کد خبر: 280302130223
روزنامهگردشگری

گردشگری نیازمند تغییر سیاست گذاری و تفکر است

اسماعیل قادری/ مدرس مدیریت جهانگردی

از نظر شاخص گردشگری و تعداد ورودی‌های گردشگران خارجی و میزان درآمد حاصل از آن در کشور وضعیت فاجعه‌ باری داریم و کمتر از دوصدم درصد از درآمد گردشگری دنیا را به خودمان اختصاص می‌دهیم. این میزان رقمی قابل ذکر نیست و وضعیت اسفبار است.

ما رتبه هشتادم را بین ۱۴۰ کشور داریم که اصلاً مناسب نیست.

اشکال دقیقاً در همین موضوع است که چون فکر می‌کنیم ظرفیت بسیار بالایی داریم باید گردشگران بسیاری حضور یابند و رتبه بالایی داشته باشیم، در صورتی که جذب گردشگری با وجود چنین ظرفیت‌هایی ارتباط صددرصد ندارد، زیرا کشورهای دیگر فاقد این ظریفت‌ها و منابع هستند، اما جذب گردشگر بالا و جایگاه بسیار خوبی در گردشگری دارند.

باید به نیازهای گردشگر توجه کرد که چه می‌خواهد و آیا توانایی پاسخ به نیازهای او را داریم یا خیر؟ آیا بین تقاضای گردشگری با عرضه محصولات گردشگری در کشور ما تطابقی وجود دارد؟ متأسفانه مشکل اینجاست که بین تقاضای جهانی گردشگری و شیوه عرضه و محصولاتمان تطابقی وجود ندارد و به همین سبب نمی‌توانیم در این حوزه کار کنیم. با چنین وضعیتی حتی اگر بهترین‌ منابع و ظرفیت‌های تاریخی، طبیعی و فرهنگی را داشته باشیم اثری ندارد.

وقتی گردشگران می‌خواهند از کشورهای دیگر وارد یک مقصد شوند، انگیزه‌ها و اهدافی دارند که برای آنها و پاسخ دادن به اهدافشان به کشورهای مختلف سفر می‌کنند که به آن تقاضای گردشگری می‌گویند و ظرفیتی که در کشورهای دیگر وجود دارد تا گردشگران را به خود جذب کند، بازار گردشگری نام‌ می‌گیرد.

متأسفانه نمی‌دانیم که دنیا چه چیزهایی را دوست دارد و می‌خواهد. نمی‌دانیم سلیقه نسل‌های مختلفی که مخاطب حوزه گردشگری هستند، چقدر تغییر کرده است؛ از این موضوعات آگاهی نداریم و هنوز شیوه کارمان بر مبنای سال‌های دهه ۶۰ میلادی است. هتلداران، شرکت‌های تورگردان، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سازمان‌های مرتبط بر مبنای گذشته فعالیت می‌کنند، در صورتی که دنیا تغییر کرده است، ولی ما نمی‌خواهیم تغییر کنیم؛ تا زمانی که تغییر نکنیم نمی‌توانیم موفق شویم.

باید توجه کرد که چه انگیزه‌ها، عوامل و اهدافی باعث سفر می‌شود و چگونه به این موضوعات در مقصد پاسخ داده می‌شود. ما انگیزه، عوامل و اهداف گردشگران را نمی‌شناسیم و در نتیجه نمی‌دانیم که چگونه به این نیازها پاسخ دهیم.

می‌توان عوامل بسیاری را نام برد که به هر کشور بستگی دارد، مانند تنوع، تفاوت قیمت، آسایش، آرامش، سهولت، دسترسی، امنیت، گریز از زندگی، ارزان بودن یک مقصد و… ارزش پول در ایران پایین و قیمت خدمات بالاست؛ مزیت رقابتی برای گردشگری نداریم و قیمت تمام‌شده خدمات بسیار گران و کیفیت آن پایین است. در نتیجه با چنین وضعیتی نمی‌توانیم با جهان رقابت کنیم. نمی‌توان گفت که چون ارزان است می‌توان رقابت کرد. ارزانی در مقایسه با کیفیت، تنوع و سایر شاخص‌ها بسیار نامتناسب است.

باید ابتدا یک محصول گردشگری داشته باشیم تا آن را تبلیغ کنیم. وقتی محصولی نداریم، چه چیزی را تبلیغ کنیم؟ ما محصول گردشگری نداریم. فقط یکسری مواد خام اولیه داریم که گمان می‌کنیم این منابع محصول گردشگری هستند.

دقیقاً همان برخوردی را که با نفت می‌کنیم با گردشگری هم داریم؛ ممکن است خام‌فروشی در نفت رخ دهد، اما در صنعت گردشگری امکان‌پذیر نیست.

باید محصولی وجود داشته باشد تا آن را به دنیا تبلیغ کنیم. اینها مواد خام اولیه هستند و تا آنها را به محصولات گردشگری و منابع خود را به جاذبه گردشگری تبدیل نکنیم، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

جاذبه گردشگری یک محصول است و یک تفریح و سرگرمی مانند شهربازی می‌تواند، محصول باشد، به شرط اینکه تمام امکانات و خدمات لازم برای آن در نظر گرفته شده باشد. زمانی که جاذبه مدیریت ‌شود و برای آن برنامه‌ریزی وجود داشته و طرح توسعه آن تعریف شده باشد، زمینه برای شکل‌گیری محصول گردشگری فراهم می‌شود.

به دلیل اینکه موقعیت مطلوبی نداریم، نمی‌توانیم از این ظرفیت استفاده کنیم؛ درست است که بیشترین گردشگری که در ایران حضور می‌یابد به ترتیب از کشورهای عراق، ترکیه، آذربایجان، پاکستان و افغانستان هستند. این اتفاق بین کشورها رایج است و بیشترین سهم بازار گردشگری آنها از کشورهای همسایه است، ولی ما با کشورهای همسایه خود مشکلاتی مانند اختلافات مرزی، حقوقی، فرهنگی، امنیتی و… داریم و به همین دلیل این کشورها بازار خوبی برای ما محسوب نمی‌شوند و تا این مؤلفه‌ها تغییر نکند نمی‌توانیم در حوزه گردشگری انتظار فراوانی داشته باشیم.

بیشترین بازار گردشگری کشور فرانسه از کشورهای آلمان، انگلیس و هلند است، ولی همسایه ما مثلاً کشور افغانستان است که الان با طالبان دچار چالش هستیم. همچنین با کشورهای دیگر مانند پاکستان، آذربایجان، عراق، کشورهای حوزه خلیج فارس چالش‌هایی داریم. بنابراین تا روابط ما با همسایگانمان به ثبات نرسد، اتفاق مثبتی در صنعت گردشگری رخ نخواهد داد و از طرفی تا این کشورها نتوانند از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تغییری را در خود ایجاد کنند که به یک کشور بازار برای گردشگری تبدیل شوند، تغییری در صنعت گردشگری ما رخ نخواهد داد.

باید بر روی کشورهای همسایه کار کنیم و تعامل سیاسی خود را با جهان بهبود بخشیم و تعامل سازنده با دنیا داشته باشیم؛ به بهانه‌های مختلف برای گردشگران مشکل ایجاد نکنیم و در نهایت به همان میزانی که اکنون گردشگر داریم، یعنی دو صدم درصد را حفظ کنیم، زیرا ظرفیت بیش از دو صدم درصد گردشگر را در کشور نداریم.

تبلیغات و بازاریابی هم باید اتفاق بیفتد و در حوزه تبلیغات و بازاریابی بسیار ضعیف هستیم، اما باید محصولی داشته باشیم تا بتوانیم آن را تبلیغ کنیم.

توسعه گردشگری منجر به توسعه زیرساخت‌ها می‌شود. اگر برای توسعه گردشگری زیرساخت‌ها را فراهم کنیم، کار غلطی است، زیرا اگر گردشگر حضور یابد، سرمایه‌گذار در بخش‌های مختلف مربوط به زیرساخت سرمایه‌گذاری می‌کند، اما وقتی گردشگر نیست، سرمایه‌گذار هم رغبت نمی‌کند که سرمایه‌گذاری کند.

بنابر این سرمایه‌گذاری از تقاضای گردشگری تبعیت می‌کند؛ سرمایه‌گذار در جایی هتل نمی‌سازد که نمی‌داند گردشگر خواهد آمد یا خیر، بلکه مشاهده می‌کند، کجا برای گردشگران جذاب است و در همان جا هتل، رستوران و مرکز تفریحی می‌سازد، اما در ایران این اتفاق رخ نمی‌دهد.

سایه سنگین دولت بر صنعت گردشگری مهم‌ترین مشکل است و باید از این عرصه بیرون بیاید.

به قول حافظ «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز». دولت و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مانع اصلی توسعه صنعت گردشگری هستند و اگر کنار بروند، بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا