کارگرانی که روی زمین خیری ندیدند
راضیه حسینی
یک فعال کارگری گفته است: «ده میلیون نفر کارگر زیرزمینی داریم، کارگرهایی که هیچکس بر حقوق آنها نظارت نمیکند و همهشان از حداقل مزد تعیینشده هم حقوق کمتری میگیرند. بعضیها ماهانه ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار تومان دستمزد دارند.»
بعد از «خوانندگان زیرزمینی»، «پارتیهای زیرزمینی»، «عروسیهای زیرزمینی» و… حالا با واژه «کارگران زیرزمینی» آشنا میشویم.
گویا این روزها، زیرزمین شلوغتر از روی آن شده و حتی ممکن است بعد از مدتی به توانایی ساخت شهرهای زیرزمینی برسیم.
به نظر میرسد تنها نقطه ضعف قانون، ناتوانی از عبور در لایههای زمین است و به محض اینکه افراد به اعماق زمین وارد شوند، دیگر چشمهای تیزبین قانون که مانند عقاب به دنبال خاطیان و مجرمان میگردد و اصلاً نمیگذارد هیچ جنبندهای بر روی زمین مرتکب خلافی شود، توانایی دیدن را از دست میدهد.
شاید سالها بعد در تاریخ از گروهی با نام «زیرزمینیان» نام برده شود و در تعریف این افراد گفته شود: «گروهی از انسانها بودند که تحمل قانونهای دست و پاگیر روی زمین را نداشتند و به همین دلیل تصمیم گرفتند شهری زیرزمینی احداث کنند و در آن به هر آنچه آرزو داشتند برسند. اما از آنجا که ساخت چنین شهری نیاز به نیروی انسانی داشت، تصمیم گرفتند از روی زمین کارگران جویای کار را بیابند و به شهر خود منتقل کنند.»
اما کارگران چرا زمین خدا را با اینهمه قانون مفید که همیشه حامی اقشار کمدرآمد بوده است، رها کردند و به زیر زمین، جایی که خبری از دستان حمایتگر قانون نبود رفتند؟
در آنجا حتی از پایه حقوق هم خبری نیست چه برسد به بیمه و مزایای دیگر. تازه یارانه ۱۲۰ هزارتومانی که رئیس محترم مجلس قول پیگیری آن را داده هم در کار نیست.
چرا باید تن به چنین کاری بدهند؟
درست است که بیشتر این قوانین مفید هنوز در حد قول و وعده باقی مانده است، اما به قول معروف «دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.» البته گویا چندباری به علت همین دیر شدن وعدهها، سوخت و سوز هم داشته.
به نظرمان، اگر مسئولان در روی زمین بتوانند به یک فناوری خاص دست پیدا کنند که با وعده و قول شکم آدم سیر شود، دیگر هیچ کارگری به زیر زمین نخواهد رفت.