ابر انسان روزگار ما

راضیه حسینی
«حداقل حقوق کارگران در سال ۱۴۰۴ با ۴۵ درصد افزایش نسبت به سال قبل، به حدود ۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان رسید.»
این در حالی است که سبد معیشت کارگران در سال ۱۴۰۳ بالای ۲۳ میلیون تومان برآورد شده است، یعنی کارگران با حداقل حقوق، احتمالاً فقط میتوانند خود سبد را تهیه کنند و بهعنوان دکوری در گوشهای از خانه جای دهند، البته اگر بتوانند خانهای اجاره کنند تا سبد تزیینی را در گوشهای بگذارند.
برای اینکه بتوانند از پس هزینهها برآیند باید آنقدر قوی باشند که به یک کار بسنده نکنند و حداقل دو شغل داشته باشند. برای قویبودن باید غذای مناسب بخورند و خواب کافی داشته باشند، از آنجایی که سبد مورد نظر خالی است به غذای کافی که نمیرسند، باتوجهبه کارکردن از صبح تا بوق سگ هم خواب کافی تبدیل به یک رؤیا میشود، میماند همت عالی
با جیب خالی! کارگران باید آرزو کنند که کاش لااقل اجدادشان خوب بوده و ژن یک انسان قوی را در خود داشته باشند. شانسشان حداقل در این یک مورد خوب باشد و مثلاً ژن یک شکارچی بزرگ و قدرتمند را در خود داشته باشند. کسی که در زمان خود زبانزد بود و تمامی حیوانات جنگل از او میترسیدند.
بهمحض اینکه صدای قدمهایش میآمد شیر و پلنگ و جگوار دنبال سوراخ موش میگشتند و از ترس به خود میلرزیدند. او که وارد میشد برگ به درختان نمیماند و همگی یکهو دچار خزان زودرس میشدند و خرسها وسط بهار به خواب زمستانی میرفتند.
اصلاً چرا آنقدر دور برویم. بگذارید همین رستم خودمان را مثال بزنیم. فکر کنید یک نفر در این دوره و زمانه ژن رستم داشت، اصلاً ژن هم نه، خود رستم بود. به نظرتان دوام میآورد؟
از هوش مصنوعی پرسیدم و گفت اگر منطقی نگاه کنیم رستم هم کم میآورد. اگر رستم قرار بود در این اوضاع زندگی کند احتمالاً مجبور میشد شغل دوم و سوم بگیرد و شاید هم در تاکسی اینترنتی کار کند.
رستم در شاهنامه با دیو و جادوگر و دشمنان خارجی میجنگید، ولی حالا باید با تورم، اجارهخانه، هزینههای درمان و قبضهای نجومی بجنگد. او هم بالاخره کم میآورد. ابرانسان واقعی از نظر هوش مصنوعی کارگرانی هستند که با درآمد حداقلی، یک خانواده را میگردانند. آنهایی که هیچ ژن برتری ندارند، اما مثل اینکه از رستم هم رستمترند!