اقتصاد دیجیتال
مرتضی ایراندوست/ کارشناس ارشد مدیریت صنعتی
اقتصاد دیجیتال (Digital Economy) از جمله اصطلاحاتی است که طی دههی اخیر، به شکلی گسترده رواج یافته و به این علت که بر سر تعریف آن هم، اتفاقنظر وجود ندارد، تقریباً به جای هر واژهی مرتبط با تکنولوژی به کار میرود. نخستین بار در سال ۱۹۹۵ میلادی دن تپسکات از مفهومی به نام اقتصاد دیجیتال نام برد.
با اینکه وی اولین فردی بود که از اقتصاد دیجیتال نام برد ولی تعریف دقیقی از آن ارائه نکرد. تا اینکه در سال ۲۰۰۴ تامپسون از اقتصادی به نام اقتصاد دیجیتال سخن گفت. او این اقتصاد نوین را فراتر از اینترنت در نظر گرفت و تاکید کرد که درآن فناوریهای دیجیتال بر کل بخشهای تولیدی و خدمات تاثیر میگذارند. او ویژگیهای اقتصاد دیجیتال را تاثیرگذاری بیش از پیش سرمایههای دانشی و فناوری معرفی کرد.
اقتصاد دیجیتال را میتوان سیر تکامل یافته اقتصاد اطلاعات در دهه ۱۹۷۰، اقتصاد دانشبنیان در دهه ۱۹۸۰، اقتصاد نوین در دهه ۱۹۹۰ و اقتصاد شبکه و اینترنت در دهه اول۲۰۰۰ معرفی نمود.
مهمترین نکتهای که باید در تعریف اقتصاد دیجیتال به آن توجه کرد، بحث زیرساخت است. اقتصاد دیجیتال بهصورت بنیادی فرایندهای اجرایی کسبوکارها و راه تعامل آنها با مشتریان و مصرفکنندگان را دستخوش تغییر می کند. اگر چه تعریف واحدی از اقتصاد دیجیتال وجود ندارد، اما شاید تعریف توربان از اقتصاد دیجیتال در کتاب تجارت الکترونیک نقطهی شروع مناسبی باشد.
اقتصاد دیجیتال که به آن اقتصاد اینترنت هم گفته میشود،اقتصادی است که پایه آن بر تراکنشها / تعاملهای اینترنتی گذاشته شده است. به عبارتی اقتصاد دیجیتال به نوعی از فعالیت اطلاق میشود که با به کارگیری ابزارهای دیجیتال مانند اینترنت، دستگاههای هوشمند و فناوریهای نوین مانند بلاکچین، اینترنت اشیا، فضای ذخیرهسازی و محاسبات ابری، هوش مصنوعی، کلان داده و از این دست موارد رویههای مرسوم را متحول ساخته است.
این عبارت شامل تمام نقل و انتقالات و فعالیتهای اقتصادی است که بر بستر فناوریهای دیجیتالی انجام میشود.
به اعتقاد توماس مسنبورگ این اقتصاد با سه بخش زیر تعریف میشود:
– زیرساخت کسب و کارهای الکترونیکی مانند انواع «سخت افزارها»، «نرم افزارها»، «مخابرات»، «شبکهها»، «سرمایههای انسانی» و…
– کسب و کارهای الکترونیکی از نحوه انجام کارها گرفته تا تمام فرایندهایی که کسب و کارها آنها را از طریق شبکههای کامپیوتر انجام میدهند.
– تجارت الکترونیک و انتقال کالا، خدمات یا محتواها، یعنی آغاز کسب درآمد واقعی در بستر اقتصاد دیجیتال.
به طور کلی لایههای درونی اقتصاد دیجیتال را میتوان به سه بخش تقسیم نمود:
– هسته مرکزی: در این لایه، تمام بخشهایی همچون تکنولوژی ارتباطات، فناوری اطلاعات ، زیرساختهای فیزیکی،کلان داده، رایانش ابری،بلاک چین قرار دارند که نقش زیرساخت را برای این اقتصاد بازی میکنند.
