رابطه بین ‌بازارهای جنایی و خشونت

  کد خبر: 301002149589

دکتر غلامحسین بیابانی/  دانشیار گروه کشف جرایم دانشگاه جامع علوم انتظامی امین

بازارهای جنایی در جهان از قبیل قاچاق انسان و کالا در بین مرزها دارای برخی ویژگی‌ های مشترک هستنند: آن‌ها در قلمرو قضایی فرستنده و دریافت کننده غیر مجاز هستند و از طریق مکانیسم‌ هایی فعالیت می‌کند که طراحی شده‌اند برای اجتناب از شناسایی و دستگیری تصور می‌شود که فعالیت این بازارهای غیر قانونی با گسترش جهانی خشونت سازمان‌ یافته ارتباط داشته باشند.

درواقع خشونت به طور معمول به عنوان یکی از ویژگی‌های معرف بازارهای جنایی است که آن‌ها را از بازارهای قانونی متمایز می‌سازد. لذا با در نظر گرفتن تمامی جوانب، با وجود تنوع سطح خشونت در بازارهای غیرقانونی، می‌توان ادعا کرد که در مجموع، این بازارها بیشتر از بازارهای قانونی در معرض خشونت هستند.

توضیح اینکه این بازارهای غیرقانونی بنابه تعریف، فراتر و خارج از قانون کار می‌کنند. نقش‌آفرینان بازار جنایی نمی‌توانند برای اجرای قراردادهایشان به قانون متوسل شوند یا در برابر چپاول توسط دیگر مشارکت‌کنندگان در بازار یا تنبیه آن‌ها به قانون مراجعه کنند. لذا به دلیل نداشتن دسترسی به حفاظت‌های قانونی مدنی و جنایی، نقش‌آفرینان در بازار جنایی باید به فرم‌های غیررسمی از کنترل اجتماعی برای بازداشتن دیگران از مداخله در کارشان، تنبیه کسانی که موانعی در کارشان ایجاد می‌کنند و پیگیری نارضایتی‌ها تکیه کنند.

خشونت یکی از فرم‌های این کار است. به طور خلاصه می‌توان گفت که خشونت یکی از خصیصه‌های اصلی بازارهای جنایی است، هم به این دلیل که مشارکت‌کنندگان در آن‌ها از جبران‌های قانونی دور هستند و همچنین به این دلیل که کسانی که به شکل غیرقانونی درآمد کسب می‌کنند، بیشتر از لایه‌های اجتماعی می‌آیند که در آن‌ها خشونت نسبتا رایج است.

اگرچه خشونت بیشتر در ارتباط با فعالیت بازارهای غیرقانونی به وجود می‌آید تا بازارهای قانونی، ارزیابی با دقت نشان‌دهنده‌ تفاوت چشمگیری در خشونت سازمان‌یافته در بین بخش‌های اقتصاد قانونی و در داخل بخش‌های این اقتصاد و همچنین در زمان‌ها و فضاهای مختلف است که مستلزم موشکافی دقیق‌تر است. خود خشونت باید مورد بررسی دقیق سیستماتیک قرار گرفته شود تا تفاوت‌ها در فرم، شدت، تکرار و تمرکز آن مشخص شود.

جای تعجب نیست که خشونت سازمان‌یافته و بازارهای غیرقانونی جنایی در چارچوب سنتی کسب‌وکار جنایی به شدت به هم نزدیک هستند. این امر با این حقیقت تقویت می‌شود که تجارت بین‌المللی مواد مخدر هم بزرگ‌ترین و هم خشن‌ترین بخش از اقتصاد جهانی بازارهای غیرقانونی است. این تبعیض گزینش که به تجارت مواد مخدر را بالاتر می‌داند (به عنوان مثال نسبت به تجارت حیات وحش یا قاچاق سیگار) با تبعیض گزینش درون تجارت مواد مخدر تایید می‌شود: توجه بسیار بیشتری به کوکائین و هروئین (که خشونت نسبتا بالایی به همراه دارند) شده است تا به حشیش (با خشونت نسبتا پایین).

علاوه بر این، در تجارت مواد مخدر سنگین، تبعیض گزینشی وجود دارد که توجه را به عوامل و مکان‌های با بیشترین خشونت جلب می‌کنند. کلمبیا را با بولیوی مقایسه کنید. هر دوی این کشورها به شدت درگیر بازار جنایی کوکا/کوکائین هستند (بولیوی حتی به لحاظ سرانه افراد بیشتر درگیر است) اما کلمبیا توجه بیشتری جلب می‌کند.

