تاثیر ورود ایران به بازار نفت بعد از توافق برجام
رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق تهران
دستاوردهای اقتصادی ایران در پی رفع تحریمها همچنان محدود است چرا که تحریمهای اولیه آمریکا هنوز اعمال میشود و همچنان عواملی ساختاری که مدتهاست بر فضای تجاری ایران سایه افکنده وجود دارد.
پیشبینی میشود که بیشتر تلاشهای دولت متمرکز بر پرداختن به این موانع در همکاری با کشورهای دیگر باشد. اما بعد دومی که توافق اتمی بر آن تاثیر داشته، نقش بسزای آن بر ساز و کارهای اخیر بازار جهانی نفت است که در نتیجه آن تاثیراتی بر اقتصادهای منطقه و جامعه جهانی داشته است.
هم اکنون میزان تولید نفت خام ایران حدود دو میلیون و ششصد هزار بشکه در روز است و صادرات نیز رو به افزایش است. اینکه ایران سریعتر از آنچه که بازار پیش بینی می کرد تولید و صادرات خود را افزایش داده، تاثیری اساسی بر توازن در میزان تقاضا و عرضه داشته و در نتیجه بر قیمت نفت و بازار بین المللی هم موثر بوده است. ب
عد از آنکه اشباع عرضه در پایان سال گذشته و اوایل سال جاری، قیمتها را در بازار تحت تاثیر قرار داد، افزایش صادرات ایران به صورت جزیی ضررهایی که از میزان عرضه از سوی مثلا کشورهایی نظیر نیجریه و کانادا وارد شده بود را جبران کرد و به نوعی از میزان تغییرات در قیمتها که در ماههای اخیر شاهد بودیم، کاست.
اما مساله بعدی خطرهای ژئوپلیتکی است که حال با دستیابی به توافق اتمی و جلوگیری از یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه، از آن کاسته شده است.
این مساله برای چشمانداز اقتصادی منطقه و همچنین قیمت نفت مهم است اگر چه که این نیز درست است که بخشی از تنشهای این منطقه همچنان پابرجاست و بر پیشرفت اقتصادی سایه افکنده است، اما تلاشهای جامعه بینالمللی برای حل درگیریها در سوریه و یمن و جلوگیری از تنشهای قومی در نقاط دیگر با ترغیب عربستان و ایران به گفتوگو، باید به کاهش میزان خطر و تهدیدات کمک کند.
تحریمهای اولیه آمریکا که باقی ماندهاند یکی از عواملی است که بر چشمانداز سرمایهگذاری در ایران سایه افکنده و سرمایهگذاران را از فکر کردن بر بازار ایران باز می دارد.
این تحریم های اولیه همچنان نهادهای مالی آمریکا را از انجام مبادلات دلاری (ارزی) با دولت ایران باز میدارد و اجازه نمی دهد نهادهای بازرگانی آمریکایی با نهادهایی که دولت ایران مالک آنهاست یا کنترل آن را در اختیار دارد، تجارت کنند.
در زمینه نهادهای غیر آمریکایی اگر چه تحت برجام فعالیتهای متعددی آزاد است، اما محدودیتهای مهمی باقی ماندهاند . ضمنا از آنجا که تعداد زیادی از مقامهای ایرانی و سایر شخصیتهای حقوقی و نهادها همچنان در فهرست ممنوعیت های آمریکا و اتحادیه اروپا (و هم چنین بریتانیا) هستند، نهادهای مالی غیر آمریکایی در خطرند. این خطر زمانی است که شرکتها برای اطمینان، درباره افرادی که با آنها مبادله می کنند یا نفعی از این تجارت میبرند مطالعات دقیق انجام ندهند. این مساله هزینه تجارت با ایران را در مقایسه با سایر کشورها افزایش می دهد.
ضمنا یک موضع مرتبط که بر مبادلات سرمایه گذاران با نظام بانکی ایران تاثیرگذار است، نگرانی درباره چارچوب های قانونی ایران در زمینه مبارزه با پولشویی و مبارزه با حمایتهای مالی از تروریسم است.
همچنین موضوع دیگر برای سرمایه گذاران امکان بازگشت ها یا «اسنپ بک » است که ممکن است تحت شرایطی اگر ایران برجام را نقض کند یا بر آن پایبند نباشد، رخ دهد.
اگر چه این یک سناریوی فرضی است اما در ذهن سرمایهگذاران است و شاید احتیاج به مدتی زمان دارد تا سرمایهگذاران خارجی یاد بگیرند خود را با اینگونه بیاطمینانیها تطبیق دهند. با وجود همه اینها، برخی سرمایهگذاران همچنین نگران چارچوبهای قانونی و نظارتی هستند که بر تجارت در ایران ناظر است .
