الگوریتمهای هوش مصنوعی بازیگران نامرئی اقتصاد پلتفرمی
در دنیای دیجیتال امروز، اقتصاد پلتفرمی به عنوان یکی از ستونهای اصلی اقتصاد جهانی ظهور کرده است. پلتفرمهایی مانند آمازون، اوبر، ایربیانبی و گوگل، میلیونها کاربر و کسبوکار را به یکدیگر متصل میکنند و جریانهای عظیم اقتصادی ایجاد میکنند.
اما پشت صحنه این پلتفرمها، الگوریتمهای هوش مصنوعی (AI) به عنوان بازیگران نامرئی عمل میکنند که قیمتگذاری، رتبهبندی فروشندگان و حتی دیده شدن کسبوکارها را کنترل میکنند. این الگوریتمها نه تنها تصمیمگیریهای لحظهای را هدایت میکنند، بلکه ساختار قدرت در اقتصاد دیجیتال را بازتعریف کردهاند و چالشهایی مانند عدم شفافیت، نابرابری و ریسکهای اخلاقی را به همراه آوردهاند.
اقتصاد پلتفرمی بر پایه اتصال دو طرف بازار (تامینکنندگان و مصرفکنندگان) بنا شده است. طبق گزارشهای اخیر، این اقتصاد بیش از ۷ تریلیون دلار ارزش جهانی دارد و تا سال ۲۰۲۵، بیش از ۳۰ درصد از فعالیتهای اقتصادی جهان را پوشش خواهد داد. اما آنچه این پلتفرمها را قدرتمند میکند، نه فقط آنها، بلکه الگوریتمهای AI است که مانند دستهای پنهان، جریان اطلاعات و معاملات را مدیریت میکنند. این الگوریتمها با تحلیل دادههای عظیم (بیگ دیتا)، رفتار کاربران را پیشبینی کرده و تصمیماتی میگیرند که مستقیماً بر درآمد کسبوکارها تاثیر میگذارد.
یکی از کلیدیترین نقشهای الگوریتمهای AI در اقتصاد پلتفرمی، قیمتگذاری پویا است. در پلتفرمهایی مانند اوبر یا آمازون، قیمتها بر اساس تقاضا، زمان، مکان و حتی سابقه کاربری فرد تغییر میکنند. برای مثال، در اوبر، الگوریتمهای AI با تحلیل ترافیک، آب و هوا و تعداد رانندگان موجود، قیمت سفر را افزایش میدهند – پدیدهای به نام “surge pricing”. این روش نه تنها سود پلتفرم را به حداکثر میرساند، بلکه فروشندگان (رانندگان) را در موقعیتی قرار میدهد که کنترل کمی بر درآمد خود دارند.
طبق مطالعهای از موسسه پراگماتیک، الگوریتمهای AI میتوانند حاشیه سود فروشندگان را ۵ تا ۱۰ درصد افزایش دهند، اما همزمان ریسکهایی مانند تبعیض قیمتی ایجاد میکنند، جایی که قیمتها بر اساس کد پستی یا دموگرافی کاربران متفاوت میشود. این نامرئی بودن الگوریتمها، آنها را به بازیگرانی تبدیل کرده که بدون مسئولیت مستقیم، اقتصاد را شکل میدهند.
در حوزه رتبهبندی فروشندگان، الگوریتمهای AI نقش قاضی و هیئت منصفه را ایفا میکنند. در پلتفرمهایی مانند آمازون یا فریلنسینگ مانند Upwork یا TalentFinder، رتبهبندی بر اساس امتیازات کاربران، تاریخچه عملکرد و حتی بازخوردهای خصوصی تعیین میشود. اما این فرآیند اغلب غیرشفاف است.
تحقیقاتی نشان میدهد که الگوریتمها امتیازات را به صورت پنهان تجمیع کرده و پروفایل فروشندگان را بر اساس معیارهای نامعلوم رتبهبندی میکنند. برای مثال، در پلتفرمهای فریلنسینگ، فریلنسرها با “قفس نامرئی” الگوریتمها روبرو هستند؛ جایی که کاهش ناگهانی امتیاز بدون توضیح، رتبه آنها را پایین میآورد و دسترسی به پروژههای بهتر را محدود میکند. فریلنسرهای با وابستگی بالا به پلتفرم، مجبور به آزمایش رفتارهای مختلف مانند تغییر دستهبندی شغلی یا افزایش فعالیت، میشوند تا امتیاز خود را بازیابی کنند.
