کد خبر: 2807994790
انرژیروزنامهصفحه یک

جنگ نمایشی با یارانه انرژی یا حمله به معاش مستضعفان

علی پاکزاد

باورکنید این یک آژیر تکراری است که دوباره آن را به صدا در می آورند، تا شهر را شلوغ کنند تا دوباره به بهانه اسراف انرژی از سوی عامه مردم، به ته‌مانده معاششان بتازند، قیمت حامل‌های انرژی را افزایش دهند و بدون توجه به سوء مدیریت‌ها هزینه اشتباهاتشان را از جیب مردم بستانند.

هفته گذشته به بهانه انرژی بر بودن ساختمان‌ها، ارقامی نجومی برای یارانه انرژی مطرح شد. متن منتشر شده این بود:«رئیس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفت: در حالی که یک درصد جمعیت جهان را داریم، اما یک‌ششم یارانه انرژی دنیا معادل ۱۷ درصد این سوبسید در ایران پرداخت می شود.»

همان روز سخنگوی کمیسیون انرژی در مصاحبه‌ای عنوان کرد: «ثروتمندان ۳۰ برابر دهک‌های کم درآمد از یارانه انرژی بهره‌مند می‌شوند.»

این ادبیات شاید به نظر برخی از مدیران نورسیده و نمایندگان تازه‌وارد، جدید و جذاب باشد ولی کافی است مروری داشته باشیم بر ادبیات سی ساله گذشته و موضوع انرژی و مباحث حول‌و‌حوش یارانه آن را مرور کنیم، تا به قدمت چند دهه‌ای آن پی ببریم.

حتی نیازی نیست در کتب تخصصی به دنبال این عبارات و اصطلاحات بگردیم، کافی است خطبه‌های مرحوم هاشمی رفسنجانی را در سال‌های نخست دهه هفتاد شمسی یا اظهارات برخی از نمایندگان مجلس و دولتمردان دوران دولت مهرورزی یا حتی دولت‌های قبل و بعد ایشان را درباره طرح هدفمندی یارانه‌ها و…  مقابل چشم بیاوریم.

جالب آنکه هر بار که این اتفاق، یعنی افزایش قیمت حامل‌های انرژی عملیاتی شده، شاهد بحران‌های اجتماعی و اقتصادی بودیم که هنوز هم تبعاتشان را می‌توانیم در سفره مردم به خصوص اقشار با درآمد ثابت مشاهده کنیم.

مردم می‌توانند کمتر مصرف کنند؟

هر با شاهد هستیم برای اجرای این سناریو، شعار سهم چندبرابری ثروتمندان از یارانه انرژی با وجود تبعات اجتماعی خطرناکی که دارد، از جمله احتمال بروز تنش‌هایی میان طبقات درآمدی تکرار می شود. توهم مصرف بی‌رویه انرژی از سوی ایرانی‌ها نیز ترجیع‌بند دیگر این نمایش تکراری است ولی هیچگاه عنوان نمی‌شود که آیا مردم توان استفاده از خودروهای کم‌مصرف را دارند و نمی‌کنند؟ یا همه مردم می توانند از عایق‌های انرژی در ساختمان‌های محل زندگی خود استفاده کننده و نمی‌کنند؟ آیا دولت توانسته است در این سال‌ها شدت مصرف انرژی را در ساختمان‌های متعلق به خود کاهش دهد که از مردم انتظار این کار را دارد؟ بنا به گفته کارشناسان دولتی، یکی از بزرگترین محل‌های اتلاف انرژی پنچره ساختمان‌هاست، در همین سه دهه چقدر جلوی ساخت و استفاده دستگاه‌‌های اجرایی از ساختمان‌ها و برج‌های شیشه‌ای  گرفته شده است؟ اینها تناقضات تکراری است که چون ناشنیدنش منفعت بیشتری دارد، شنیده نمی‌شود.

قصه تکراری این است که هر بار با بروز شوک ارزی، بلافاصله گروهی از جایی سر برمی‌آورند و ارقام نجومی یارانه انرژی را به رخ مردم می‌کشند، برخی از رسانه‌ها هم از سر ناآگاهی و شاید هم … آب به آسیاب ایشان می‌ریزند و در نهایت با تکیه بر هیاهوی حاصله قیمت حامل‌های انرژی را افزایش می‌یابد.

فاصله یک‌شبه بنزین یک دلاری تا بنزین ۱۰سنتی

اما حقیقت ماجرا این است که با هر شوک ارزی قیمت‌های نسبی به هم می‌ریزد. به طور مثال قیمت هر لیتر بنزین سه هزار تومانی با ارز سه هزار تومانی معادل یک دلار بوده است و الان که قیمت هر دلار به سی هزار تومان رسیده است قیمت هر لیتر بنزین به ۱۰ سنت کاهش پیدا کرده است، بنابراین درآمد دولت‌ها و گروه‌هایی که در تجارت حامل‌های انرژی دستی دارند کاهش پیدا می‌کند که در نتیجه، تلاش می‌کنند که این وضع را اصلاح کنند.

