بازار سرمایه در برابر چالشهای بیسابقه

فاطمه حاج علی
بازار سرمایه در هفته جاری همچنان با چالشهای جدی و فضای پر ابهام سیاسی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکند. در روزهای اخیر، نقش بازارساز و دستهای مرئی و نامرئی در حفظ بازار بهویژه در شرایط بحرانی بیش از پیش برجسته شده است؛ چرا که همین ثبات نسبی و جلوگیری از ریزشهای سنگین، خود دستاورد بزرگی به شمار میرود.
در حالی که بازار همچنان درگیر سایه سنگین تهدیدهای سیاسی و اقتصادی است، حفظ حداقلها و جلوگیری از افت عمیق قیمتها، هدف اول دستاندرکاران و فعالان بازار است.
یکی از نکات مهم این روزها، حفظ کف بازار و تثبیت نسبی قیمتهاست که باعث شده سرمایهگذاران مردد و محافظهکار، انگیزه فروش خود را کاهش دهند و تا حدودی میل به خرید را افزایش دهند. این ثبات اولیه را میتوان نقطه شروع حرکت به سمت آرامش نسبی بازار در نظر گرفت. البته با نزدیک شدن به روزهای تعطیل و انتهای هفته، تردیدها و نگرانیها نیز بیشتر شده و ترس از تعطیلات بر روند معاملات تأثیر گذاشته است.
اما مشکل اساسی بازار فعلی چیست؟ مهمترین چالش، خلأ بزرگ اطلاعات دقیق و شفافیت مالی شرکتهاست که باعث بیاعتمادی گسترده سهامداران شده است. این بیاعتمادی به همراه فضای پرتنش سیاسی و اقتصادی، بازار را در حالت نیمهتعطیل قرار داده و مانع از ورود پول تازه به بورس شده است.
نکته تلختر این است که از ابتدای جنگ ۱۲ روزه اخیر تاکنون نزدیک به ۴۵ هزار میلیارد تومان از بازار خارج شده و هنوز بخش عمده این سرمایهها بازنگشته است. برخی تحلیلگران این رقم را به بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان تخمین میزنند و هشدار میدهند که در صورت بروز تحولات منفی و فعال شدن مکانیسم ماشه، ممکن است این عدد به بیش از ۷۰ هزار میلیارد تومان برسد؛ وضعیتی که به معنای یک بحران عمیق در جریان نقدینگی بازار خواهد بود.
در این میان، تأثیر خبرهای سیاسی و دیپلماتیک بر بازار نیز غیرقابل انکار است. به عنوان مثال، اعلام وزیر امور خارجه فرانسه درباره احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه ظرف یک ماه و نیم آینده، اگرچه در نگاه اول خبری منفی به نظر میرسد، اما در فضای پرتنش فعلی به عنوان یک فرصت موقت و نفس مصنوعی توسط برخی فعالان بازار تلقی شده است. این نشان میدهد که حتی در دل بحران، چشماندازهای سیاسی میتوانند بر احساسات بازار تأثیرگذار باشند.
در خصوص سناریوهای پیش روی بازار، سه فرض اصلی مطرح شده است: بدبینانهترین حالت، وقوع جنگی مشابه بحران ۱۲ روزه اخیر است که بازار را به حالت رکود شدید و توقف میکشاند؛ خوشبینانهترین حالت، توافق و کاهش تنشهای سیاسی و اقتصادی است که میتواند بازار را به رشد قابل توجهی برساند؛ و در نهایت سناریوی میانی که احتمال ادامه زد و خوردهای محدود سیاسی را میدهد اما بدون رسیدن به درگیری گسترده، همانطور که اکنون شاهد آن هستیم.
بازار فعلی به نظر میرسد بیش از همه به سناریوی میانی نزدیک باشد، اما ریسکهای سیاسی و اقتصادی هنوز به طور کامل رفع نشدهاند.
یکی از نکات مهمی که فعالان بازار باید به آن توجه کنند، تفاوت این روزها با سال ۹۹ است. اگرچه برخی تحلیلگران ریزشهای کنونی را مشابه روزهای تلخ آن سال میدانند، اما تفاوتهای کلیدی وجود دارد. در سال ۹۹، بازار با مشکلاتی چون نبود ارزندگی واقعی و وجود قیمتهای نجومی در برخی سهام مواجه بود؛ اما اکنون بسیاری از سهام با پیئی فوروارد زیر ۴ معامله میشوند که نشاندهنده ارزندگی بیسابقه در تاریخ بازار سرمایه است. همچنین دخالت و حمایت بیشتر حاکمیت در شرایط فعلی نسبت به آن زمان، میتواند به حفظ ثبات کمک کند.
با این وجود، نگرانی اصلی این است که بازار برای مدت طولانی در این وضعیت نیمهتعطیل و بیرمق باقی بماند؛ یعنی قیمتها پایین نیایند اما رشد جدی هم نکنند. این وضعیت باعث رکود طولانیمدت و کاهش انگیزه سرمایهگذاران خواهد شد که به نوبه خود میتواند اثرات منفی بر کل اقتصاد داشته باشد.
از سوی دیگر، بازار رقبای قدرتمندی مانند بازارهای اوراق با سود ۴۰ درصدی، ارز، طلا و سکه را در پیش رو دارد که به راحتی میتوانند نقدینگی را از بورس جذب کنند. این مسأله فشار مضاعفی بر بازار سرمایه وارد میکند که باید با سیاستگذاریهای هوشمندانه مدیریت شود.
در نهایت باید گفت بازار سرمایه در شرایط فعلی همچنان در جنگ برای بقا است؛ جنگی که ریشه در بیاعتمادی، کمبود اطلاعات، فشارهای سیاسی و خروج نقدینگی دارد. تنها با درک واقعبینانه شرایط، حفظ هوشیاری و برخورد منطقی با اخبار و تحولات، میتوان از این گردنه سخت عبور کرد.
سرمایهگذاران باید آگاه باشند که بازگشت جریان پول به بازار وابسته به رفع ریسکهای سیاسی و ایجاد ثبات اقتصادی است و این مسیر، بدون صبر و برنامهریزی ممکن نیست. بنابراین، دورنمای بازار همچنان همراه با چالش است، اما امید به تحولات مثبت و بازگشت آرامش هرگز نباید فراموش شود.