دواخانه یا دعواخانه
زهرا اندرزی
فضایی پر از همهمه و شلوغی بود. قدم هایم را تند کردم تا خود را به داروخانه ی بیمارستان برسانم. لباس هایم دیگر بوی عطر نمی داد و به جاش با بوی بیمارستان خو گرفته بود. صداها از آن سمت سالن اکو می شد. آقای دکتر نظری لطفا به اورژانس و دوباره…
دیوارها شکل یکنواختی داشتند اما آدم ها نه ..
هرکس دردی داشت. همانطور که سردرگم بودم ناگهان کسی را دیدم که روی ویلچر نشسته بود و او نیززدنبال داروخانه می گشت .بدون معطلی به سمتش رفتم و خواستم کمکش کنم.
چند روز پیش روایتی از خانمی شنیدم که باعث شد سری به داروخانه و بیمارستان بزنم و درمورد چرایی آن با دکتر داروساز و کاشناس داروخانه به گفت و گو بنشینم.
حتما می خواهید بدانید روایت چه بود؟
صبح روز یک شنبه خانمی با ظاهر معمولی درحالی که نسخه دارو مادرش را به همراه داشت به سه داروخانه که دقیقا کنار هم قرار داشتند مراجعه کرد و می خواست آن را تهیه کند اما با برخورد های مناسبی روبه رو نشد و به هدفش نرسید. یکی می گفت این دارو کدش اشتباه وارد شده و دیگری سعی داشت دارو را به صورت آزاد بفروشد، آن یکی بهانه غیرفعال بودن پرونده را می اورد.
چند روز بعد آن خانم با مراجعه به تامین اجتماعی برای اعتراض به اینکه نتوانسته است داروی مورد نیاز مادرش را تهیه کند خواستار رسیدگی به این مشکل شد و آنها گفتند این دارو نیاز به بیمه خاص دارد و به نظر می رسد با وجود این باز هم داروخانه ها می توانستند ان را در اختیار بگذارند ولی آن خانم مدعی بود که از سرشان بازکرده اند.
آن دارو انسولین بود.انسولینی که این روزها بیشتر اسمش را می شنویم تا اینکه خودش را به راحتی ببینیم.
با توجه به گفته های یکی از کارشناسان داروخانه که به دلایلی نمی خواست اسمش برده شود و همچنین دکتر داروساز در اسلام شهر که ایشان هم از آوردن اسمشان معذوریم بعد از شنیدن روایت تا حدودی پاسخشان به ابهامات و سوالاتم حل شد.
چرا که دغدغه و یکی از مهم ترین سوالاتم این بود که بفهمم چرا انسولین را داروخانه ها ندادند؟
آیا با وجود حق بیمه باز هم باید نگران دارو باشیم؟
ما انسان هستیم و نه ربات .انسان بیمار می شود.انسان احساسات دارد.اما به نظر می رسد این سیستم میخواد بگوید نباید بیمار شویم ..
آیا بیمارستان هم دیگر دارد مثل سوپرمارکت می شود و هرکس نسخه خودش را می پیچد و سیستم دلالی را پیاده می کنند؟
سوالاتم را در ذهنم متمرکز کردم .دلم می خواست با افراد آنجا احساس همدلی کنم.نگاهم مدام به این طرف و آن طرف می چرخید تا فضای مناسبی برای گفت و گو پیدا کنم.
بعد از نشستن روی صندلی در اتاقی که دکتر داروساز مرا راهنمایی کرد و خودش نیز با طمانینه پشت میزش نشست .روایت را شنید و اماده ی پاسخ گویی به سوالات من شد .در همین حین که پاهایم را تکان میدادم از کارشناس داروخانه هم خواستم تا به ما ملحق شود و نظرشان را بپرسم.او هم بعد از بستن در به سمتی که گلدان روی طاقچه کنار پنجره قرار داشت با همان روپوش سفید نشست و در حالی که آرنجش را به زیر شانه اش انداخته بود با دقت به حرف هایم گوش می داد.
نکته جالبی که که مطرح بود هردو تقریبا نظرات مشابهی داشتند.
گویا دکتر لازم دانست قبل از رسیدن به اصل ماجرا ومعما کمی مقدمه چینی کند .بنابراین بعد از قورت آخر چای و با لبخندی که از همان اولین برخورد روی لبانش بازی میکرد ،گفت:اصولا داروها از نظر سطح دسترسی مردم به چند دسته تقسیم می شوند.پایین ترین دسته داروهای او تی سی هستند که هرکس می تواند به داروخانه مراجعه کرده و بدون نسخه یا مدرک خاصی آن را تهیه کند و بالاترین سطح دسترسی نیز مربوط به داروهای تحت کنترل است مثل داروهای مخدر.
ایشان ادامه داد: همچنین در حد وسط داروهایی هستند که برای تهیه آنها مدارک و ضوابطی لازم است که توسط ارگان های مربوطه مانند سازمان غذا و دارو و سازمان های بیمه تعیین می شود.