اگر رتبهبندیهای ایران در ارزیابیهای بینالمللی را ببینیم از جمله رتبهبندی بانک جهانی در زمینه میزان سهولت تجارت و شاخص رقابتی بودن که فروم جهانی اقتصاد منتشر میکند، فضای تجاری در ایران به نظر محدود باقی مانده است. اگر چه اخیرا پیشرفت هایی ثبت شده است، اما همچنان مسایلی چون نبود شفافیت و نظارت ضعیف بر شرکتها از جمله مسایل مشگلآفرین باقی ماندهاند.
در ادامه این تحلیل باید گفت که ایران دومین اقتصاد بزرگ خاورمیانه و پر جمعیتترین کشور این منطقه است. اندازه خالص بازار، میزان بالای نیروی کار جوان و ماهر، چارچوب اقتصادی متنوع، بخش مستحکم صنعتی و فراوانی ثروت معادن در این کشور، همه جذاب است و به ترغیت سرمایه گذاران کمک می کند.
ممکن است که کسی بازار امروز ایران را با ترکیه سالها پیش مقایسه کند، که البته باید منابع عظیم نفتی و میانگین دستمزد پایینتر را هم به آن اضافه کرد. علاوه بر این تلاشهای مداوم دولت برای پیشبرد تلفیق در کشورهای آسیایی در حوزه تجارت و سرمایه گذاری نیز جذابیت های ایران را برای تبدیل آن به یک مقصد سرمایه گذاری اضافه می کند.
خصوصا اگر برخی از توافق هایی که درباره آن مذاکراتی در حال انجام است به نتیجه برسد، حال چه با هندوستان، اندونزی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا یا دیگر کشورهایی چون ژاپن و کره جنوبی باشد. با وجود این و علیرغم بلاتکلیفی در زمینه رفع تحریمها، عواملی ساختاری وجود دارند که برای مدتی طولانی به عنوان موانع سرمایه گذاری خصوصی بوده اند و در نتیجه مانع فضای رقابتی هستند و کشور را در موقعیتی قرار داده اند که نسبت به سایر بازارهای نو ظهورو کشورهای منطقه در موقعیت نامساعدتری باشد.
ضمنا باید توجه داشته باشیم که فضای بازرگانی در ایران که بسیار پایینتر از سایر کشورهای همسایه و اقتصادهای نوظهور است.
در شاخص انجام تجارت بانک جهانی در سال جاری، ایران در رده ۱۱۸ در میان ۱۸۹ کشور بوده است . همچنین بزرگی بیش از حد بخش دولتی و نیمه دولتی مسالهای دیگر است. بخش دولتی بر اقتصاد ایران تسلط دارد.
علاوه بر این در بسیاری از صنایع اصلی، مرز بین بخش دولتی و خصوصی آنچنان مشخص نیست. در این زمینه برخی از حوزههای مرتبط با مسایل زیرساختی نیز صدق می کند.
در این رابطه سناریوهای موثر بر مذاکرات برجام بر بازار نفت ایران و نیز بازارهای جهانی به طریقی است که باید گفت مذاکرات هسته ای ایران تا به این حد و اندازه برای معامله گران نفت در بازارهای جهانی اهمیت نداشته است.
چرا که به خوبی می دانیم قیمت های نفت از ابتدای سال میلادی جاری تاکنون نزدیک به ۲۰ درصد رشد کرده و به حدود ۹۴ دلار در هر بشکه رسیده است و بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکنند که زمان زیادی نخواهد برد که قیمتها برای نخستین بار در ۸ سال گذشته در محدوده سه رقمی قرار گیرد.
به نظر میرسد که مذاکرات هسته ای ایران با قدرتهای جهانی از جمله آمریکا در وین دنبال میشود. این مذاکرات با هدف احیای توافق سال ۲۰۱۵ برگزار شده است و در صورت توافق، تسهیل تحریم ها را به دنبال خواهد داشت.
در این صورت اگر توافقی صورت گیرد، ایران قادر خواهد بود صادراتش را به حدی افزایش دهد که قیمتهای نفت کاهش پیدا کنند .
به گفته کارشناسان صاحبنظر و نیز استراتژیستهای حوزه انرژی در آمریکا، مذاکرات هستهای ایران تا جایی که به تولید مربوط است، مهمترین عامل مبهم تاثیرگذار امسال است و بزرگترین ریسکی است که بر بازارهای نفت سایه افکنده است. در این زمینه پایگاه های معتبر خبری در حوزه انرژی و به ویژه نفت، سناریوهای مختلفی را برای نتیجه مذاکرات و واکنش بازار به آنها بررسی کرده که میتوان در گام اول به کسب توافق کامل اشاره کرد و در پی آن سایر زمینه ها را مورد ارزیابی قرار داد .
در مدل توافق کامل، باید گفت که این توافق که مشابه توافقنامه سال ۲۰۱۵ است، منفیترین نتیجه را برای معاملهگران نفت خواهد داشت. در این صورت ایران میتواند حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون بشکه نفتی را که در ذخایرش نگهداری میکند و بسیاری از آنها را که در آسیا قرار دارند، بفروشد و همزمان تولید میادین نفتی را افزایش دهد.