این عدم شفافیت نه تنها باعث پارانویا در میان کاربران میشود، بلکه نابرابری ایجاد میکند؛ زیرا فروشندگان کوچکتر اغلب در رتبهبندیهای پایینتر گیر میافتند و فرصت رقابت با غولها را از دست میدهند.
دیده شدن (visibility) کسبوکارها نیز کاملاً تحت کنترل این الگوریتمهای نامرئی است. در موتورهای جستجو مانند گوگل یا پلتفرمهای اجتماعی مانند فیسبوک، الگوریتمهای AI تلاش میکنند کدام محتوا یا محصول در صدر نتایج ظاهر شود. تحقیقاتی از The Financial Brand نشان میدهد که در عصر AI، visibility دیگر بر پایه کلیکها نیست، بلکه بر اساس inclusion در پاسخهای generative AI است.
برای مثال، در جستجوهای مالی، محتوای affiliates (همکاران) مانند NerdWallet بیش از ۶۰ درصد از پاسخهای AI را اشغال میکند، در حالی که برندهای اصلی تنها ۱۵ درصد سهم دارند. این نگهبانان دروازه جدید، کسبوکارها را مجبور به همکاری با intermediaries میکنند تا محصولاتشان در لیستها و مقایسهها ظاهر شود. در پلتفرمهای e-commerce، الگوریتمها با اولویتدهی به محصولات با امتیاز بالا یا تبلیغات پرداختی، visibility را کنترل میکنند. کسبوکارهای کوچک که بودجه تبلیغاتی کمتری دارند، اغلب در صفحات پایینتر دفن میشوند و شانس فروش را از دست میدهند.
این نقش نامرئی الگوریتمها مزایایی نیز دارد. آنها کارایی را افزایش میدهند؛ برای مثال، در delegate economy، الگوریتمها هزینههای پنهان را penalize کرده و خدمات شفاف را ترجیح میدهند، که منجر به بهبود کیفیت کلی بازار میشود. همچنین، AI agents به عنوان بازیگران اقتصادی مستقل عمل میکنند و بازارها را reshape میکنند، جایی که شرکتها به جای تعیین قیمت مستقیم، الگوریتمهای pricing را انتخاب میکنند.
اما ریسکها جدی هستند. عدم شفافیت میتواند به توافق پنهان منجر شود، همانطور که در پرونده RealPage، الگوریتمهای AI متهم به هماهنگی قیمتها از طریق اشتراک دادهها شدند. علاوه بر این، bias (تعصب) الگوریتمی میتواند نابرابریهای اجتماعی را تشدید کند؛ برای مثال، قیمتهای بالاتر برای مناطق کمدرآمد یا رتبهبندی پایینتر برای اقلیتها.
برای مقابله با این چالشها، نیاز به مقررات جدید است. اتحادیه اروپا با GDPR و AI Act، شفافیت الگوریتمها را الزامی کرده، اما در ایران و بسیاری از کشورها، هنوز قوانین جامعی وجود ندارد. کارشناسان پیشنهاد میکنند که پلتفرمها موظف به توضیح تصمیمات الگوریتمی شوند و کاربران حق اعتراض داشته باشند. همچنین، توسعه ابزارهای AI visibility optimization، مانند پلتفرمهایی که رتبه در AI را اندازهگیری میکنند، میتواند به کسبوکارها کمک کند تا موقعیت خود را بهبود بخشند.
در نهایت، الگوریتمهای AI نه تنها ابزار، بلکه بازیگران اقتصادی هستند که اقتصاد پلتفرمی را هدایت میکنند. اگرچه نوآوری ایجاد میکنند، اما بدون نظارت، میتوانند قدرت را در دست معدودی متمرکز کنند. زمان آن رسیده که این بازیگران نامرئی را آشکار کنیم و تعادلی بین کارایی و عدالت برقرار کنیم.








