مهدی فتحی مقدم؛ کارشناس اقتصادی
دنیای سرمایهگذاری دیگر شبیه گذشته نیست. نیروهایی که امروز چشمانداز مالی را دگرگون میکنند، تنها نوسانات چرخهای بازار یا روندهای کوتاهمدت اقتصادی نیستند بلکه زلزلههای عظیمی هستند که پایههای نظم جهانی را هدف گرفته و قواعد بازی را از ابتدا بازنویسی میکنند.

در سالهای اخیر، جهان با عدم قطعیت بیسابقهای روبهرو بوده است. تغییرات در رشد اقتصادی، تورم و نرخ بهره همچنان بر بازارها تأثیر میگذارند اما اکنون با نیروهای ژرفتر و بلندمدتتری تعامل دارند نیروهایی که تأثیرشان در طول سالها سنجیده میشود نه فصلها.مجمع جهانی اقتصاد در مطلبی برای فهم این دگرگونی میان دو مفهوم کلیدی تمایز گذاشته است: تحول ساختاری و تحول بنیادی.
تحولات ساختاری را میتوان به ترکهایی در دیوارهای یک ساختمان موجود تشبیه کرد. این دسته شامل افزایش بدهی عمومی، تغییرات جمعیتی و شکافهای فناوری است. چنین تغییراتی در چارچوب نظام فعلی رخ میدهند و قابل تحلیل و پیشبینیاند. در مقابل، تحولات بنیادی مانند فروپاشی پایههای همان ساختماناند.
این تحولات نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم مبتنی بر تجارت آزاد و اعتماد نهادی را بازتعریف کردهاند. در چنین شرایطی طبق ادعای مجمع جهانی اقتصاد، سیاست و ژئوپلیتیک بازیگران مستقیم بازارهای مالی شدهاند و فرضیات کهنه در مورد پناهگاههای امن و همبستگی داراییها دیگر اعتبار ندارند.
بر اساس شواهد موجود، هوش مصنوعی و تغییرات اقلیمی تنها روندهای بلندمدت نیستند بلکه خود نوعی تحول بنیادی محسوب میشوند و ساختار عملکرد اقتصادها، نحوه تخصیص سرمایه و تعریف ارزش را بهکلی تغییر میدهند.
در برابر این تغییرات، سرمایهگذار باید از نگاه سطحی به بحرانهای کوتاهمدت پرهیز کند و از عقبنشینی در برابر ناشناختهها بگذرد. رویکرد استراتژیک ارزشمحور است و تمرکز خود را بر اجتناب از زیانهای دائمی یا ضربههای ناگهانی میگذارد که جبران آنها تقریباً ناممکن است.
تاریخ مالی جهان نشان داده است که ریشه بسیاری از شکستها در پرداخت بهایی بالاتر از ارزش واقعی دارایی نهفته است؛ از حباب سهام ژاپن در دهه ۱۹۸۰ تا سقوط داتکام در ابتدای قرن جدید و حتی افتهای مکرر سهام میم در بازارهای اخیر. در چنین مواردی حتی صبر طولانی نیز سودی ندارد زیرا انتظار برای بازگشت به نقطه تعادل هزینهای گزاف از زمان و سرمایه میطلبد.
برای بقا و شکوفایی در این محیط جدید، سرمایهگذاری موفق باید بر سه اصل استوار شود: تنوع، دقت و چابکی.
تنوع حکم سپر محافظ را دارد. گسترش سرمایه در طبقات دارایی، بخشها و بازههای زمانی مختلف، بنیاد مقاومت در برابر شوکهای ناگهانی و حفظ ارزش در بلندمدت است. اما در دنیای پرشتاب امروز، تنوع بهتنهایی کافی نیست.
دقت دومین مولفه است. با اوجگیری تحولات عمده، ضروری است مباحث کلان به اجزای خردتر تقسیم شوند تا تصمیمگیری سرمایهگذار هدفمندتر شود. در حوزه هوش مصنوعی این تفکیک میان توانمندسازان مانند تولیدکنندگان تراشه و مراکز داده، ذینفعان شامل شرکتهای نرمافزاری و پلتفرمهای ابری و پذیرندگان یعنی کسبوکارهایی که هوش مصنوعی را در عملیات خود ادغام میکنند اهمیت دارد. این سطح از دقت دیدی شفاف به فرصتهای واقعی فراهم میکند.
چابکی سومین عنصر است. سرمایهگذار باید بتواند در بازارهای پرنوسان با انعطاف حرکت کند و در زمانی که دیگران از ترس میفروشند از ارزندگی پنهان بهره ببرد. این چابکی در دوره بحرانهای بانکی یا در حوزههای نوظهوری مانند سازگاری با تغییرات اقلیمی مزیتی حیاتی است.
سازگاری با اقلیم که زمانی موضوعی کماهمیت تلقی میشد با رشد خطرات فیزیکی و اقلیمی اکنون به یکی از محورهای اصلی فرصتهای سرمایهگذاری بدل شده است. برآوردها نشان میدهد ارزش جهانی سرمایهگذاری در راهحلهای سازگاری اقلیمی از دو تریلیون دلار امروز به حدود نه تریلیون دلار تا سال ۲۰۵۰ خواهد رسید؛ فرصتی بیسابقه برای اقتصادهای آیندهنگر است.
در نهایت نقشه راه آینده سرمایهگذاری بر این واقعیت تأکید دارد که نیروهای بنیادی چهره بازارها را برای همیشه تغییر دادهاند. سرمایهگذارانی که افق بلندمدت دارند باید پیچیدگیهای امروز را با تکیه بر اصول محکم مدیریت کنند:
تنوع برای عبور از طوفانها، دقت برای پذیرش ریسکهای حسابشده و چابکی برای واکنش به فرصتهای تازه.
در جهانی در حال دگردیسی، نوسانات نه تهدید بلکه فرصتی برای دو برابر کردن بازدهی در بلندمدتاند به شرط آنکه اصول راهبردی با استمرار دنبال شوند. در این مسیر، برندگان کسانی نیستند که به گذشته دل بستهاند بلکه آنهاییاند که جرات ساختن آینده را دارند.