با افزایش نرخ ارز و بر هم ریختن قیمت‌های نسبی تمامی کالاها با فاصله‌ای اندک خود را دوباره به نسبت‌های قبلی می‌رسانند و این وضع باید شامل حامل‌های انرژی نیز بشود؛ اما چون تعیین قیمت حامل‌های انرژی در حدود اختیارات دولت است و دولت‌ها برای افزایش قیمت نیاز به بهانه دارند، آن هم بهانه‌ای که خودشان مقصرش نباشند. بنابراین، اول با زمزمه اینکه میزان یارانه انرژی در ایران بالاست آغاز می‌کنند، سپس مردم را متهم می کنند که به دلیل همین یارانه‌ها انرژی را بی‌محابا مصرف می‌کنند و پرمصرف‌ترین مردمان جهان در استفاده از انرژی ایرانیان هستند و در فاز بعدی با لایحه یا طرحی موضوع افزایش قیمت حامله‌ای انرژی را در مجلس به صورت قانون در می‌آورند.

حال سئوال اینجاست مگر به گفته نمایندگان محترم مجلس شوک ارزی که به اقتصاد کشور وارد شده ناشی از سوء مدیریت دولت نیست؟ مگر در جریان دعواهای سیاسی و زمانی که سر رقبا را به بهانه حق‌ستانی مردم می‌برند، اقدامات دولت را بابت افزایش قیمت ارز زیر سئوال نمی برند؟ پس چرا حالا که بحث تبعات ناشی از این افزایش به میان می‌آید به جای آنکه به دلایل و ریشه‌های آن یعنی گران شدن ارز و افزایش اسمی یارانه ها بپردازند؛ مردم را متهم به مفت‌خوری انرژی و بدهکارشان می‌کنند؟

واقعیت این است که در هیچ یک از شوک‌های ارزی سه دهه اخیر مردم مقصر نبوده‌اند، ولی بهای تمام این شوک‌ها را با گوشت و پوست و خون خود پرداخته‌اند.

مرور پرده‌های نمایش جنگ با یارانه انرژی

جالب‌تر آنکه هربار مجلس از زیر بار پذیرش مسئولیت افزایش قیمت حامل‌های انرژی شانه خالی می‌کند و مقدار و زمان افزایش را در طول برنامه‌های پنج ساله و یا بودجه های سنواتی در اختیار دولت وقت قرار می‌دهد. دولت وقت هم برای آنکه محبوبیتش در میان عامه خدشه‌دار نشود، از صد درصد اختیارات تفویض‌شده مجلس استفاده نمی کند و مثلا به جای عمل به سقف اختیاری که از مجلس گرفته است، نصف آن را اجرایی می‌کند. به طور مثال به جای افزایش صد درصدی، تنها ۵۰ درصد قیمت حامل‌های انرژی را افزایش می‌دهد و در ازای این بخشش انتظار تشکر و تشویق از سوی مردم را نیز دارد.

این در حالی است که همه می‌دانند افزایش قیمت حامل‌های انرژی تنها و تنها به دلیل تنظیم آن با شوک ارزی اتفاق می‌افتد و هیچ ربطی به یارانه انرژی ندارد و تاثیردرازمدتی هم در شدت مصرف انرژی در کشور نخواهد داشت.  مقصر افزایش نرخ ارز هم سیاستهای غلط پولی دولت‌هایی است که همیشه با کسری بودجه مواجه‌اند، چه در دوره رونق درآمدهای نفتی مانند زمان دولت مهرورزی و چه در زمان کنونی که دولت امید زیر فشار تحریم‌ها درآمدهای ارزی‌اش قطره چکانی است.

در اظهارات اخیر درباره ضرورت افزایش قیمت حامل‌های انرژی یک تفاوت جالب وجود دارد، آن هم زمان فضاسازی برای حمله به یارانه انرژی است. بنا برتجربه، روندی که در هفته گذشته شیپور پیش‌قراولانش را شنیدیم باید برای افزایش قیمت حامل‌های انرژی در بودجه ۱۴۰۰ به صدا درآمده باشد و از این جهت که دولت فعلی دیگر دغدغه‌ای نسبت به نرخ حامل‌های انرژی در سال آینده ندارد (زیرا آن را مشکل دولت بعد می‌داند)، بنابراین به نظر می‌رسد این شیپورها از سوی کسانی به صدار درآمده که خود را برای حضور در دولت بعدی آماده می‌کنند و نمایش قدرتی هم که به عنوان احقاق حق اقشار آسیب‌پذیر و بیرون کشیدن یارانه انرژی از زیر دندان مفسدان و ثروتمندان ( این روزها می‌گویند دهک بالایی‌ها ) به راه افتاده است، تنها و تنها جنگ با دشمن فرضی است که با خوابیدن گرد و خاکش دوباره باید مستضعفان قربانی‌شده را از میدانش خارج کنیم.

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا