دیپلماسی یا رکود؛ اقتصاد در بزنگاه تصمیم!

سهیلا روزبان
در سال ۱۴۰۳، تکانههای متعددی به اقتصاد نحیف کشور وارد شده است؛ از حمله اسرائیل به سفارت ایران در سوریه و سقوط هلیکوپتر رئیسجمهوری سابق و همراهانش تا بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و دلار ۹۳هزارتومانی. در این میان ابهامات در مورد مذاکرات بین ایران و آمریکا هم به نااطمینانی در میان بنگاه های اقتصادی دامن زد.
مهدی پازوکی، اقتصاددان که تداوم این وضعیت در بلندمدت و حتی میانمدت امکانپذیر نمی داند، معتقد است که برای برون رفت از وضعیت فعلی چاره ای جز مذاکره و لغو تحریم ها برای اقتصاد ایران باقی نمانده است. این همان حرفی است که حتی پزشکیان هم به ان معتقد است اما تاکید رهبری بر نحوه ارتباط و مذاکره و نوع برخورد ترامپ است.
با این حال تنها یک خبر نمایشی از سوی ترامپ مبنی بر شروع مذاکرات مقامات بلند پایه ایران و آمریکا باعث شد تا بورس با رشد ۵۴ هزار واحدی مواجه شود و دلار و طلا هم ارزان شود.
او در گفتگو با عصر اقتصاد با اشاره به اینکه ایران برای دستیابی به رشد اقتصادی به تعامل با بازارهای جهانی و اقتصاد فراملی دارد، می گوید برجامی که آقایان میگفتند کاغذ پاره است، کاغذ پاره نیست. روحانی در دو سال اول روی کار بودن خود با همین برجام توانست تورم را یکرقمی کند. من بهعنوان کسی که اقتصاد خوانده، متوجه میشوم که تعامل با آمریکا و جهان به نفع ماست.
حمایتهای دولت از اقتصاد، بیش از آنکه به نفع تولید و مردم باشد، جیب دلالان و رانتخواران را پر کرده است
این استاد دانشگاه، همچنین بر این باور است که در میانه مشکلات اقتصادی و تحریمهای ویرانگر، حمایتهای دولتی همچنان به جای تقویت بخش خصوصی و نجات مردم، سفرهای گسترده برای رانتخواران بوده است. مهدی پازوکی معتقد است این سیاستها فقط شکاف میان دولت و تولیدکنندگان واقعی را عمیقتر کرده است.
این اقتصاددان که معتقد است نظام بودجه ریزی کشور به هیچ وجه با شرایط ویژه و بحرانی امروز اقتصاد نمی خواند، می گوید: ما امروز نیاز به یک اصلاح ساختار بودجه ای و تغییر نگرش در بخش هزینهای و کاهش مخارج داریم. مسئولان باید بدانند که به این شکل نمیتوان مملکت را اداره کرد.
متن کامل گفتگوی عصر اقتصاد را با مهدی پازوکی اقتصاددان و استاد دانشگاه را در ادامه می خوانید:
اقتصاد ایران درگیر چالشهای متعددی است و فعالان اقتصادی بارها درباره این موضوع صحبت کردهاند اما از نظر شما مهمترین گرفتاری حال حاضر بنگاههای ایرانی چیست؟
در حال حاضر بنگاههای ایرانی دردهای مشترک بسیاری دارند. در معرض انواع ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک قرار گرفتهاند، بیثباتی در کشور آزارشان میدهد، نااطمینانی و عدم قطعیت چشمانداز فعالیتشان را تیرهوتار کرده، فضای غیر رقابتی و انحصار راه تنفسشان را بسته و نامساعد بودن فضای کسبوکار تداوم حیاتشان را به خطر انداخته است. اما به نظر من مهمترین مشکلی که امروز اقتصاد ما از آن رنج می برد تحریم و نداشتن ارتباطات جهانی است.
به نظر شما کدام بخش های اقتصاد تحت تاثیر تحریم ها بیشترین آسیب را دیده اند؟
تحریمها از ابعاد مختلفی به اقتصاد ایران آسیب می زند. نخست اینکه دسترسی ایران به منابع مالی بینالمللی را محدود کرده و به نوعی مانع از جذب سرمایهگذاری خارجی میشود. بدون سرمایهگذاری کافی، رشد اقتصادی و توسعه زیرساختها به شدت آسیب میبیند.
کافی است نگاهی به وضعیت کشورهای همسایه بیاندازیم. این کشورها با تکیه بر همین سرمایه گذاری خارجی توسعه پیدا کرده اند. این در حالی است که ما در سایه نبود سرمایه های خارجی امروز با یک صنعت نفت فرسوده و ناکارآمد مواجه هستیم.
جدای از این تحریمها کاهش صادرات نفت و کالاهای دیگر و افت درآمدهای ارزی را نیز به همراه داشته است. تا همین چند سال پیش ایران دومین تولید کننده اوپک بود اما حالا این جایگاه را به عراق تقدیم کرده است. البته این احتمال می رود که با تشدید تحریم ها شرایط بدتر هم شود.
ما همگی به خاطر داریم که ترامپ چگونه توانست در دوره ای صادرات نفت ایران را به شدت محدود کرده و به حدود ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش دهد.
همچنین تحریم ها، ارتباط مستقیم با رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری دارد. بدیهی است که فعالیتهای اقتصادی وقتی به دلیل تحریمها کاهش می یابد، بیکاری بیشتر شده و قدرت خرید مردم کمتر میشود. لازم به یادآوری است که رشد اقتصادی ایران در ۴ سال گذشته و از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ بطور متوسط ۴.۵ درصد بوده که برآورد مرکز پژوهش های مجلس در سال ۱۴۰۲، رسیدن این میزان به حدود ۲.۵ درصد است.
