تاب آوری و آینده صنعت برق در ایران
رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق تهران
در دهه های اخیر و با عنایت به تحولات مختلف اقتصادی، اجتماعی و فناورانه، مانند افزایش شهرنشینی در الگوی مصرف و میزان مصرفگرایی و افزایش نفوذ و بهرهگیری از فناوری های نو زندگی بشر با چالش ها و مسایل جدیدی در سبک زندگی و محیط زیست مواجه شده است.
پدیده هایی مانند چاقی و پیری جامعه، کمبود منابع آبی پایدار، تغییرات آبوهوایی، آلودگی هوا، ایمنی و امنیت غذایی و پسماند در دهه های اخیر بهویژه در حوزه انرژی به مسایلی کلیدی برای بشر تبدیل شده است که آینده و بقای ما را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
این چالشها در نوع خود پارادایم جدیدی از زندگی را رقم زده است که مملو از فرصتها و الگوهای نوین بویژه در بخش های انرژی روزمره همانند برق و توجه به تابآوری و آینده آن در کشور و نیز جهان پیرامون ماست. اما زودتر از آنچه تصور میشد بحران حوزه انرژی و بهویژه بحران مضاعف در صنعت برق به پدیدهای سیاسی و امنیتی تبدیل شد.
منتقدان دولت پیشین به گونه ای گزارش های کارشناسی وزارت نیرو درباره مصرف ۲هزار مگاوات برق را برای استخراج رمزارزها و ابهامآمیز بودن آن را رد و آدرس جدیدی برای خاموشی ها معرفی کرده اند.
از نظر آنان سرمایه گذاری نکردن دولت در ساخت نیروگاههای جدید و اصلاح نکردن خطوط انتقال و توزیع برق دلیل خاموشی های اخیر است. وزارت نیرو هم که با شدیدترین انتقادها مواجه شده بود در گزارشی از دولت خواست به برخی وزارتخانه ها از جمله وزارت کشور و اطلاعات ماموریت داده شود تا بحران را بررسی کنند.
اینکه وزارت نیرو از دو وزارت خانه امنیتی و سیاسی یعنی وزارت اطلاعات و کشور کمک خواسته است، میتواند به روشنی گویای وفور اماکنی باشد که به صورت غیر مجاز اما گسترده رمز ارز تولید میکنند؛ مراکزی که هزینه برق مصرفی آنها یا رایگان یا ارزان است. به نظر می رسد دست وزارت نیرو برای برخورد با استخراج رمز ارزها در برخی مراکز چندان باز نیست و به همین دلیل از دولت خواسته است تا مسئولیت این کار را وزارتخانههای اطلاعات و کشور واگذارد تا آنها این مهم را به انجام برسانند.
آنگونه که رسانهها گزارش دادهاند همزمان با کارزارهای تبلیغاتی حول محور قطع برق، برخی منتقدان طی چند ماهه گذشته در شبکههای اجتماعی تلاش کردهاند خاموشیهای اخیر و بحران صنعت برق را به موافقت اولیه ایران برای پیوستن به معاهده آبوهوای پاریس مرتبط کنند. معاهدهای که طی آن کشورها متعهد شدهاند از میزان مصرف سوخت فسیلی کم کنند. البته مخالفان دولت را به باد انتقاد گرفتهاند که به گفته آنان، چرا ایران چرا زیر بار این تعهدات رفته است.
حقیقت و ضرورتهایی فراتر از دعواهای سیاسی
اما در نهایت قطع گاز و خاموشی برق در زمستان سال گذشته و تکرار خاموشیها در روزهای خرداد ۱۴۰۰ تنها نشانهای از به خطر افتادن امنیت انرژی در ایران است. کاهش سرمایهگذاریها در صنعت آب و برق بویژه پس از تحریمها باعث آسیبپذیری فرآیند تامین مطمئن انرژی در کشور شده است. افزون بر این، مداخله دولت در قیمتگذاریها هم انگیزه سرمایهگذاری برای تولید، توزیع و انتقال انرژی و همچنین بهینهسازی و افزایش بهرهوری انرژی را از بین برده و بر وخامت اوضاع افزوده است.
در این صورت تجدید ساختار صنعت برق، فرآیند جایگزینی سیستمهای انحصاری با وضع رقابتی میتواند به تکتک مشتریان اجازه انتخاب عرضهکنندگان برق را بدهد و پیکرهبندی مجددی را شامل شود. بدین ترتیب تجدید ساختار صنعت برق به معنای شکست انحصار عمودی دولت بر صنعت از طریق جداسازی زنجیره یکپارچه عمودی و درهمتنیده تامین برق و تفکیک در قالب بخشهای رقابتپذیر و رقابتناپذیر است.
