استرس شغلی و اثرات مخرب آن
زهرا رحیمی/ استاد دانشگاه
استرس شغلی زمانی نمود پیدا می کند که خواستهای محیط کار و فشارهای مرتبط با آن بیش از میزانی است که فرد از عهده انجام آن برآید. در این زمینه ویژگی های فردی، شرایط کار و اثر متقابل این دو سهمی اثرگذار دارند.
تجربه ناخوشایند استرس می تواند ناشی از عوامل متعدد باشد. به طور مثال اینکه شخص نگران حجم ﮐﺎرهای محول شده باشد، به کیفیت محصول کار خود و توانایی تأمین نظر مدیر سازمان اطمینان نداشته باشد، مشکلاتی که مادران کارمند دارند و ﻣﺸﮑﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی، اﻧﺘﻈﺎرات و ﺗﻮﻗﻌﺎت ﺳﺎزﻣﺎن از ﮐﺎرﻣﻨﺪان و حتی ﭘﯿﺸﺮﻓﺖهای ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژیک و ﻧﮕﺮاﻧﯽ از ﮐﻬﻨﻪ ﺷﺪن ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت و اﻃﻼﻋﺎت خود، تمام این عوامل اگر با ﻇﺮﻓﯿﺖ ﺑﺪﻧﯽ، ﻋﺼﺒﯽ و رواﻧﯽ فرد سازگار نباشد، فشار روانی در پی دارد که استرس نامیده می شود.
میزانی از استرس، محرک انجام کار است. در واقع سطحی از استرس که موجب انگیزش و تلاش فرد می شود، افزایش عملکرد او را در پی دارد. اما استرس زیاد شغلی منجر به فرسودگی شغلی می شود و اثرات مخرب روانی به بار می آورد.
درماندگی زمانی اتفاق می افتد که فرد مسیری برای تجدید قوا نداشته باشد. در چنین شرایطی چندان بعید نیست که به جای مکانیزم دفاعی و مقاومت، مسیر فرار و فاصله گرفتن از تهدید را انتخاب کند.
این فاصله گرفتن، مکانیسمی است که امروزه کارمندان بسیاری را با انبوهی از مسئولیت های تلمبار شده به حال خود رها کرده است. جامعه ای که به دنبال سلامت روانی است نمی تواند نسبت به این دست پدیده ها بی اعتنا باشد. لذا آگاهی بخشی فردی و نیز سازمانی می تواند اقدامی موثر باشد.
لذا ابتدا باید دقیقا ریشۀ استرس از جمله عوامل استرس زای فردی مثل ابهام در روش شغلی و روشن نبودن انتظارات از فرد، سنگین بودن نقش، تعارض در اهداف فردی، ناکافی بودن مهارت خود شخص و کم تجربگی، بالا رفتن سن فرد شاغل و … را شناسایی کرد و سپس با حمایت مشاوره ای سازمان مربوطه به کاهش آن اقدام نمود.
نقش مدیران در حمایت از کارمندان و کاهش استرس آنها بسیار قابل توجه است.این حمایت ها باید در ابعاد مختلف نظیر پشتیبانی روانی، افزایش دانش شغلی و مهارتی و حتی آموزش مهارت های فردی نظیر مهارت های ارتباطی، مدیریت زمان، کار با فناوری و … گسترش پیدا کند.
شفاف سازی خط مشیهای سازمانی و فرایندهای کاری نیز می تواند در تعدیل انتظارات متقابل کارفرما، کارمند و ارباب رجوع موثر باشد. زمینه سازی برای احساس امنیت شغلی و امکان ارتقاء در شغل، توأم با نظام ارزیابی مستمر و عادلانه نیز از عواملی است که می تواند با افزایش اشتیاق کاری، از استرس شغلی بکاهد و کیفیت کار را با ضریب اطمینان بیشتری تضمین کند.
در حال حاظر مفهوم «ساعت کاری» تا حد زیادی رنگ باخته است. به طوری که در هر ساعتی از شبانه روز و هر روزی از هفته، درخواست های کاری و انتظارات مخاطب و کارفرما قابل طرح است و آرامش و سلامت خاطر افراد را مورد تهدید دائمی قرار داده است. به همین لحاظ توان مدیریت فضای مجازی و مدیریت زمان اهمیتی دوچندان پیدا کرده است.
از سوی دیگر این موضوع زمینه را برای اهمال کاری چه در محیط های آموزشی و چه در محیط های کاری فراهم کرده است.
در چنین شرایطی ورود سازمان مربوطه و ارزیابی کیفی منصفانه به همراه تنظیم آیین نامه هایی برای شفاف سازی ساعت های محدودی که کارکنان موظف به پاسخگویی می باشند می تواند به آرامش روانی کارکنان و نیز تسهیل فرایند پیگیری توسط ارباب رجوع منجر شود.
در شرایطی که سازمان ها به هر دلیل حمایت لازم را از کارمندان خود نداشته باشند، آگاه سازی افراد نسبت به تقویت مهارت های شخصی برای کنترل و مقابله با استرس اهمیت می یابد.
به تعبیر دیگر افراد باید خود را دریابند و مسیرهای جایگزین یا موازی را برای تجدید قوای خود شناسایی کنند.