همین که خارج باشد کافی است
«هندیهای خارجنشین سالانه ۳ برابر درآمد نفتی ایران پول به کشورشان میفرستند.»
راضیه حسینی
هندیهای خارجنشین مثل ایرانیهای ژاپن نشین در دهه شصت، هفتادند. در هر محله و خانواده میشد یکی دو نفر، بلکه هم بیشتر را پیدا کرد که به ژاپن رفته بود و برای خانواده پول خوبی میفرستاد.
بعضیها بعد از چند سال کار در ژاپن، برگشته و توانسته بودند کاروکاسبی خوبی به هم بزنند. یکی مغازه و آن یکی خانه خریده بود. ژاپن برای ایرانیها در آن روزگار حکم معدن طلا برای جویندگان طلا را داشت.
ما هر چه بود گذشت و حالا دیگر از این خبرها نیست. این روزها نوع مهاجرت تغییر کرده و مختص به عدهای خاص شده است. دیگر کمتر کسی برای کار و پول فرستادن به ایران، به خارج سفر میکند. بلیتهای کشورهای خارجی یا در دست آقازادههاست، یا از ما بهتران که ددی و مامی پولدار دارند.
بعضی آقازادهها که به خارج سفر میکنند همین که پایشان را از ایران بیرون میگذارند تبدیل به دستگاهی میشوند که دلارهای رسیده را دریافت و خرج میکند. البته که وقتی از پدر و مادرشان میپرسی آقازاده «چی کار میکنن» سری بلند کرده و با افتخار میگویند: «داره درس میخونه. بچهم خیلی سختی میکشه که بتونه واسه مملکتش مفید باشه.» حالا تنها فایدۀ فرزند عزیزشان برای مملکت، خارجکردن ارز است.
خارج رفتن در دوران ما برای پول درآوردن بود، ولی حالا بیشتر برای خرجکردن پول است. در واقع خارجنشینی هم به اتفاقی لوکس و باکلاس تبدیل شده و فقط خانوادههای مرفه میتوانند چنین تجربهای داشته باشند. برعکس قدیم، که از شوهر شمسی خانم تا پسر کبری خانم خارجرفته بودند و هر بار سوغاتیهای جذابی از آن ور میآوردند. از عروسکهای کوکی تا لباسهای تاناکورا!
اما الان اگر بعد از سالها یکی از رفتگان به خارج، برگردد هم سوغاتیاش خلاصه میشود در چند شکلات مغزدار فندقی!
قدیم مردم پی بالارفتن کلاس، خارج نمیرفتند. اما الان سفر خارجی یک افتخار در رزومۀ زندگی آدمها بهحساب میآید. مهم نیست کجا. میخواهد همین ور دلمان، ترکیه باشد، یا فرانسه و ایتالیا و…
اصلاً شما بگو سفر به ترینیدادوتوباگو. مهم نیست. همین که خارج باشد کافی است.