درد و مرض و راه درمان
دکتر حمزه رضایی
پزشکیان گفت: می‌گویند وعده بده ولی من می‌گویم به عنوان یک پزشک اول درد بیمار را می پرسم و بعد راه درمان آن را پیدا می‌کنم.
در حیرتم از عجول بودن مردم که توقّع عجیب و غریب دارند و از دولت و مسئولان از راه نرسیده و عرق جبین خشک نشده، انتظار معجزه در باب حل و فصل مشکلات کشور دارند!
کسی پیدا نمی شود به این جماعت عجول و ناشکیبا بگوید مگر شما شش ماهه به دنیا آمده اید که این همه دستپاچه اید و ره صد ساله را می خواهید یک شبه طی کنید!
آخر هر چیزی راه و رسم و قاعده و قانونی دارد!
پر واضح است که طبق فرموده جناب پزشکیان اوّل باید درد را تشخیص داد و بعد راه درمان ان را پیدا کرد!
چگونه امکان دارد برای درد نشناخته و مرض تشخیص نداده، دارو و درمان تجویز کرد؟ جل الخالق! صبر و تحمّل هم خوب چیزی است!
مگر نگفته اند: “گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی”
پس شکیبایی پیشه نمائید، درد را تحمّل کنید تا مرحله تشخیص به قطعیت کامل برسد و مسئولان ما بدانند که چرا ما اینقدر از درد به خود می پیچیم؟
حالا درست است که ما شماری از درد و مرض های کهنه خودمان را که همانا گشنگی و تشنگی و بی گازی و بی برقی و بی ابی و فساد و رشوه و اختلاس و مشکل زیست محیطی و فرونشست زمین و دکل دزدی و بی لیاقتی مدیران و دوری آقازاده ها می باشد را خودمان قبلاً تشخیص داده ایم و می دانیم چیست و ان را بارها به دولتیان جدید هم گفته ایم، ولی خوب مشکل اینجاست که مسئولان هنوز در باب وجود داشتن این مشکلات به تشخیص قطعی نرسیده اند!
شاید هم فکر می کنند ما دچار توهّم و خیالبافی شده ایم و خدای ناکرده غرض و مرضی در کارمان است!
البتّه ناگفته نماند که این دولتمندان حق دارند که به این راحتی درد و مرض ما را نفهمند، زیرا به نظر می رسد در طول این چند دهه حضرات مسئول نه تنها در راس کار نبوده اند، بلکه در کشور حضور هم نداشته اند که معضلات و مشکلات را ببینند و درک درستی از درد و مرض ما داشته باشند…
با این حساب باید هم انتظار طولانی شدن مرحله تشخیصی را داشته باشیم!
عجله و دستپاچگی را پیشه نکنیم و بگذاریم عزیزان مسئول کار تشخیصی شان را دقیق و سر فرصت انجام دهند تا با اطمینان کامل و فراغ بال به فکر درمان باشند!
نداشتن دغدغه راه حل و درمان را از این نظر عرض می کنم که ما کلی فرصت داریم اگر این چهار سال نشد، چهار سال بعدی و کلّی چهار سال های بعدی دیگر در راه داریم !
به قول شاعر : شب دراز است و قلندر بیدار.