– کسب و کارهای ایجاد شده در دنیای دیجیتال : در این لایه، کارآفرینها و شرکتهای بسیار بزرگ دیجیتالی همچون: گوگل، مایکروسافت قرار می گیرند که توانستند در بستر انقلاب دیجیتال متولد ، رشد و گسترش پیدا کنند. این شرکتها عمدتا از جنس پلتفرمی و منطبق بر مفاهیم اقتصاد اشتراکی میباشند.
– لایه سنتیهای صنعت : در این لایه، شرکتهای موفقی که پیش از عصر انقلاب دیجیتال به همان شکل و شمایل سنتی خود در حال کار و فعالیت بودند حضور دارند. این شرکتها که اکنون دیجیتالیشدن را تجربه کردهاند، از پتانسیلهای دنیای دیجیتال برای افزایش بهرهوری و رشد خودشان نهایت استفاده را میبرند.
البته منظور از اقتصاد دیجیتال تنها به معنی ورود تکنولوژی به تراکنشهای بازرگانی یا تجاری نیست. در چنین اقتصادی، تحول گسترده دیجیتالی حوزههای بسیاری را در بر گرفته و نقش چندجانبهای را ایفا میکند.
اقتصاد دیجیتال را میتوان انقلابی جهانی تعریف کرد. با اینکه اقتصاد دیجیتال عمدتا با دیجیتالی شدن فعالیتهای اقتصادی شناخته میشود اما تحولی فراتر از آن است.
چنین اقتصادی منعطف و فراگیر است تا حدی که تمام بخشها امکان دیجیتالی شدن دارند و در صورت اجرای معقولانه امیدوارکننده خواهند بود.
اقتصاد دیجیتال بسیار پویاست، محرک اصلی رشد اقتصادی و نوآوری است. همچنین فرصتهای جدید را برای مشاغل و مصرفکنندگان ایجاد نموده همچنین، منجر به ایجاد فرصت های جدید برای کسب و کارهای موجود و شکل گیری مدل های جدید کسب وکار می گردد.
این اقتصاد از طریق کاهش هزینه های معاملاتی، کمرنگ شدن نقش واسطه گری در برخی حوزه¬های کسب¬وکار،افزایش بهره وری،کاهش قابلتوجه محدودیتهای جغرافیایی و زمانی، هزینه های کمتر جستجو و یافتن محصولات، سطح بالای ارتباط میان بنگاه ها و مشتریان و افزایش قدرت ذینفعان و مشتریان در کسب و کارهای مختلف، منجر به افزایش توان رقابتی در همه بخش های اقتصادی و تسهیل دسترسی به بازارهای مختلف می شود و افزایش سهم در بازارهای جهانی را به دنبال خواهد داشت این اقتصاد به مرور کل اقتصاد جوامع را تحت الشعاع قرار داده و جامعه را متحول می نماید.
این اقتصاد فرصت هایی را برای کاهش فواصل فیزیکی و ارتقاء ارتباطات ملی و بین المللی فراهم می آورد و به گشایش بازارهای جدید برای رشد اقتصادی کمک می نماید.
در این اقتصاد فرصت چشمگیری برای ارتباطات میان افراد و جامعه و همکاری میان گروه های اجتماعی و سازمان ها وجود دارد و تاثیر قابل ملاحظه ای نیز بر شیوه زندگی جامعه دارد. رشد فناوری همواره فرصت هایی را برای ارتقاء شرایط موجود جامعه و حرکت به سمت بهره وری بالاتر و نوآوری فراهم می آورد.
جوامع کمتر توسعه یافته فرصت می یابند تا از این طریق به چرخه اقتصاد جهانی وارد شده و نقش خاصی را به عهده گیرند و از فرصتهای حاصل از این اقتصاد بهره مند گردند و به رشد اقتصادی و شیوه زندگی جامعه خود کمک نمایند.
اقتصاد دیجیتال دارای مزایای فراوانی است که از ان جمله میتوان به، افزایش کارایی، بهرهوری و نوآوری، راحتی و انعطاف در دسترسی، بهوجود آمدن فرصتهای جدید اقتصادی ،دسترسی به اطلاعات اشاره کرد. با این حال اقتصاد دیجیتال با چالشهایی همراه است.
مهمترین چالشهای که میتوان برای اقتصاد دیجیتال برشمرد عبارتند از:
– شکاف دیجیتال: همه به فناوریهای دیجیتال دسترسی ندارند، که میتواند شکاف دیجیتالی بین کسانی که دسترسی دارند و کسانی که دسترسی ندارند ایجاد کند.
امنیت سایبری: اقتصاد دیجیتال در برابر حملات سایبری آسیبپذیر است که میتواند تأثیر قابل توجهی بر مشاغل و مصرفکنندگان داشته باشد.
حریم خصوصی دادهها: اقتصاد دیجیتال مبتنی بر جمعآوری و استفاده از دادهها است که نگرانیهایی را در مورد حفظ حریم خصوصی دادهها ایجاد میکند.
اما اقتصاد دیجیتال چه ویژگیهایی دارد؟
– عدم ثبات : این اقتصاد که به تکنولوژی و توسعه آن گره خورده است، معیارهای متفاوتی برای خلق ارزش دارد؛ به همین دلیل بهراحتی دستخوش تغییرات گوناگون میشود و بخشهای ناکارآمد در آن خیلی زود جای خود را به بخشهای کارآمد میدهند.
– بالا بودن سرعت انتشار فناوری : فناوریهای دیجیتالی به این اقتصاد کمک میکنند تا با سرعت بالایی رشد و تغییر کند. و باعث میشود تا کسب و کارها موانعی را که در سر راه توسعه انها وجود دارد را سریعتر بردارند.
– پایین بودن عمر محصولات و خدمات : بالابودن سرعت رشد در این اقتصاد سبب میشود محصولات و خدمات مختلف، عمر چندان طولانی نداشته باشند و خیلی زود جای خود را به نسخههای بهتر و کاراتر بدهند.
– وابسته به اثر شبکهای است : یکی از مفاهیم تقریباً تازهای که با این اقتصاد جان دوبارهای گرفت «اثر شبکهای» است. به زبان ساده، کسب و کارها در این بستر، تنها زمانی میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند که تعداد کاربران بسیاری داشته باشند.
– تفکر سیستمی : یکی از مهمترین ویژگیهای اقتصاد دیجیتال تفکر اکوسیستمی است. مفهوم رقابت در این اقتصاد متفاوت از گذشته است و در آن سازمانها یک تنه و در انزوا موفق نخواهند بود. در اقتصاد دیجیتال، کسبوکارهایی که تا دیروز رقیب محسوب میشدند شاید امروز همکار باشند.
– داده محوری : نقش کلیدی اطلاعات در این اقتصاد باعث شده برخی اقتصاد جدید را با اقتصاد اطلاعات معادل بدانند و از داده به عنوان سوخت عصر دیجیتال یاد کنند. در اقتصاد دیجیتال، مبنای تصمیمگیری بینش حاصل از تحلیل داده است.
هم اکنون اهمیت اقتصاد دیجیتال و حرکت به سمت دیجیتال شدن بر همگان آشکار شده و بسیاری از کسب وکارها در حال تغییر یا شکل گیری بر پایه فناوری های دیجیتال هستند .هرچه زمان میگذرد و یک گام دیگر به جلو پیش میرویم، اقتصاد دیجیتال تکامل بیشتری پیدا نموده و گستره بیشتری را در بر میگیرد؛ بنابراین کسبوکارها باید در مسیری حرکت کنند که بیشترین سازگاری را با تغییرات داشته و از مزایا آن بهرهمند شوند. البته نقش دولتها و ایجاد زیر ساختهای لازم در این خصوص را نمیتوان نادیده گرفت.
آنها باید سریعتر با قانونگذاری و برطرف ساختن چالش های موجود، فضا را برای اتصال اقتصاد کشورها به اقتصاد جهانی مهیا کنند.
در این شرایط چنانچه بنگاه یا کسب وکاری درصدد تغییر شرایط فعلی خود و بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در ساختار خود نباشد، توان رقابتی و سهم خود در بازار های داخلی و خارجی را از دست خواهد داد. از این رو انتقال به اقتصاد دیجیتال یک اولویت اساسی برای همه کشورها محسوب میشود.