یکی از این داروها انسولین است که به دلیل کمبود و تحریم بودن آن سهمیه بندی شده و به هر داروخانه تعداد محدودی می دهند.
در همین حین کارشناس داروخانه نیز این حرف را تایید کرد.
قبل از اینکه به بحث مدارک در روایت بپردازد نگاهی به ساعتش انداخت و موهایش را مرتب کرد و قوسی به کمرش داد و سپس گفت:ممکن است کد دارویی را پزشک مربوطه اشتباه نوشته باشد و حتما برای دریافت انسولین نسخه پزشک لازم است.پرونده ی فعال داشتن یعنی کسی که برایش اولین بار انسولین تجویز می شود باید نامه از پزشک ببرد تا آنجا برایش پرونده تشکیل دهند و این پرونده هرچند وقت یکبار توسط بیمه غیرفعال می شود.
بدون معطلی پرسیدم :آیا داروخانه ها می خواهند انسولین را به صورت آزاد بفروشند؟
خودکارش را نزدیک دهانش گرفته بود و بعد از کمی مکث پاسخ داد:بهتر است کمی ریشه ای تر به این موضوع بپردازیم چرا که وظیفه ی ما تلاش برای ابهام زدایی از ماجراست.
در واقع باید بگویم داروخانه ها انسولین موجود را از شرکت های پخش دارو با باز پرداخت یک ماه خریداری می کنند و هنگامی که به صورت بیمه ای می دهند ۹۸ درصد پول به حساب بیمه می رود و این در حالی است که ۴ الی ۶ ماه بعد این پول به داروخانه ها برمی گردد در صورتی که بیمه ها ملزم اند طیق قانون یک ماهه پول را برگردانندبه حساب داروخانه و خب طبیعتا داروخانه هم به دلیل اینکه فروش بیمه ای انسولین برایش سود آور نیست تمایل ندارند انسولین را بیمه ای بدهند.
در حقیقت می توان گفت خلافی که بیمه ها در حق داروخانه هال انجام می دهند سبب بروز این قبیل مشکلات شده است.
و اما درمورد صحت داشتن یا نداشتن روایت باید بگویم در رابطه با بحث مدارک ،داروخانه ها حق داشتند چون هر دارویی یک کد دارد .جدا از این وقتی چند داروخانه به صورت همزمان از دادن آن دارو خودداری کرده اند پس نمی تواند خلافی صورت گرفته باشد و بنابراین سیستم دلالی توسط داروخانه ها صحت ندارد چون روزی ده هزار انسولین به صورت بیمه ای فروخته می شود و اگر همه را بررسی کنیم تهش به بیمه می رسیم.
بیمه تامین اجتماعی،بیمه سلامت و.. شما فرض کنید ماهی ۲۰۰ میلیون تومان از پول داروخانه ها در حساب بیمه است و در عرض ۵ ماه می شود یک میلیارد که داروخانه از بیمه طلب دارد.
در نهایت باتوجه به روایت مطرح شده نباید به حاشیه ببریم و این خانم شرایطش طوری بوده که نمیتوانسته بیمه ای دریافت کند.
بعد از تشکر از دکتر،کارشناس داروخانه نیز در این راستا و برای تکمیل بحث گفت که با توجه به اینکه در داروخانه ی بیمارستان کار می کند و به عینی چیزهایی را تجربه کرده .انسولین در حال حاضر تحریم است و فقط نسخه ایرانی اش در بازار زیاد استو بعضی داروخانه ها فقط با مهر پزشک بیمارستان خودشان مجاز هستند این دارو را بدهند نه به بیماران سرپایی که از جای دیگر می آیند.
بعد از خداحافظی و ترک بیمارستان لازم دیدم برای نتیجه گیری کلی با معاون سازمان غذا و دارو و یا مسئولی که انجاست نیزبه گفت و گو و مناظره بنشینم.بنابراین چند نفر واسطه شدند تا زمینه ی مصاحبه ای فراهم شود که متاسفانه موفق نشدم با آنها گفت و گو کنم زیرا به دلیل محرمانه بودن بعضی مسائل و حیاتی بودن غذا و دارو نخواستند بحث رسانه ای شود.
در نهایت استنباطی که وجود دارد و برداشتی که میتوان داشت این است که بدانیم هرکدام از ما در فرایند درمان چه نقشی داریم و به خصوص کسانی که عهده دار این مسئولیت هستند دغدغه های بیماران را کمتر کنند و در جهت ارتقای بهبود سلامت آنها گام بردارند.
داروخانه ها و بیمه ها فضا را رقابتی نکنند و دارو را با کالای تجملی اشتباه نگیرند.هزینه ها کمتر شود و بیمه ها با داروخانه ها همکاری بیشتری داشته باشند.
امیدمان این است که هروز تخت های بیمارستان را خالی ببینیم و فریادنزنیم که بیمار نمی تواند خودش را درمان کند بلکه زندگی را به آغوش او بسپاریم..