تب نمایشگاهی

اکرم رضائی نژاد، گروه ایران – رویدادهایی که بهجای جذب سرمایه و توسعه صادرات، تبدیل به ویترین شعارها و رقابت میان مجریان برگزاری شدهاند، این پرسش را زنده کرده که واقعاً دستاورد نمایشگاه های تکراریو این تب نمایشگاهی برای چیست؟
به گزارش عصر اقتصاد، در کمتر از سه هفته، نقشه صنعتی کشور شاهد موجی از نمایشگاههای مشابه و همپوشان بوده است؛ از متافو تبریز تا نمایشگاه صنایع معدنی کیش، از کان ماین تهران تا نمایشگاههای در راهِ متافو، سازههای فولادی و استیلفاب.
این حجم از رویدادها که فاصله برگزاریشان گاه تنها چند روز است، بار دیگر بحث کارآمدی نمایشگاهها را در اقتصاد ایران زنده کرده، اینکه این رویدادها سکوی کسبوکار هستند یا صرفاً ویترینی برای تکرار شعارهای کلی و عکسهای یادگاری میان مسئولان و مدیران صنعتی. این اتفاق برای صنعایع پتروشیمی و نفتی، و حتی خودرویی هم تکرار می شود در حالی که نسبت هزینه به آورده آن باید از سوی کارشناسان و مدیران صنایع بزرگ مورد تجدید ارزیابی قرار بگیرد.
هفته گذشته فولادیها و معدنیها در جزیره کیش گرد هم آمدند. نمایشگاهی که قرار بود محملی برای جذب سرمایهگذاری خارجی و صادرات فناوری باشد، اما خروجی مشخصی از آن منتشر نشد. اما حتی اگر اتفاقات خاصی هم در حوزه هوش مصنوعی و تحولات اتفاق افتاده بود، گزارش داده شد. حالا تنها سه روز پس از پایان آن، خبر برگزاری چند نمایشگاه مشابه منتشر شد، گویی تقویم صنعتی کشور به میدان رقابت میان برگزارکنندگان و مجریان بدل شده است.
پیش از آن نیز تبریز میزبان متافو بود، رویدادی که هدفش تمرکز بر زنجیره ارزش فولاد خارج از پایتخت عنوان میشد، اما بیشتر شرکتکنندگان از تکرار چیدمان و محتوای سال گذشته گلایه داشتند. حتی برخی غرفهداران گفتند مخاطبان تخصصی کمتر از انتظار بودهاند و بیشتر بازدیدکنندگان از حوزههای غیرمرتبط حضور داشتند.
افزایش بیرویه نمایشگاههای صنعتی، فولادی و معدنی در فاصله چندروز، این پرسش را دامن زده که دستاورد واقعی آنها چیست و چرا نظارتی بر اثرگذاریشان وجود ندارد
در تهران هم نمایشگاه «کان ماین» همزمان با دو رویداد صنعتی دیگر برگزار شده است و همان معضل تکرار شعارها و نمایش نمونههای مشابه دیده میشود. اکنون، کمتر از ده روز به برگزاری سه نمایشگاه فولادی دیگر باقی مانده است: متافو تهران، سازههای فولادی و استیلفاب. سه عنوان متفاوت اما یک محور مشترک: تبلیغ رونق تولید. با این حال، پرسش این است که این نمایشگاهها چقدر به رونق واقعی صنعت و صادرات منجر شدهاند؟
صدیف بیکزاده، مدیرعامل شرکت سهامی نمایشگاههای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران، به خبرنگار عصراقتصاد گفت: «برگزاری فشرده رویدادها نشانه رکود نیست، نشاندهنده پویایی صنعت است. شرکتهای دانشبنیان و سازندگان داخلی برای دیده شدن نیاز به این فضا دارند؛ همین رقابت است که جریان فناوری را زنده نگه میدارد.»
این روایت اما کارشناسان را قانع نمیکند. بهویژه زمانی که نتایج عملی، گزارش مالی و آمار مراجعهکنندگان هیچگاه بهصورت شفاف منتشر نمیشود. در واقع، بسیاری از فعالان اقتصادی معتقدند بخش قابل توجهی از نمایشگاهها به ابزار تبلیغاتی تبدیل شدهاند و نه ابزاری برای توسعه زنجیره تأمین یا جذب سرمایه است.
الهیار کریمی، تحلیلگر بازار فولاد و استاد دانشگاه، در همین رابطه در گفتوگو با خبرنگار عصراقتصاد تأکید کرد: «نمایشگاه بدون گزارش عملکرد، شو صنعتی است نه رویداد اقتصادی. وقتی در بازهای کوتاه چند نمایشگاه مشابه برگزار میشود و خروجی حتی یک قرارداد هم اعلام نمیشود، نتیجهای جز مصرف منابع و تکرار پوستههای تشریفاتی ندارد.»
به گفته او، همانطور که صنایع نیاز به بازنگری در استراتژی تولید دارند، نمایشگاهها نیز باید تحت ممیزی بازدهی قرار گیرند. «هیچ توجیهی ندارد که یک صنعت در طول ماه چند بار در سالنهای مختلف فقط برای نمایش تجهیزات مشابه هزینه کند.»
از سوی دیگر، برخی ناظران رسانهای معتقدند که تعدد رویدادهای غیرتخصصی به دلیل رانت در صدور مجوزهاست. شرکتهای برگزارکننده مختلف برای حفظ منافع خود، سالنهای مشابه را در فواصل زمانی نزدیک رزرو میکنند تا سهم مالی خود از بودجه نمایشگاهی کشور را از دست ندهند. همین رقابت تجاری میان برگزارکنندگان باعث کاهش کیفیت محتوایی و تبدیل نمایشگاه به بازارچه اجاره غرفه شده است.
در همین حال، دولت در دو سال اخیر برای تقویت دیپلماسی صنعتی هزینههای سنگینی بر دوش نمایشگاهها گذاشته است. اما بررسیها نشان میدهد بخش اعظم قراردادها در این رویدادها بین شرکتهای داخلی است و اثر صادراتی چندانی ندارد. به تعبیر صریحتر، نمایشگاههای ما بیشتر محل دیدار آشناهاست تا جذب سرمایهگذار جدید.
در چنین شرایطی، اگر روند فعلی بدون ارزیابی ادامه یابد، برگزاری پیاپی این نمایشگاهها نه تنها رونقبخش صنعت نخواهد بود، بلکه موجب فرسایش منابع مالی و انسانی شرکتها میشود. هزینه غرفه، حملونقل، نیروی کار، دکور و اقامت، از جیب همان بنگاههایی پرداخت میشود که مدام از کمبود نقدینگی و فشار هزینهها مینالند.
به هر حال، اگرچه ظرفیت صنعتی کشور و رشد شرکتهای دانشبنیان نیازمند دیدهشدن است، اما این دیدهشدن باید پشتوانه اثرگذاری داشته باشد. اقتصاد ایران امروز بیش از سالنهای پرنور، نیازمند سیاستگذاری شفاف، ارزیابی پس از نمایش و پیوست اقتصادی برای هر رویداد است. بدون اینها، «تب نمایشگاهی» صرفاً رنگ تازهای از تکرار خواهد بود.