تبعیض گزینش در درک رایج از دیگر بازارهای جنایی نیز آشکار است. به عنوان مثال سازمان‌دهی قاچاق مهاجران را در نظر بگیرید.

بیشتر روایت‌هایی که توجه سیاسی و رسانه‌ای را جلب می‌کنند، موارد شدیدی هستند از مرگ و سوءاستفاده قاچاقچیان. اما هر چقدر هم که این موارد تراژیک باشند، درواقع با درنظر گرفتن مقیاس خالص جریان‌های جمعیتی در بین مرزها، این موارد نسبتا کمیاب هستند.

بنابراین باید تاکید شود که خشونت در بازارهای جنایی اغلب گزینشی و ابزاری است و نه اتفاقی و بی‌توجیه. قربانیان مشارکت‌کنندگان دیگری در بازار هستند و نه نقش‌آفرینان دولتی یا عموم مردم. خشونت اضافی (صرف نظر از اینکه هدف چه کسی باشد) می‌تواند برای بازار بد باشد زیرا مختل کننده هستند و باعث جلب توجه ناخواسته رسانه‌ها و پلیس می‌شوند. در سال‌های اخیر توجه زیادی به نقش بازارهای جنایی در تحریک و تسهیل منازعه‌های مسلحانه و عکس آن وجود داشته است.

این موارد شامل تولید و قاچاق مواد مخدر (کلمبیا و افغانستان)، قاچاق الماس (غرب آفریقا) و غیره می‌شود. اما در حالی که به طور گسترده‌ای تصور می‌شود منازعه مسلحانه می‌تواند برای کسب‌وکار بازارهای جنایی خوب باشد، این امر می‌تواند برای کسب‌وکار بد باشد.

علاوه بر این، صلح نیز می‌تواند برای کسب‌وکار غیرقانونی خوب باشد. به عنوان مثال “مسیر سنتی بالکان” برای قاچاق هروئین به اروپای غربی را درنظر بگیرید که ناگهان در طور منازعات خشن در منطق در دهه ۱۹۹۰ مورد استفاده قرار گرفت. و با پایان جنگ در منطقه، اقتصاد بر محور قاچاق شکوفا شد. بسیاری از نقش‌آفرینان بازارهای جنایی (همانند همتایان قانونی خود) یک محیط کسب‌وکار پایدار و قابل‌پیش‌بینی را ترجیح می‌دهند. و جالب است که در مورد بوسنی، توسعه‌ی پس از جنگ بازار غیرقانونی با افزایش در خشونت همراه نبوده است (برخلاف دیگر جوامع پس از جنگ از قبیل کشورهای آمریکای مرکزی). این مشاهد‌ه‌ها نیاز به توجه بیشتر به مواردی را نشان می‌دهند که در آن‌ها رابطه روشن یا نزدیکی بین بازارهای جنایی و خشونت وجود ندارد.

این امر به نوبه خود به ما کمک می‌کند تا مواردی را بهتر درک کنیم که در آن‌ها ارتباط‌های محکم‌تری وجود دارد. بازارهای جنایی ماهیتا دارای خشونت بیشتری نسبت به بازارهای قانونی هستند. بدون امکان توسل به قانون، اختلاف‌های در کسب‌وکار (یا اختلاف‌ها با مقامات) بیشتر ممکن است که با شلیک حل شوند و نه پیگرد قضایی. اما فرای این نقطه آغاز اساسی، ضروری است که با ادعاهای نسنجیده در مورد رابطه بین بازارهای غیرقانونی و خشونت با میزان زیادی تردید و موشکافی نقادانه برخورد شود.

این رابطه بسیار مبهم‌تر و پیچیده‌تر است از آنچه که به طور سنتی تصور می‌شود. درک این مساله، کلی‌گویی‌های احساسی در مورد خشونت و بازارهای جنایی را بی‌اعتبار می‌سازد و درکی ظریف‌تر، تطبیقی‌تر و حساس‌تر به زمینه را فرامی‌خواند. درک اینکه زمینه نه تنها مهم است بلکه اهمیتی اساسی دارد نیز یک دیدگاه تاریخی شامل در نظر گرفتن نقش میراث تاریخی در شکل دادن به الگوهای معاصر در بازارهای جنایی را ضروری می‌سازد.

خروج از نسخه موبایل