توجه داشته باشیم که فرآیند تولید برق برای مصرفکنندگان عموما شامل چهار رکن اصلی: تولید، انتقال، توزیع و بازار خـــردهفروشی است که با تجدید ساختار در آن تولیدکنندگان تمام مراحل تولید و انتقــال و توزیع را انجـــام میدهند. در این فرآیند ایجاد یک بازار رقابتی برق (عمدهفروشی ) از اولین بخشهایی است که باید مورد توجه برنامهریزان و سیاست گذاران ساختار جدید قرار گیرد.
حیطه دیگری که به دنبال بخش تولید امکان ایجاد رقابت در آن وجود دارد حیطه فروش است. با تجدید ساختار و ایجاد رقابت در بخشهای عمدهفروشی و خردهفروشی برق، بازارهای عمدهفروشی به شکلی سازماندهی میشوند که چند شرکت تولید برق برای فروش برق در تولید متمرکز برق و یا از طریق قراردادهای دوجانبه با خریداران به رقابت بپردازد. در این حالت انتقال و توزیع هنوز هم انحصار طبیعی تلقی میشوند که نیازمند تنظیم است تا از دسترسی آزاد و بدون تبعیض تمام شرکتکنندگان بازار به شبکه انتقال اطمینان حاصل شود. در این حالت باید اهداف اصلی از تجدید ساختار صنعت برق را ایجاد رقابت در بازار بومی این صنعت دانست و میتوان موارد زیر را برای روشن شدن افکار عمومی برشمرد:
- نیاز به تغییر قوانین تنظیمی ونظارتی
- ضرورت تحقق سیاست خصوصیسازی جامع
- توجه به پیشبینی کاهش هزینهها با مشارکت بخشخصوصی
- بیانگیزگی در نوآوری و ابداع در محیطهای تنظیمی و نظارتی
- بهبود توجه به مشتریان با افزایش رقابت
به منظور دستیابی به اهداف مذکور، سیاستهایی نیز پیشنهاد شده است که برخی از آنها عبارتند از:
الف – افزایش نفوذ بخش خصوصی از طریق کاهش مشارکت دولت در اقتصاد و قانون زدایی بازار
ب – افزایش بهرهوری از طریق کاهش هزینههای تولید و بهبود کارآیی
ج – ارتقای بهرهوری خارجی بوسیله بهبود ساختار اجتماعی و اقتصادی
دستاوردهای تجدید ساختار
لازم به توضیح است که اصلاحات و تجدید ساختار صنعت برق آثار اجتماعی متعددی را نیز به همراه دارد که از آن جمله میتوان بهبود اوضاع اجتماعی و کاهش فقر، نظاممند شدن بخشهای رقابتی صنعت برق از لحاظ سازگاری با محیط زیست و حفاظت از مصرفکننده و کاهش آلودگی هوا را نام برد.
در مجموع محققان پس از مطالعات میدانی و در نظر گرفتن تابآوری و نیز توجه به آیندهنگری صنعت برق ایران الزامات و نیازمندیهای تجدید ساختار صنعت برق را به شرح این مراحل مورد تاکید قرار دادهاند:
- جداسازی سازمانی و اجرایی
- مقرراتزدایی در تمام سطوح مدیریتی و اجرایی
- ایجاد فضای رقابتی تمامعیار
- خصوصی سازی به مفهوم کامل آن
در این صورت و به منظور اجرای یک بازار برق رقابتی باید نهادهای تشکیلدهنده صنعت برق از یکدیگر مجزا شود و هر یک در صورت امکان به طور جداگانه در حیطه وظایف خود رقابت داشته باشند. به تعبیر دیگر، باید به تفکیک ساختاری ارکان صنعت برق و سپس جداسازی مدیریت و مالکیت این ارکان و تفکیک افقی شامل بخشهای رقابتپذیر صنعت برق از طریق فرآیند تفکیک اجرا به صورت افقی اقدام کرد.
۲ مقوله خصوصیسازی و اصلاح ساختار
در این باره بحث تجدید ساختار و خصوصیسازی دو مقوله متفاوت از هم است. در واقع، تجدید ساختار میتواند زمینه خصوصیسازی صحیح را فراهم کند، اما لزوما موجد خصوصیسازی نیست؛ در حالی که خصوصیسازی اجبارا به دلیل قرارگرفتن صنعت برق در مسیری متفاوت، باعث تجدید ساختار خواهد شد. خصوصیسازی به مجموعهای از اقدامات گفته میشود که در قالب آن، سطوح و زمینههای گوناگون کنترل، مالکیت یا مدیریت از دست بخش دولتی خارج و به دست بخش خصوصی سپرده میشود. خصوصیسازی همواره در پی تسریع حرکت به سمت اقتصادهای آزاد، ترویج رقابت، افزایش کارآیی اقتصادی، بهبود در ارائه و تحول خدمات عمومی و کاهش میزان وامهای اعطایی دولت به شرکتهای ورشکسته و زیاندیده است.
