سرمقاله
ریحانه خوشحال
واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران، جامعه رسانهای و مردم کشور را داغدارکرد . متاسفانه شاهد از دست دادن همکاران خبرنگارمان در چند روز گذشته بودیم؛ حادثه دلخراشی که در اثر سانحه واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران که برای تهیه گزارش از دریاچه ارومیه به منطقه سفر کرده بودند، رخ داد. در این حادثه که در نزدیکی شهرستان نقده استان آذربایجان غربی اتفاق افتاد، تعدادی از خبرنگاران دچار جراحات و آسیبهای جدی شدند و تعدادی نیز جان خود را از دست دادند.
انتظار داریم شاهد مطالبه گری انجمن صنفی روزنامهنگاران باشیم چرا که ممکن است برای هر کدام از خبرنگاران دیگر این اتفاق رخ دهد و اکنون زمان حمایت است. باید زوایای مختلف این پرونده به وضوح بررسی و مشخص شود.
اینکه استاندار آذربایجان غربی اعلام میکند این دست اتفاقات طبیعی است و همیشه رخ می دهد توهین بزرگی به جامعه رسانهای است.
باید بررسی شود که آیا طبق خبرهای رسیده به دلیل رایگان بودن، از اتوبوسهای کارخانه سیمان برای خبرنگاران استفاده شده است یا خیر؟ آیا این وسیله نقلیه مناسب جاده بوده و امنیت کافی برای انتقال خبرنگاران داشته است یا خیر؟
خبرها حاکیست این اتوبوس در سامانه حمل و نقل جادهای فعال نبوده، به این معنا که خودرو فاقد صورت وضعیت بوده است و پلیس راه باید جلوی آن را میگرفت؛ چرا که در صورت نداشتن صورت وضعیت باید اتوبوس توقیف و به پارکینگ انتقال پیدا میکرد و مسافران که خبرنگاران بودند با اتوبوس دیگری به مسیر خود ادامه میدادند. حال اینکه چرا پلیس راه جلوی آن را نگرفته سوالی است که باید پاسخ داده شود؟
در خبرها شنیده شد که راننده، خاطی بوده و بازداشت شده است. آیا فقط راننده خاطی بوده یا میزبانی که این راننده را برای خبرنگاران انتخاب کرده نیز خاطی بوده است؟ برای میزبانی که امنیت خبرنگاران را نتوانسته است، تامین کند چه توبیخی در نظر گرفته شده است؟
جامعه بزرگ رسانهای بیصبرانه منتظر پاسخ مسئولانی است که خود با خودروهای لاکچری سفر میکنند و برای خبرنگاران از خودروهای فرسوده و اسقاطی در نظر میگیرند. زمان آن رسیده است که به جای شنیدن پیام تسلیت و ابراز تاسف از سوی مسئولان، شاهد تصویب قوانین مناسب برای امنیت شغلی و جانی خبرنگاران باشیم.
سالهاست که خبرنگاران به هر دری می زنند تا شاید بتوانند صدای مطالبات صنفی خود را به گوش مسئولان برسانند. خبرنگارانی که همیشه و در همه حال صدای رسای مردم و همراه مسئولان بوده اند، نتوانستند در تمام این سالها، صدای خود را به گوش مسئولان برسانند و یا شاید بهتر است بگویم، مسئولان گوشهای خود را به روی این صدای رسا و همیشه در صحنه بستهاند.
متاسفانه در پی جان باختن مظلومانه خبرنگاران، تنها شاهد پیامهای تسلیت و تاسف بودیم. این در حالی است که خبرنگارانی که جان برکف، همیشه و در همه حال خود را در کنار مردم و مسئولان رساندند تا صدایشان شنیده شود، صدای خودشان را کسی نمی شنود، امنیت شغلی ندارند ، با توجه به اینکه جز مشاغل سخت و زیانآور هستند، گاهی سختی کار به آنها تعلق نمیگیرد.
تا کی قرار است مسئولان از خبرنگاران به عنوان پله ترقی خود استفاده کنند اما هیج رفاه و امنیتی را برایشان در نظر نگیرند؟
امیدواریم مجلس و دولت بعدی به این نابسامانیها پایان دهند و به جای تسلیت و تاسفهای کلامی، مسئولان قدری عمل چاشنی این شرمندگیها کنند.