کد خبر: 19110068726
روزنامهصفحه یکعدالت و رفاه اجتماعی

ناکارآمدی افزایش حقوق و دستمزدها هنگام تورم در فرانسه

ترجمه: محمود نواب مطلق

«تربو پریبه» معاون مدیر کل مؤسسه مالی «آربووِل» در پاریس در بخش تریبون روزنامه لوموند ناکارآمدی افزایش حقوق و دستمزدها هنگام تورم در فرانسه را بررسی کرده است.

از نظر او در دوران تورم میزان افزایش حقوق و دستمزد به نسبت تورم موجود متناسب و واقعی نیست. همچنین دیگر نمی‎توان به منظور پیوند میان کاهش بیکاری و تورم ناشی از افزایش حقوق و دستمزد سازوکاری یافت. این نوع تورم در میان اقتصاددانان کلان به موضوعی  جنجال‎برانگیز تبدیل شده است. چرا که جذابیت کاذب و فریبنده آن همواره مانند سرابی برای جذب تشنگان، آنها را فریب داده است.

تاریخ چند دهه گذشته همواره شاهد این ماجرا بوده است که به محض افزایش تورم همزمان حقوق و دستمزد باید افزایش یابد. چه بسا اقتصاددانان بیشتر طالب این امر باشند. گرچه هرگز این افزایش‎ها نتوانسته است پاسخگوی تورم باشد. نکته قابل توجه دیگر آنست که افزایش مستمردستمزدها بیشتر در مورد حقوق‎های حداقلی است و حقوق‎های متوسط و بالا به ندرت افزایش می‎یابند.

خوبست ماجرا را از ریشه بر اساس نظریات اقتصادی «کینز» بررسی کنیم. از نظر او میان تورم دستمزدی و نرخ بیکاری و تورم همبستگی وجود دارد. این همان منحنی فیلیپ نظریه اقتصاددان اواخر سال‎های ۱۹۵۰(۱۳۲۸) «آلبان ویلیام فیلیپ» است. بر اساس این نظریه اشباع بازار کار نرخ بیکاری را کاهش داده و منجر به افزایش حقوق و دستمزد می‎شود. این افزایش حقوق منجر به افزایش قیمت مصرف‎کننده می‎شود. این سازوکار به صورت منطقی سالیان متمادیست که دستمایه تعیین استانداردهای کلان اقتصادی از سوی دولتمردان بوده است و به استناد آن برنامه‎های فراوانی در دولت‎ها برای مقابله با بیکاری به اجرا درآمده است.

تا زمان شُک نفتی سال ۱۹۷۳(۱۳۵۱)  منحنی فیلیپ ملاک تصمیم‎گیری‎های اقتصادی بود. تا قبل از این وقفه اقتصادی مردم آمریکا به صورت ثابت از افزایش دستمزد واقعی و متناسب با توازن همخوان میان عرضه و تقاضا  در بازار کار بهره مند بودند. این امر همواره باعث اشباع میزان اشتغال در کنار افزایش مداوم بهره‎وری نیروی کار می‎شد. اما در سال ۱۹۷۰(۱۳۴۸) به دلیل رکود تورمی؛ این معادله به هم خورد. وضع بی‎سابقه‎ای که مشخصه اصلی آن کندی شدید در روند تولید و کاهش مشهود رشد اقتصادی در کنار افزایش نرخ بیکاری بود؛ به وجود آمد. در این حال نرخ تورم به صورت فزاینده‎ای افزایش می‎یافت. از آن زمان ارتباط میان آنها از بین رفت و دیگر افزایش بهره‎وری و کاهش نرخ بیکاری الزاما نمی‎تواند منجربه افزایش دستمزد شود.

به طور مشخص در ایالات متحده آمریکا بین سال‎های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰(۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸) شاهد چنین وضعی هستیم. در این هنگام رشد دستمزدهای سالانه از ۱۰ درصد به ۵درصد کاهش یافت. در عین حال بازار کار هم آشفته بود. نرخ بیکاری در حال کاهش از ۱۰ درصد به ۵/۵ درصد و نرخ اشتغال در حال افزایش از ۶۰درصد به ۶۴ درصد طی یک دهه مشاهده شد. چرا تورم دستمزدی دیگر محقق نمی‎شود و یا مثل گذشته محقق نمی‎شود؟ دلیل آن به وجود آمدن فناوری‎های نوین دیجیتالی در تمام زمینه‎ها طی بیست سال گذشته است که در اقتصاد نیز منجر به بروز تغییرات جدی از این قبیل شده است.

منبع: لوموند

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا