آموزش ضبط شده یا یادگیری واقعی؟

مهرین نظری
مکتبخونه با معرفی «مکتبپلاس» توانسته یک قدم جلوتر از سایر رقبا حرکت کند. دورههای این سرویس بیشتر پروژهمحور هستند، تمرین، آزمون و حتی منتور دارند و فضای تعاملی در بستر یادگیری فراهم شده است.
این ساختار به تجربهای نزدیک به کلاس واقعی منجر شده و کاربران از امکان رفع اشکال و ارتباط با مدرس یا دیگر دانشجویان رضایت بیشتری نشان دادهاند. با این حال، برخی از دورهها در حوزه فناوریهای جدید مثل React و WordPress ضعیف ارزیابی شدهاند و هنوز نیاز به ارتقا دارند.
فرادرس اما رویکرد متفاوتی دارد: ارائه هزاران ساعت آموزش ویدیویی بدون تعامل مستقیم. محتوای این پلتفرم در بسیاری از موارد به عنوان منبع مکمل تحصیل دانشگاهی یا یادگیری شخصی مفید بوده است، ولی در نبود راهنما، آزمون یا پروژه عملی، یادگیری عمقی اتفاق نمیافتد. کاربران گاهی از طولانی بودن بیمورد دورهها، قدیمی بودن سرفصلها و ناتوانی در طرح سوال گلایه کردهاند.
فرانش، که در گذشته یکی از پلتفرمهای پرمخاطب بود، در سالهای اخیر با افت شدید کیفیت مواجه شده است. بیشتر دورهها توسط مدرسان مستقل و بدون نظارت کافی بارگذاری شدهاند. بهطوریکه برخی کاربران دورهها را «بیکیفیت و حتی افتضاح» توصیف کردهاند. نبود پشتیبانی علمی و محتوای بروز، فرانش را از مسیر آموزشیاش دور کرده است.
چه کسی میبرد و چه کسی میسوزد؟
مکتبخونه با مدل ترکیبی درآمدزایی عمل میکند. بخشی از محتوا رایگان است و بخش تعاملی (مکتبپلاس) با پرداخت هزینه قابلدسترس است. کاربر میتواند با پرداخت بیشتر از خدماتی مثل تصحیح تمرینها، منتور، گواهینامه رسمی و حتی معرفی به بازارکار استفاده کند. اما این مدل با چالش سهم بالای مکتبخونه از فروش مواجه است؛ گفته میشود که در برخی موارد تا ۵۰ درصد درآمد مدرس را خود پلتفرم برمیدارد، که برای برخی تولیدکنندگان محتوا انگیزه همکاری را کاهش داده است.
فرادرس با قیمتگذاری ارزان و تخفیفهای دائمی، یکی از دمدستترین بسترها برای یادگیری است. اما بیشتر تمرکزش بر فروش محتوای از پیش ضبطشده است. در برخی موارد، حقالزحمه مدرس بهصورت مقطوع پرداخت میشود و در مدل دیگر، درصدی از فروش به مدرس اختصاص مییابد. این روش باعث شده تنوع محتوایی افزایش یابد، اما بدون نظارت کیفی مؤثر، در مواردی باعث کاهش استاندارد آموزشی شده است. فرادرس سیستم امتیازدهی یا امکان پرسش و پاسخ ندارد و این ضعف در تعامل پس از فروش، تجربه برخی کاربران را تضعیف کرده است.
اما فرانش، علیرغم اینکه مدعی سهم منصفانهتری از فروش دورهها بود، بهدلیل بینظمی شدید در تسویهحساب با مدرسان و بیپاسخگذاشتن درخواستها، اعتبار خود را از دست داده است. گزارشهایی وجود دارد که برخی مدرسها تا چند ماه هیچ دریافتی نداشتهاند و حتی ویدیوهای دورههایشان از دسترس خارج شدهاند. بدیهی است در چنین شرایطی، هم مدرس دلسرد میشود، هم کاربر احساس بیاعتمادی میکند.
آیا این پلتفرمها به بازار کار متصلاند؟
مکتبپلاس با طراحی مسیرهای یادگیری مشخص، گواهینامه معتبر (برخی با مشارکت دانشگاهها) و پروژههای عملی، تلاش کرده ارتباط آموزش با بازار کار را واقعی کند. حضور منتورها، تمرکز بر موضوعات کاربردی مانند علم داده، طراحی وب یا مارکتینگ و ادعای همراهی با استخدام، این پلتفرم را به آموزشهای مهارتمحور نزدیکتر کرده است.
فرادرس بیشتر نقشی مکمل و عمومی در یادگیری داشته است. کاربری تعریف کرده بود که با کمک آموزشهای این سایت در کنکور ارشد موفق شده است. اما چون این دورهها پروژهمحور یا دارای مدرک رسمی نیستند، بیشتر مناسب کسانی است که هدفشان تقویت دانش فردی یا یادگیری خودآموز است. از سوی دیگر، با اینکه فرادرس گستره محتوای بالایی دارد، ولی نبود مسیر یادگیری ساختاریافته و بهروز نبودن برخی دورهها باعث شده در انطباق با نیاز صنعت ضعفهایی داشته باشد.
فرانش در این زمینه تقریباً حذف شده است. افت کیفیت، عدم دسترسی کاربران به دورههای خریداریشده و نداشتن سازوکار رسمی برای پشتیبانی، آن را از نقش آموزشی مؤثر خارج کرده. بسیاری از کاربران آن به پلتفرمهای تخصصیتر یا کانالهای آموزشی رایگان مهاجرت کردهاند.
مکتبخونه با سرمایهگذاری روی کیفیت، تعاملیسازی دورهها و اتصال به بازار کار، گامی جدی به سمت رسالت آموزشی برداشته است. فرادرس در فراگیر کردن آموزش موفق بوده، اما نیاز به اصلاحات اساسی در تعامل با کاربر، بهروزرسانی محتوا و طراحی مسیرهای یادگیری دارد. فرانش که زمانی پیشگام بود، اکنون با سقوط کیفیت، بیاعتمادی مدرسها و کاربران، در مسیر فراموشی است.
در نهایت، استارتاپهای آموزش آنلاین فقط زمانی میتوانند «واقعاً بیاموزند» که بهجای تمرکز صرف بر فروش، به یادگیری عمیق، تعامل انسانی و پیوند با بازار کار متعهد باشند.