طبق برآورد آژانس بینالمللی انرژی، تولید ایران در مدت زمانی ۶ماه ممکن است از حدود ۲.۵ میلیون بشکه در روز به ۳.۸ میلیون بشکه نفت در روز افزایش پیدا کند.
در این صورت و بر اساس اعلام یکی از منابع رسمی آمریکا، صادرات ایران در مدت زمانی یکسال پس از تحقق توافق جامع حداکثر به ۴۰۰ میلیون بشکه خواهد رسید که برای متوازن کردن بازار جهانی نفت و ایجاد اشباع عرضه کافی خواهد بود.
در این حالت پیشبینی می شود که نفت تا اواسط سال ۲۰۲۲ جاری به حدود ۱۲۰ دلار در هر بشکه صعود کند اما در سه ماهه چهارم سال به دلیل افزایش عرضه ایران در محدوده ۷۰ تا ۷۵ در هر بشکه کاهش خواهد یافت.
در حالتی دیگر میتوان گفت که صحبت های زیادی درباره یک توافق موقت به جای احیای برجام مطرح میشود که از سوی ایران تکذیب شده است. در این حالت معلوم نیست در چنین توافقی تحریم های نفتی تسهیل خواهند شد یا خیر؟ اگر تحت چنین توافقی تحریمها تسهیل نشوند، سیگنال مثبتی برای بازارهای نفت خواهد بود. با این حال ممکن است از شدت تنشهای ژئوپلیتیکی در منطقه خلیج فارس بکاهد.
بد نیست بدانید که شرکت معتبر مشاورهای FGE آمریکا در میان گروهی است که پیشبینی میکند ایران حتی تحت یک توافق موقتی، امتیازات قابل توجهی در خصوص صادرات انرژی دریافت خواهد کرد. اگر این توافق در سه ماهه دوم حاصل شود، فروش نفت ایران تا پایان سال جاری به حدود ۱.۳ میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
در شرایطی که مذاکرات از پیش بینی های صورت گرفته طولانیتر شود و دیپلماتهای کشور انتظار داشته باشند که تا چند ماه دیگر هم وضع به همین روال ادامه پیدا کند، باید گفت که متحملترین سنـاریو این است که توافقی تا پایان امسال(۲۰۲۲ میلادی) صورت نمی گیـرد و ایران تولید نفت خود را در سال ۲۰۲۳ افزایش می دهد و حتی در آن زمان هم به دلیل مسایل فنی، بازگشت ایران به بازارهای جهانی بعید است که با سرعت انجام شود. در این حالت قیمت نفت به حدود ۱۰۰ دلار در هر بشکه افزایش پیدا میکند و میانگین قیمت سالانه آن در محدوده ۹۶ دلار خواهد بود.
در آخرین حالت در این فرآیند نیز میتوان شکست مذاکرات را پیشبینی کرد. چرا که تاثیرگذارترین نتیجه برای قیمت نفت شکست مذاکرات وین با خروج ایران یا یکی از قدرتهای برجامی از مذاکرات خواهد بود. شکست این مذاکرات ادامه تنشهای ژئوپلیتیکی در خلیج فارس را به دنبال خواهد داشت و بازارها که با نگرانی کاهش ظرفیت مازاد تولید جهانی را دنبال میکنند به چنین تحولاتی با افزایش شدید قیمتها واکنش نشان داده خواهد شد.
درکلام پایانی اینکه به نظر میرسد توافقی که شبیه برجام است قیمت های نفت را تا حدودی کاهش خواهد داد.
آنطور که بلومبرگ ادعا میکند و همانگونه که اشاره شد ایران از محل ذخایر نفتی خود استفاده کرده و عمدتا در بازارهای اصلی آسیا آنها را به فروش خواهد رساند که حجمی نزدیک به ۹۰ میلیون بشکه را در بر می گیرد.
این اقدام مهم سبب افزایش تولیدات در میدان های نفتی نیز میشود. تولید ایران هم اکنون ۲.۶ میلیون بشکه در روز است که بیشتر آن در کسب و کارهای محلی استفاده می شود.
این تولید ممکن است در ۶ماه آینده و پس از کسب توافق حداقل به ۳/۸ میلیون بشکه در روز برسد. در این رابطه پالایشگاه های چینی احتمالا از اولین مشتریان این منابع اضافی باشند . هم اکنون هم چین بزرگترین مشتری نفت ایران است.
البته بیشتر این صادرات از کشورهای دیگر به چین میرسد تا تحریم های آمریکا را دور بزند. میزان فروش نفت خام و میعانات نفتی ایران در سال گذشته در محدوده ۶۴۰ هزار بشکه در روز بوده است.
در جمعبندی نهایی می توان گفت اگر این توافق صورت بگیرد صادرات ایران به ۴۰۰ میلیون بشکه در سال میرسد و باعث ایجاد منابع مازاد در بازار نفت خواهد شد .