؛ نمادی از دو سیاست متناقض در انرژی ایران: یک‌سو ضعف مالی در توسعه منابع حیاتی و سوی دیگر بلندپروازی در همکاری‌های منطقه‌ای.

اگر وعده اتصال برقی ایران و قطر در سال آینده عملی شود، موازی با آن باید پروژه فشارافزایی پارس جنوبی نیز از حالت «مطالعه دائمی» خارج گردد؛ در غیر این صورت ایران نه در میدان گازی جایگاه خود را حفظ خواهد کرد و نه در شبکه برق خلیج فارس به جایگاه راهبردی که وعده داده شده، دست خواهد یافت.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا