راهکار رفع ناترازی و تخصیص عادلانه یارانه بنزین
علیرضا حاجیزاده- پژوهشگر اقتصادی
در رابطه با یارانه و به خصوص یارانه بنزین بحثهای متعدد و مفصلی انجام شده است که آیا برای مثال قیمت بنزین ثابت بماند و بنزین با همین قیمت و به خودروها واگذار شود یا قیمت افزایش یابد و مبلغی که از این افزایش قیمت بدست میآید به نحو دیگری مانند پرداخت یارانهی نقدی هزینه شود و یا نحوه واگذاری به جای خودرو به افراد تخصیص یابد.
بنا بر نظر عدهای از کارشناسان، راهکار صحیحتر، افزایش قیمت بنزین است. با قبول نظر این دسته از کارشناسان، قصد داریم این سوال را پررنگ کنیم که این افزایش قیمت چگونه بایستی انجام شود و دولت درآمد حاصلشده از این افزایش قیمت را در چه مصارفی خرج کند؟ کارشناسان و دولتمردان بایستی به این سوال بیاندیشند و برای آن پاسخ پیدا کنند. در این مجال میخواهیم نکاتی را مطرح کنیم که نشان داده شود، افزایش قیمت بنزین الزاما همراه با آشوب و اغتشاش مانند سال ۱۳۹۸ نیست و برعکس میتواند به پیشرفت کشور کمک کند.
یکی از نکات، افزایش قیمت با شیب کم و در بلند مدت است؛ بر اثر رعایت این نکته، مردمی که چند سال درگیر تورم بالا بودهاند مجبور به تحمل دوبارهی یک شوک قیمتی دشوار نخواهد بود و از طرف دیگر، بلند مدت بودن این تصمیم باعث میشود مردم و فعالان اقتصادی این پیام را دریافت کنند که با یک تصمیم پایدار و بلند مدت روبرو هستند. فعالان اقتصادی همواره علاقهمند به شرایط پایدار و پیشبینیپذیر اقتصاد هستند، زیرا به آنها این را امکان میدهد که برنامهریزی صحیح و سرمایهگذاری دقیقتری انجام دهند. بر این اساس فعال اقتصادی میداند برای مثال سالانه ۱۰ درصد قیمت بنزین افزایش پیدا میکند و شرایط کسبوکار خود را با این افزایش قیمت تطبیق میدهد.
شرایط اقتصادی پایدار به کاهش ریسکهای مالی و تجاری کمک میکند. تورم ناپایدار، نوسانات نرخ ارز و عدم پایداری در قیمتها، میتوانند عواملی باشند که ریسکهای اقتصادی را افزایش دهند. فعالان اقتصادی به محدود کردن ریسکهای ناشی از نوسانات شدید قیمتها و ارزشها تمایل دارند. شرایط اقتصادی پایدار، اعتماد عمومی را افزایش میدهد. افراد و شرکتها در شرایط پایدارتر، احتمالاً بیشتر به خرید و سرمایهگذاری تمایل خواهند داشت که کمکی به رونق اقتصادی است. شرایط اقتصادی پایدار، این امکان را به فعالان اقتصادی میدهد که برنامهریزی بلندمدت و استقرار در بازار را داشته باشند و به راحتی بتوانند برنامههای توسعه و گسترش را پیش ببرند. بطور کلی، با افزایش قیمت در طول زمان، به جامعه و اقتصاد فرصت داده میشود تا خود را به مرور با شرایط جدید تطبیق دهند، هر چند که در یک بازه زمانی کشور همچنان با مشکل ناترازی انرژی روبهرو باشد.
در مقابل حالت قبلی، روش آزادسازی ناگهانی قیمت، در عین آنکه میتواند به صورت سریع و به میزان بیشتری مسئله ناترازی انرژی را حل کند، میتواند به تورم ناشی از افزایش قیمتها منجر شود، این روش میتواند به صورت ناگهانی بار سنگینی بر لایههای ضعیف جامعه بیاورد و به آنها ضربه بزند،در نهایت ممکن است به وقوع اعتراضات اجتماعی و نارضایتی جامعه منجر شود. همچنین یک ریسک و بیاعتمادی برای فعالان اقتصادی ایجاد کند که از سرمایهگذاری منصرف شوند.
نکته دیگر، مربوط به طرف تقاضای بنزین و به اصطلاح «کنترل مصرف از طریق سیاستهای غیر قیمتی» است. بایستی راهکارهایی را در نظر گرفت که این راهکارها هم باعث شود مصرف بنزین به طور کلی در کشور کاهش پیدا کند و هم باعث شود که مردم و دولت که خود حجم بالایی از مصرف را دارد، میزان کمتری از درآمد خود را صرف بنزین نمایند. لذا برای حل مشکل ناترازی و محل صرف یارانهی بعد از افزایش قیمت، بایستی به راهکارهای کاهش مصرف بنزین توجه شود. از جمله این راهکارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. پیشرفت در فناوری خودرو: توسعه و ترویج خودروهای با مصرف کمتر از جمله موتورهای هیبریدی (Hybrid) (مانند بنزین و الکتریسیته) و الکتریکی، کاهش وزن خودرو، تعبیه سیستمهای مدیریت انرژی بر روی خودروها و … . این اقدامات میتوانند مصرف سوخت را کاهش داده و وابستگی به بنزین را کاهش دهند.
