کد خبر: 020502133644
جامعه و فرهنگجهانروزنامه

چرایی رویگردانی مردم اروپا از کلیسای کاتولیک

حسین کلباسی/استاد دانشگاه علامه طباطبایی

مارتین لوتر متولد آلمان، فردی مستعد، مهم ترین اقدام وی که به تعبیر تاریخ کلیسا که مبدأ گسست کاتولیسیسم شده است در ۱۵۱۷ ثبت شده است، مارتین لوتر ۹۵ تز یا سئوال را بر دیوار محل تولدش در کلیسای روتنبرگ که هر یک از آنها محمل ایده هایی است، اما از بین تزهای مطروح شده در آن پرسش از عصمت پاپ و پرسش از اقتدار کلیسا و چرایی تسلط کلیسا بر تمامی شئون زندگی فردی و جمعی، چه کسی گفته است که واسطه میان خدا و بشر باید کشیش باشد، بحث دیگر آمرزش و آمرزش نامه فروشی مورد توجه قرار گرفته است.

طرح این پرسش ها منجر به واکنش کلیسای کاتولیک و تکفیر لوتر، تسوینگلی سوئیسی، و کالوَن بود، جریانی از شمال اروپا بسط پیدا کرد، یواش یواش به مرکز و جنوب اروپا ادامه یافت و آمریکای شمالی تسری یافت، چیزی به اسم سنت و کلیسای پروتستان در برابر کلیسای کاتولیک شکل گرفت.

گسست از کلیسای کاتولیک در دو محور رخ داد: نوع کنش کلیسای کاتولیک نسبت به خود، و شهروندان و ابناء زمان، عنوان فساد اداری کلیسا، کسانی که قرار بوده است پیروان عیسی مسیح به زهد در دنیا، به مدارا و تساهل دعوت بکنند، شدند ضد آن، پاپ، کشیش، رهبان، بدل شده است به یک دستگاه سلطنتی، دستگاهش فاسد است، اطرافیانش هم فاسد اند.

دو، ناتوانی کلیسای کاتولیک و مذهب کاتولیک در اداره جامعه، آن نهادی که ادعا می کرد همه جامعه را چه در عرصه اجتماعی و فردی مدیریت می کند، جزء و کل را به سامان می آوریم، یکی یکی سنگرها تخریب کرد، و واگذار کرد.

نظام کلامی اسلام، امامیه و الهیاتی ما به هیچ وجه شبیه مسیحیت نیست، با تعصب این کلام را بیان نمی کنم، اما اگر مدعیانی باشند که در حوزه اجتماعی و سیاسی رفتار و شئونات شون با آنچه حقیقت دین هست، فاصله بگیرد، همین اتفاق می افتد، مردم از آن روی بر می گردانند. این که ما مسلمان و مسلمان زاده ایم، به همین چیزها تمسک کنیم و بپنداریم که به ما گزندی نمی رسد.

برای مثال خانواده ای را در نظر بگیرید، اگر نتوانیم آن را بر اساس خرد مدیریت کنیم، به سرعت از هم می پاشد. حالا شما فرزند آیت الله العظمی، یا سادات زاده باشید، فرق نمی کند، از گزند دوران در امان نیستید. همانطور که در قرآن می فرماید علیکم انفسکم، به خودتان رجوع کنید. یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾ شعرا

لفظ سکولاریسم در فارسی یعنی عرفی شدن، یکی از آرمان ها، یکی از خواست های چندگانه نهضت اصلاح دینی عرفی شدن بود، نه بی دینی، می شود از عرفی شدن بی دینی دربیاید آن امر دیگری است، اما اصل عرفی شدن، بنابر باورهای قدیم تقدس زدایی بشود، از کشیش و کلیسا.

برای مثال در عشای ربانی با اجرای مراسم نان و شراب متصل به بدن عیسی مسیح می شود، این پرسش در برابر این مراسم قرار گرفته است؟ چگونه می شود با نان و شراب به بدن عیسی مسیح رسید.

اصل سکولاریسم مبتنی بر عرفی شدن است، از این عرفی شدن می توانید یک تا ده درجه بر مبنای سنت کاتولیک تفسیر کنید، پیامد آن می تواند نوعی الحاد باشد، کمال سکولاریسم می تواند الحاد باشد کما اینکه رخ داده است.

این سخنان بخصوص درباره تجدد مدرنیته و امثالهم ممکن است به این برسد که ما چرا این کار را نکردیم، و به بحث های روشنفکری بیانجامد، همه این عناوین در موضع خودش محترم است، عرایض من نه بوی روشنفکری می دهد، نه در سیاق سنت است، نه در سیاق مدرنیته است، سعی در شناخت آن است.

گفت عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو، غرب آمد، بر سر ویرانه های قرون وسطی، کلیسای کاتولیک و دیگر عناصر، تمدنی را برساخته است و چهارصد سال آن سفره گشوده است و فواید آن به دیگر ملل نیز تسری یافته است.

همین الان بسیاری از کشور از آن بهره مند شده اند، یکی بیاد بگوید غرب اگر به جایی رسیده یک پشت پای به سنت خود زده است، ما هم بیائیم و این پشت پا را بزنیم، و این بایسته تاریخی را انجام بدهیم، ما همیشه در معرض این شکل از پرسش ها هستیم، ولی فراموش نکنید چیزی که به ما داده شده است یک فرق اساسی دارد، به ما دین خاتم یا دین ختمی است، خصوصیات دین ختمی چیست؟ باید تمام مولفه های یک زیست کامل در آن درج شده باشد.

این دین خاتم تمام مولفه های زیستی برای یک زیست متکامل را داراست، تبیان لکل شیء هست، قرآنش جامع، از الگوی عملی چهارده معصوم بهره مند است، به برهان عقلی می گوید که خداوند نمی تواند زمین را خالی از حجت بگذارد، اگر حجت خدا نباشد نظم زمین و آسمان از بین می رود، چهارده قرن است که در معرض این میراث هستیم، سلمان نزدیک به صد سالش بود که رفت به شام، بین النهرین، نسیبین، حران و عاقبت سر از حجاز درآورد نزدیک به صدمین سال خود پیغمبر اسلام را ملاقات کرد، سلمان مظهر انسان فرهیخته ای شد که پیامبر فرمود سلمان از ماست، منا اهل البیت هست، من شما منسوب به این آدم ایم، ببینیم با این سرمایه چه می کنیم، آن فردی که اسلام را با مسیحیت مقایسه می کند دچار غفلت است، درسته که بحث های تطبیقی هست، اما کتاب آن با هم عمیقا متفاوت است، وصی اش و دیگر مسائل اش متفاوت است.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا