تو خودت قند و نباتی
تحریمهای دهه ۹۰ طبقۀ متوسط ایران را سالانه ۱۱ درصد فقیرتر کرد.
راضیه حسینی
همه شما جملۀ «فروش ویژه» را پشت ویترین مغازهها دیدهاید. وقتی انواع تخفیفات را با بزرگترین فونت پشت ویترین میزنند، جماعتی مشتاق وارد مغازه میشوند.
بهمحض ورود، فروشنده میگوید فقط تعدادی از اجناس شامل تخفیف میشوند و به گوشهای خلوت و تاریک اشاره میکند.
جملۀ «تحریمها هیچ اثری روی ملت ندارد» هم دقیقاً مثل همین تخفیفهاست. وارد معرکه که میشوی میبینی این جمله فقط مخصوص تعداد تقریباً انگشتشماری از مردم است و باقی، تحریم طوری رویشان اثر گذاشته که دیگر جزئی از خانوادهشان شده است. سر سفره کنارشان مینشیند، صبح به صبح از خواب بیدارشان میکند و شب برایشان لالایی میخواند.
اما قبول داریم عدهای هستند که واقعاً تحریمها رویشان هیچ اثری ندارند. بلکه آنها روی تحریمها اثر میگذارند. تحریم را در مشتشان میگیرند و نمیگذارند فرار کند. هرطور که دلشان بخواهد از آن استفاده میکنند.
گاهی میگذارند وسط میدان و دورش میگردند. گاهی میگذارند گوشهای و مخفیانه از کنارش رد میشوند. خلاصه که حسابی با تحریم مشغول میشوند و هیچوقت حوصلهشان سر نمیرود. این عده همان جنسهای محدود مغازهاند.
همانها که دلیل تخفیف پنجاهدرصدی میشوند. همانها که دلیل اثرنگذاشتن تحریمها میشوند. تا آنها هستند کسی به فقیرتر شدن مردم نگاه نمیکند. کسی بااینهمه سال تحریم کاری ندارد.
تحریمها هرچقدر برای طبقۀ متوسط لات و بزرگ باشند و قدرت فرستادنشان به اعماق خط فقر را داشته باشند، برای جماعت سه، چهاردرصدی شکلاتاند و مثل قند و نبات شیرین.
این جماعت هر گز دلشان نمیآید تحریمها از میان برود، حتی اگر یازده درصد فقیرتر شدن مردم متوسط به بیست، سی و بلکه هم بالاتر برسد. متوسطیها اگر عرضه دارند خودشان تلاش کنند و زندگیشان را نجات بدهند، اگر هم نمیتوانند، عادت کنند که شبها با لالایی تحریمها بخوابند و رؤیاهای رنگی ببینند.
صبح به صبح هم به جماعتی تازهوارد که یازده درصد پایینتر از قبل آمدهاند سلام کنند و به آنها اطمینان دهند که بهزودی عادت خواهند کرد.