با توجه به وضع موجود و نیز آینده صنعت برق ایران باید گفت تجدید ساختار در صنعت برق منافع بلندمدت چشمگیری را به همراه دارد. اگر چه جداسازی عمودی ارکان صنعت برق در رویکرد اصلاحات صنعت برق در ایران کمرنگ است، انتظار میرود که این جداسازی در آینده منجر به توسعه اقتصادی صنعت برق، تمرکز مدیریتی بیشتر، ارتقای بهرهوری و کاهش هزینههای توزیع و در نهایت کاهش قیمت برق برای مشترکین نهایی شود.
تداوم تجدید ساختار نیازمند اعمال تغییرات تکنولوژیکی عمیقی در صنعت برق ایران است. بررسیها حاکی از آن است که تجهیزات بهکاررفته در بخشهای تولید، توزیع و انتقال برق ایران عمدتا فرسوده است و همگام با فناوریهای روز دنیا در این عرصه پیش نمیرود. این وضع از یک سو، منجر به افزایش تلفات در بخشهای تولید، توزیع و انتقال برق میشود و از سوی دیگر، نمیتواند انتظارات مسئولان را مبنی بر ادامه روند تجدید ساختار این صنعت برآورد سازد. از این رو، اعمال تغییرات تکنولوژیکی عمیق در صنعت برق ایران لازم به نظر می رسد.
افزون بر این، بسترهای لازم برای سرمایهگذاری بخشخصوصی در بخشهای مختلف صنعت برق ایران بهوجود نیامده است. همانطوری که گفته شد، با وجود اقدامات گوناگونی که در راستای توسعه مشارکت بخشخصوصی در صنعت برق ایران صورت گرفته، بازار سرمایه در کشور به اندازه کافی توسعه نیافته است که بتواند نیازهای سرمایهگذاری صنعت برق را تامین کند. بنابراین در مجموع میتوان گفت بسترهای لازم برای سرمایهگذاری بخشخصوصی در بخشهای مختلف صنعت برق ایران به وجود نیامده و این در حالی است که:
- تبدیل شدن بازار برق به یک بازار رقابتی چندان هزینهزا نیست
- بسترسازی برای مشارکت بخشخصوصی در تعیین قیمت برق ، چندان هزینهزا نیست
آینده صنعت برق
تبدیل شدن بازار برق ایران به یک بازار رقابتی و فراهم کردن زمینه ورود و فعالیت بخشخصوصی در صنعت برق بیشک مستلزم همکاری همهجانبه دولت با دستاندرکاران و سیاستگذاران صنعت برق و برنامهریزی و تدوین استراتژیهای دقیق در این زمینه است و این اقدامات اولیه هزینه چندانی را بر دولت و صنعت تحمیل نخواهد کرد .
در مجموع، منافع بلندمدت حاصل از تجدید ساختار صنعت برق ایران بسیار چشمگیر است. منافع حاصل از تجدید ساختار صنعت برق بر هیچ یک از فعالان این صنعت پوشیده نیست و میتوان گفت که منافع بلندمدت حاصل از تجدید ساختار صنعت برق ایران نیز بسیار چشمگیر خواهد بود. اما اینکه این منافع دقیقا تا چند سال آینده کسب خواهد شد، چندان مشخص نیست.
به طور کلی نتایج بهدستآمده حاکی از این است که اگرچه فرآیند تجدید ساختار صنعتبرق ایران از سالهای قبل آغاز شده و بهبودهایی را نیز از نظر ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده به مشترکان و تعدیل تعرفههای فروش برق به همراه داشته، نتوانسته است چنان که باید این صنعت را متحول سازد و وضع کنونی صنعتبرق نیز گواه این مطلب است. همچنین یافتهها نشان میدهد که به منظور بهبود این وضع باید بسترسازی لازم برای مشارکت بخشخصوصی در تعیین قیمت برق و اقدام در جهت ایجاد یک بازار برق رقابتی صورت پذیرد که خوشبختانه چنین اموری چندان هزینه زا نیست. به علاوه نیاز است که تغییرات تکنولوژیکی عمیقی در صنعت برق ایران اعمال شود.
متکی شدن صنعت برق ایران برای توسعه این صنعت به درآمدهای داخلی خود به جای بودجه عمومی نیز فرآیندی بلندمدت و هزینهزاست که باید چارهای برای این امر اندیشید. با وجود تمامی موارد ذکر شده، خبرگان روند تجدید ساختار صنعت برق ایران را مثبت ارزیابی میکنند وتداوم استراتژیهای تجدید ساختار صنعت برق را لازم و ضروری میدانند.
منافع بلندمدت حاصل از تجدید ساختار صنعتبرق ایران بسیار چشمگیر است و جداسازی عمودی ارکان نیز منافع بلندمدت فراوانی برای صنعتبرق ایران به همراه خواهد داشت که میتوان با همکاری کلیه مسئولان، متخصصان و فعالان این صنعت مادر، تدوین استراتژیهای عملی و برنامههای دقیقتر و شفافسازیهای بیشتر در این زمینه، این فرآیند را تحقق بخشید.