۲. افزایش بهرهوری سوخت: تحقیق و توسعه در زمینه سوختهای جایگزین و فناوریهای جدید میتواند به بهرهوری انرژی کمک کند. سوختهای جایگزین به سوختهایی اطلاق میشود که به عنوان جایگزین سوختهای فسیلی مانند بنزین و گازوئیل استفاده میشوند. این سوختها معمولاً از منابع پاک و تجدیدپذیر تولید میشوند و مزایای زیست محیطی بیشتری دارند. برخی از سوختهای جایگزین عبارتند از: بیوسوختها و هیدروژن.
۳. توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر: سرمایهگذاری در توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر مانند باد، خورشید و انرژی هستهای، میتواند به تنوع سبد انرژی کشور کمک کرده و وابستگی به سوخت فسیلی را کاهش دهد. با تولید برق از این منابع و توسعه خودروهای هیبریدی و الکتریکی، این امکان وجود دارد که برق مورد نیاز شارژ این خودروها از منابع تجدیدپذیر تامین شود.
۴. بهبود نظام حمل و نقل عمومی و ترویج استفاده از وسایل نقلیه عمومی پایدار مانند قطارهای برقی و اتوبوس.
۵. ترویج رفتارهای مصرف پایدار: آموزش و ترویج رفتارهای مصرف انرژی پایدار به جامعه میتواند به کاهش مصرف انرژی و تقاضای بنزین کمک کند. برای مثال میتوان به این موارد اشاره کرد: آموزش رانندگان و آشنا کردن آنها با تکنیکهای مصرف بهینه بنزین شامل عملکرد صحیح موتور، بررسی و تنظیم فشار تایرها، کاهش وزن خودرو با تخلیه بار غیرضروری، رانندگی با سرعت مناسب و … . ارائه زیرساختهای مناسب و کاهش ترافیک در شهرها که منجر به کاهش مصرف بنزین شود.
۶. تنظیم سیاستهای مالی: تنظیم سیاستهای مالیاتی برای تشویق استفاده از سوختهای پایدار و کاهش استفاده از سوختهای فسیلی میتواند به تعادل قیمت بنزین و کنترل تورم کمک کند. البته مالیات بر بنزین فعلا در ایران با وجود یارانه بنزین قابل طرح نیست و بعد از برچیده شدن کامل یارانه بنزین بایستی مطرح شود. اما سیاست مالیهای مربوط به خودروها با توجه به میزان مصرف بنزین، هم اکنون لحاظ شده است به نحوی که عوارض گمرکی خودروهای هیبریدی و برقی کمتر از خودروهای بنزینی است.
۷. اصلاح ساختار قیمتگذاری انرژی: برای قیمتگذاری دستوری بنزین بایستی به دنبال یک جایگزین بود که مضرات قیمتگذاری دستوری را نداشته باشد. بعضی قیمت فوب خلیج فارس را مطرح میکنند اما به نظر کارشناسان این قیمت، مناسب نیست و راهکار دیگری را بیان میکنند که یکی از آنها ایجاد یک بازار مانند بورس است که قیمت بنزین در آن مشخص شود.
در کنار راهکارهای فوق که منجر به کاهش مصرف بنزین میشود، بایستی به صورت جدی به راهکارهایی توجه کرده که باعث بهبود عدالت اجتماعی شود. لازم است با برنامهریزی مناسب دشواریهایی که از کاهش ناترازی بنزین بوجود خواهد آمد بر لایههای ضعیف جامعه کمترین تاثیر را بگذارد. در حین اجرای این برنامه تدابیری باید اندیشیده شود که تورم به میزان بسیار کمی افزایش پیدا کند و سایر عوامل تورمزا به شدت کنترل شوند.
سادهترین راهکار افزایش یارانه نقدی است که هم مضرات خود را دارد و هم شاید به هدف اصابت نکند. راهکارهای دیگری مانند اعطای وام برای خرید بخاری گاز با مصرف بهینه وجود دارد که با افزایش هزینه خانوار در مصرف بنزین، هزینه خانوار در مصرف گاز کاهش پیدا کند و جبران شود. در این زمینه میتوان به تجارب طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان رجوع کرد؛ در این طرح در عین اینکه هزینه دولت در موضوع نان کاهش پیدا کرد ولی با این راهکار که یارانه به نانوا پرداخت شود، قیمت نان افزایش پیدا نکرد و فشاری بر طبقات پایین وارد نشد.
در این یادداشت سعی شد بیان شود که مشکل ناترازی انرژی و کنترل تورم دو مفهوم غیر قابل جمع نیستند و میتوان به راهکار دست یافت اما نیاز به برنامهریزی دقیق، همکاری بین بخشهای مختلف و توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی به طور همزمان است.