البته با توجه به نگرانی هایی که در حوزه تامین انرژی وجود دارد دارد، سال آینده رشد اقتصادی کشور به مراتب کمتر از این عدد خواهد بود.
در مجموع می توان ادعا کرد که تحریمها به صنایع داخلی آسیب میزنند و مانع از رشد و نوآوری در این بخش میشوند. این وضعیت باعث میشود که ایران نتواند به فناوریهای نوین دسترسی پیدا کند و در نتیجه، رقابتپذیری خود را در بازارهای جهانی از دست بدهد.
به نظر من غیر از خسارات اقتصادی که تحریم وارد کرده ، این مساله امنیت کشور را هم تحتالشعاع قرار داده است و مدام سایه تنش و جنگ بر فضای اقتصاد و کشور حاکم شده است.
این در حالی است که فرض کنید ایران تحریم نباشد و سرمایهگذاران خارجی مثل توتال فرانسه برای توسعه اقتصادی کشور به ایران بیایند. آنوقت چه کسی جرات دارد مثلاً به میادین نفتی ایران حمله کند؟ در واقع وقتی سرمایهگذار فرانسوی است کجا آمریکا یا اسرائیل به راحتی میتوانستند ایران را با گزینه نظامی روی میز تهدید کنند؟ آن زمان بحث خسارت به فرانسه مطرح میشود، نه فقط خسارت به دولت ایران. بنابراین باید گفت که تفوق نگاه سیاسی بر نگاه علمی در اقتصاد کشور جز خسارت و زیان محض نبوده است.
در واقع برجامی که آقایان میگفتند کاغذ پاره است، کاغذپاره نیست. روحانی در دو سال اول روی کار بودن خود با همین برجام توانست تورم را یکرقمی کند. من بهعنوان کسی که اقتصاد خوانده، متوجه میشوم که تعامل با آمریکا و جهان به نفع ماست.
در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات،احتمالاتی در مورد تشدید تحریم ها وجود دارد، به نظر شما دولت خود را تا چه اندازه برای شرایط احتمالی آماده کرده است. آیا سیاست گذاری در کشور به خصوص بودجه ریزی مطابق با شرایط ویژه صورت گرفته است؟
چنین آمادگی در نظام بودجه ای کشور مشاهده نمی شود و در سند دخل و خرج دولتی بیانضباطی موج می زند. تا دلتان بخواهد مخارج غیرضروری در بودجه است. هزینهها بهویژه هزینه نهادهای غیرضروری مدام افزایش مییابد. برای مثال موسسات تحقیقاتی که تبدیل به دکان شده و حقوقهای بسیار بالایی میدهند که الان هم با هیئت علمی دانشگاههای علوم پزشکی همتراز کردهاند.
اصلاح ساختار بودجه؛ اولین گام برای نجات اقتصاد نحیف ایران از گرداب بحران و سوءمدیریت است اما تعامل با جهان و لغو تحریمها، تنها روزنه امید برای خروج از باتلاق اقتصادی است
قبلا هم سوال کرده ام که بودجه نهادهایی از جمله صداوسیما با چنین عملکرد ضعیفی چرا باید هر سال تا این اندازه افزایش یابد. متاسفانه باید بگویم که این روند رشد هزینه ای در بودجه سال ۱۴۰۴ نیز مشاهده می شود این در حالی است که تحقق درآمدهای نفتی و حتی مالیاتی ما با اما و اگرهای متعددی مواجه است. ما امروز نیاز به یک اصلاح ساختار بودجه ای و تغییر نگرش در بخش هزینهای و کاهش مخارج داریم. مسئولان باید بدانند که به این شکل نمیتوان مملکت را اداره کرد.
به نظر شما در شرایط تحریمی دولت چگونه می تواند بنگاه های اقتصادی را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد تا به نوعی از آسیب های ناشی از تحریم ها بکاهد؟
به نظر من حمایت دولت از بخش خصوصی واقعی در همان حمایت نکردن است. این همان نکته ای است که فعالان اقتصادی هم بارها و بارها بدان اشاره کردند. نگاهی به سیاست های حمایتی در طی سال های گذشته نشان می دهد که این سیاست بیش از اینکه به نفع تولید و حتی جامعه مصرف باشد، منافع دلالان و صاحبان رانت را تامین کرده است. متاسفانه بسیاری از حمایتهای دولت به نوعی بسترساز فساد هستند.
برای مثال، دلار ۴۲۰۰تومانی که به نوعی حمایت از مصرفکننده بود، ببینید چه فسادی به وجود آورد و چقدر از منابع ارزی کشور را اتلاف کرد؟ منابعی که میتوانست صرف توسعه زیرساختهای اقتصادی کشور شود. همین الان ارزی که با عنوان ارز توافقی یا مبادلهای پرداخت میشود، چه مسائل و عوارضی را به وجود میآورد؟ در این میان چقدر جامعه توانست از این سیاست بهره ببرد؟ مثال دیگر اینکه دولت سال قبل برای سکه طلا ۶۵ میلیونتومانی ثبتنام کرد که حدود ۳۰ میلیون تومان با نرخ بازار تفاوت دارد.
این یعنی منابع طلای کشور را به حراج گذاشتهاند و هرکس که پول و سرمایه دارد از این رانت استفاده میکند و سر عده زیادی بیکلاه میماند. درباره سوخت همین اتفاق میافتد و در واقع عده زیادی که نیازمند هستند از این رانتها بیبهره میمانند. بنابراین، این یارانهها و رانتها ناعدالتی جدی ایجاد کردهاند.
با این حساب، بخش بزرگی از سرمایه کشور از بین رفته است و خسارت سنگین به برخی منابع مانند آب یا منابع طبیعی بهسختی قابلجبران است.