
مسعود شریعت زاده؛ مدیرمسئول
در گلستان سعدی آمده است: بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسرش گفت: ای پدر، مایوس مشو که دولت بازآید. گفت: ای پسر، من به تدبیر و تجربت مال با کم و بیش فراهم آوردهام، اما تو به اقبال و آرزوی خام نشستهای و پنداری که دنیا بروفق مراد توست. خردمند اندیشیدن را بُهتراست از بخت و تصادف.
این حکایت نشان میدهد که اتکای صرف به شانس و بیتدبیری در بهرهبرداری از امکانات و منابع، فرجامی جز زیان ندارد؛ همانگونه که در مورد خاک جزیره هرمز میتوان گفت: این خاک ارزشمند که باید پشتوانه رشد و توسعه محلی باشد، به تدریج و گاه با بیبرنامگی، هدر میرود.
جزیره هرمز، واقع در شمال تنگه هرمز، یکی از خاصترین چشماندازهای ایران و حتی جهان را داراست؛ اما خاصترین جذابیت آن خاکِ سرخ رنگی است که نام آن را بهعنوان «خونینترین خاک دنیا» سر زبانها انداخته است. این خاک که اُکرا (Ochre) نام دارد، به دلیل وجود میزان بالای اکسید آهن، رنگ سرخی منحصربهفردی داشته و کاربردهای متعددی در صنایع مختلف (از جمله رنگدانه، سرامیک، آرایشی، دارویی و غذایی) و حتی طبخ برخی غذاهای محلی برای هرمزیها دارد.
سالهاست کارخانههایی برای استخراج خاک سرخ هرمز فعالیت میکنند. طبق گزارشها، کانیهای ناب این جزیره سالها هدف سودجویان داخلی و خارجی قرار گرفته و صادرات این خاک به عنوان پودر رنگ به کشورهای مختلف انجام شده است. حتی صادرات غیرقانونی و برداشتهای غیررسمی نیز گاه از کنترل خارج شده است.
در این میان، درآمد اندک محلی و نبود حمایت کافی، باعث شده مردم بومی سهم چندانی از تجارت خاک نبرند و نه به توسعه پایدار برسند و نه ثروت ملی منطقه حفظ شود.
گردشگران و خاک هرمز؛ گردی بر دل طبیعت
علاوه بر این درد بی درمان و بزرگ در سالهای اخیر، با رشد گردشگری، پدیدهای متفاوت به چشم میخورد: خیلی از گردشگران مقداری از خاک را با خود به عنوان سوغات یا یادگاری میبرند؛ هرچند آمارها نشان میدهد این مقدار نسبت به حجم برداشتهای صنعتی اندک است، اما همین کار کوچک میتواند در درازمدت اثراتی جدی و برگشت ناپذیری داشته باشد. چراکه بخشی از زیبایی و هویت هرمز به همین خاک رنگارنگ وابسته است.
دیگر امروز همه می دانیم که تخریب زیستمحیطی و برداشت بیرویه خاک، تنوع زیستی سطح جزیره را تهدید میکند و ساختار طبیعی دیوارهای رنگی و تپههای معروف هرمز را به مخاطره میاندازد.و باید چاره ای اندیشید زیرا خاک هرمز متعلق به نسلهای آینده است. صادرات یا سوغاتوری این خاک، بدون جایگزینی، شبیه فروش ارزان ثروت ملی است.
به عبارت بهتر با وجود درآمدهای ناشی از استخراج خاک، سود اصلی به سوی کارخانهداران یا واسطهها روانه میشود و مردم جزیره، اغلب جز زحمت و آلودگی سهمی ندارند و در مقابل فرصتسوزی در گردشگری پایدار با این روند مثل روز روشن است زیرا اگر زیبایی هرمز آسیب ببیند، جذابیت آن برای گردشگران نیز کاهش خواهد یافت؛ این یعنی از بین رفتن فرصتها و اشتغال آینده مردم بومی!
بنا به انچه گفته شد اکنون باید به این سئوال جدی تر جواب داد که چه باید کرد؟
به اعتقاد نگارنده موارد زیر را می توان به جای درخواست و خواهش از گردشگران برای پست کردن خاک های به گروگان گرفته به نام سوغاتی موارد زیر را در دستور کار قرار داد:
۱. تدوین و اجرای قوانین سختگیرانه در برداشت خاک: باید برداشت خاک هرمز فقط با مجوزهای تخصصی، نظارت دقیق و به مقدار محدود صورت گیرد که پایداری زیستمحیطی جزیره حفظ شود.
۲. حمایت از مشارکت و توانمندسازی جامعه محلی: مردم بومی باید بیشترین نفع را از منابع خود ببرند. ساکنان جزیره با آموزش، سرمایهگذاری و مشارکت در تصمیمگیریها، میتوانند به راهاندازی کسبوکارهایی مبتنی بر گردشگری، صنایع دستی و خوراکهای بومی بپردازند بدون اینکه سرمایه جذابیت جزیره را به ثمن بخش محو کنند!
۳. ترویج گردشگری مسئولانه: نظاممند کردن گردشگری با اطلاعرسانی و فرهنگسازی میتواند از سوغاتبردن خاک توسط مسافران جلوگیری کند و مزایای اقتصادی گردشگری را به جای نابودی منابع به رونق منطقه پیوند بزند.
۴. شفافیت در فعالیت کارخانهها: بر شرکتهای استخراج و صادرات خاک باید نظارت واقعی ایجاد شود و درصدی از منافع حتماً صرف بازگرداندن ثروت و توسعه جزیره شود هر چند که اساسا خاک فروشی مصداقی از وطن فروشی تلقی می شود.
۵. جایگزینی ارزش افزوده بهجای خامفروشی: بهجای صدور خاک خام، توسعه صنایع تبدیلی (رنگدانهها، فرآوری هنری و صنایع دستی) باید در اولویت قرار گیرد تا هم ارزش اقتصادی بالا برود، هم اشتغال محلی تقویت شود و ذخیره خاک حفظ گردد.
بنا به آنچه گفته شد؛ خردمند کسی است که به تجربه و تدبیر، بهره ببرد و دل به معجزه شانس نبندد. خاک هرمز، میراثی گرانبهاست که اگر با مدیریت و آیندهنگری حفظ نشود، جز افسوس برای فرداها نخواهد ماند. بیاییم از تجربههای تلخ و حکمت گذشتگان فرا بگیریم و این سرمایهی رنگین را خرج امروز نکنیم؛ بلکه آن را به فرصتی برای آبادانی، توسعه و سربلندی نسلهای بعد بدل نماییم.