آیا فناوری مردانه است؟ سکوت زنان در اکوسیستم استارتاپی ایران

مهرین نظری
در حالی که زنان نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی کشور را تشکیل میدهند، سهم آنها در بازار فناوری و استارتاپهای ایرانی بهطرز نگرانکنندهای ناچیز است. آیا شکاف دیجیتال جنسیتی در ایران محصول تبعیض ساختاری است یا بیاعتمادی اجتماعی و یا کمبود اعتماد به نفس در میان بانوان و یا دلایل دیگری دارد؟
با نگاهی گذرا به نشستهای استارتاپی، رویدادهای فینتک یا جمعهای برنامهنویسان در ایران، یک چیز بهوضوح دیده نمیشود: زنان. در اکوسیستم فناوری ایران، زنان نه در رأس استارتاپها هستند، نه در فهرست سرمایهگذاران دیده میشوند و نه حتی در نقش تصمیمساز در تیمهای محصول به کار گرفته میشوند. با اینکه زنان ایرانی بیش از ۵۰ درصد ورودی دانشگاهها را تشکیل میدهند و در رشتههایی مانند مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات حضور پررنگی دارند، در بازار کار فناوری بهسختی میتوان ردپای آنها را یافت.
چرا هیچ زنی در بین ۱۰ استارتاپ برتر ایران نیست؟
طبق گزارش سالانه مرکز نوآوری و تحول دیجیتال دانشگاه تهران، تنها ۸ درصد از بنیانگذاران استارتاپها در ایران زن هستند. در حوزههایی مانند هوش مصنوعی، بلاکچین، فینتک و سلامت دیجیتال، این عدد حتی کمتر است و گاهی به زیر ۵ درصد میرسد. مقایسه این آمار با کشورهای منطقه مانند امارات (۱۸٪) یا ترکیه (۱۶٪) نشان میدهد ایران در زمینه تنوع جنسیتی در اکوسیستم استارتاپی از رقبای منطقهای خود نیز عقب افتاده است.
این شکاف در سطوح بالاتر تشدید میشود. در بین ۱۰ استارتاپ ایرانی که بیشترین جذب سرمایه را در پنج سال گذشته داشتهاند، هیچ مؤسس یا مدیرعامل زنی دیده نمیشود. حتی در تیمهای اصلی محصول، طراحی تجربه کاربری یا مارکتینگ که معمولاً زنان حضور بیشتری دارند، سهم آنها در جایگاههای مدیریتی بهشدت پایین است.
تبعیض سیستماتیک یا فرهنگ مردانه فناوری؟
کارشناسان دلایل متعددی را برای این وضعیت مطرح میکنند. از تبعیض سیستماتیک در سرمایهگذاری گرفته تا فرهنگ مردانه حاکم بر تیمهای فناوری.
بر اساس گزارش پایگاه Startup Genome، یکی از موانع اصلی حضور زنان در استارتاپها، عدم دسترسی برابر به سرمایهگذاران و شبکههای حمایتی است. در ایران، اغلب سرمایهگذاران خطرپذیر، مرد هستند و ناخواسته یا آگاهانه ترجیح میدهند روی تیمهایی سرمایهگذاری کنند که بنیانگذاران مرد دارند. همچنین زنان با مقاومتهای فرهنگی مواجهاند؛ مانند نادیده گرفته شدن در جلسات فنی، عدم پذیرش تخصص آنها، یا حتی شوخیهای جنسیتی که حضور آنها را تحقیر میکند.
یک بنیانگذار زن در حوزه سلامت دیجیتال که نخواست نامش فاش شود، میگوید: «برای گرفتن سرمایه اولیه، باید سه برابر بیشتر از مردها تلاش کنیم تا شاید جدی گرفته شویم. بارها پیش آمده که حتی مشاوران سرمایهگذاری به ما پیشنهاد دادهاند یکی از همکاران مرد را بهعنوان نماینده تیم معرفی کنیم.»
سهم زنان در فناوری بیشتر روی کاغذ است تا در عمل
آمار رسمی وزارت ارتباطات نشان میدهد در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۵ درصد از شاغلان شرکتهای حوزه فاوا زن بودهاند، اما وقتی وارد جزئیات میشویم، مشخص میشود اکثر این افراد در بخشهای اداری، مالی یا منابع انسانی مشغول به کارند، نه در حوزههای فنی یا تصمیمگیری.
در شرکتهای برنامهنویسی بزرگ کشور مانند همکاران سیستم، چارگون یا تپسل، سهم زنان در تیم توسعه نرمافزار هنوز زیر ۲۰ درصد است. این در حالی است که در برخی کشورهای توسعهیافته، مانند فنلاند و کانادا، این عدد به بالای ۳۰ درصد رسیده و در شرکتهایی مانند گوگل، با وجود تمامی نقدها، ۲۸ درصد تیمهای فنی را زنان تشکیل میدهند.
نظام آموزشی، پله یا مانع؟
یکی از دلایلی که برخی تحلیلگران برای شکاف جنسیتی در اکوسیستم دیجیتال ایران مطرح میکنند، کارکرد ناهماهنگ نظام آموزشی با نیازهای بازار کار فناوری است. بسیاری از زنان ایرانی با نمرات عالی از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، اما نه مهارتهای پروژهمحور را یاد گرفتهاند، نه با محیط استارتاپی آشنایی دارند و نه از حمایت کافی برای ورود به این فضا برخوردارند.
در گزارش سال ۱۴۰۱ بنیاد ملی نخبگان، یکی از موانع اصلی خروج نخبگان زن از فضای فناوری، نبود مسیر شغلی مشخص و نبود الگوی موفق زنانه در این صنعت معرفی شده است. الگویی که بتواند زنان جوان را به حضور فعالتر در فضای فناوری تشویق کند.
چه میتوان کرد؟ راهکارهایی برای شکستن چرخه مردانه اکوسیستم
اگرچه تغییرات فرهنگی زمانبر است، اما راهحلهای مشخصی برای کاهش این شکاف وجود دارد:
● سرمایهگذاری هدفمند روی استارتاپهای با بنیانگذار زن با حمایت دولت و نهادهای مستقل.
● ایجاد صندوقهای جسورانه با مدیریت زنان که به پروژههای زنمحور بودجه اختصاص دهند.
● طراحی شتابدهندههای مختص زنان کارآفرین برای ارائه آموزش، منتورینگ و سرمایه اولیه.
● رویدادهای تخصصی با محوریت نقش زنان در فناوری برای شبکهسازی و دیدهشدن افراد.
در سالهای اخیر، برخی تلاشها در این راستا شکل گرفته است. مثلاً برنامه «ویآیتی» (زنان در فناوری اطلاعات) در حال برگزاری کارگاههایی برای زنان برنامهنویس و کارآفرین است. یا برخی صندوقهای سرمایهگذاری مانند اسمارتآپ ونچرز پروژههایی برای ارتقاء تنوع جنسیتی در تیمهای تحت حمایت خود اجرا کردهاند. اما این تلاشها هنوز پراکنده و محدودند.
سکوت زنان در فناوری، یک فرصت سوخته ملی است
در نهایت، شکاف دیجیتال جنسیتی فقط یک نابرابری در ظاهر نیست، بلکه نابودی بخشی از ظرفیت ملی برای توسعه فناوری و اقتصاد دیجیتال است. در شرایطی که کشور نیازمند همه نیروهای خلاق و متخصص خود است، بیتوجهی به زنان در حوزههای فناورانه، نهتنها تبعیض، بلکه یک خطای راهبردی است.
تا وقتی زنان ایرانی در نشستهای نوآوری تنها شنونده باقی بمانند، نمیتوان از «تحول دیجیتال» واقعی صحبت کرد. تغییر، نیازمند بازنگری جدی در ساختارهای سرمایهگذاری، سیاستگذاری و فرهنگ سازمانی است. و این تغییر، اگر امروز آغاز نشود، فردا بسیار دیر خواهد بود.