مهدی خاکی فیروز
ماشاءالله خان همیشه دنبال راهی بود که از وضعیت اقتصادی خرابش نجات پیدا کنه. از رانندگی تاکسی گرفته تا سرمایهگذاریهای ناموفق در خرید ملک، همه را تجربه کرده بود و در نهایت با دست خالی برگشته بود. اما یک روز که داشت اخبار را میخواند، ناگهان چشمش به یک خبر جلب شد: «افزایش قیمت بیتکوین؛ سرمایهگذاری امن در دنیای دیجیتال!»
ماشاءالله خان که همیشه دنبال یک ایده طلایی میگشت، به خود گفت: «آها! این همون چیزیه که میخواستم! دنیای دیجیتال و بیتکوین! سرمایهگذاری در رمز ارز، یعنی پول در آوردن مثل آب خوردن!»
بیدرنگ از روی کاناپه بلند شد، به اتاقش رفت و شروع به جستجو کرد. بعد از خواندن چندین مقاله و دیدن چند ویدئوی نیمهفنی، به این نتیجه رسید که باید مزرعه استخراج بیتکوین راه بندازه. حالا دیگر یقین داشت که خوشبختی و پول توی همین دنیای رمز ارزهاست.
ماشاءالله خان بعد از خرید چند کارت گرافیک دست دوم از بازار و گرفتن وام از رفیقش حاج حسین، تصمیم گرفت که مزرعه استخراجش رو راه بندازه. چند روز بعد، یک اتاق کوچک در زیرزمین خانهاش، پر از دستگاههای استخراج شد. دستگاهها شروع به فعالیت کرد. با صدایی شبیه به صدای یک اردک که در حال پرواز است!
اما چیزی نگذشت که با اولین تلاش، برق خانه قطع شد! ماشاءالله خان که با حالتی مغموم به دستگاهها نگاه میکرد، تصمیم گرفت از همه جا تقاضای کمک کنه. سریع زنگ زد به برادرش و گفت: «برادر! این دستگاهها مثل ماشینهای مسابقه هستند! نه برق دارم، نه درآمد!»
برادرش که تازه از خواب بیدار شده بود، به او گفت: «سلام ماشاءالله جان! حالا بیا با هم یه راهی پیدا کنیم. شاید اینها رو بفروشیم و پولشو بذاریم توی بانک!»
اما ماشاءالله خان که نمیخواست ناامید بشه، تصمیم گرفت همه چیز رو خودش درست کنه. چند ساعت بعد، دوباره برق رو وصل شد، اما دستگاهها همچنان به شدت گرم میشدند و برق میکشیدند. روز به روز، برق خانه بیشتر از قبل قطع میشد. هم بر اساس جدول قطع برق مناطق شهر و هم به دلیل دستگاههای پراشتهای مشاءالله خان.
ماشاءالله خان که دیگه از این وضعیت خسته شده بود، با دریافت نخستین قبض مربوط به هزینههای نجومی برق، شوکه شد. «این که دیگه خیلی زیاده! چهطور ممکنه که قیمت پایه برق، پنج برابر قیمت قبلی بشه؟! این که دیگه کار من نیست.»
در نهایت با یک حساب کتاب ساده، ماشاءالله خان فهمید که برای راه انداختن مزرعه استخراج بیتکوین، باید بیشتر از درآمد، برای هزینههای برق هزینه کند.
ماشاءالله خان که به شدت از این وضعیت گیج شده بود، به خود گفت: «یعنی من فکر میکردم میتونم با بیتکوین میلیاردر بشم! الان باید پنج برابر بیشتر از درآمدم هزینه برق بدم؟»
و اینطور بود که ماشاءالله خان تصمیم گرفت یک بار دیگه به دنیای کسبوکار واقعی برگرده؛ البته اینبار بدون کارت گرافیک و دستگاههای استخراج. شاید برای شروع، یه فروشگاه کوچک برای فروش لوازم دیجیتال باز میکرد.
اینطور شد که ماشاءالله خان با شکست در دنیای بیتکوین و استخراج رمز ارزها، به دنیای واقعی برگشت. البته تا زمانی که یک شایعه جدید از دنیای رمزارزها منتشر نشد، که شاید دوباره بخواد امتحان کنه …