رقابت مرگبار؛ سپرده در سراشیبی بیاعتمادی

مریم غدیرپور؛ بانک، بیمه و بورس- دردهه نود، بانکها به دلیل الزامهای متعدد در پرداخت تسهیلات تکلیفی، ضعف نقدینگی و افزایش مطالبات غیرجاری، توان رقابت در جذب منابع را از دست دادند.
بخش عمدهای از سرمایه بانکها در قالب داراییهای منجمد مانند املاک و مستغلات و در سالهای اخیر اوراق بدهی دولتی محبوس شد و چابکی مالی آنها برای پاسخ به نیاز سپردهگذاران کاهش یافت. از سوی دیگر، رکود اقتصادی و کاهش توان بازپرداخت تسهیلات در بنگاههای تولیدی، موجب شد بانکها با کمبود منابع قابل تخصیص روبهرو شوند. این شرایط، بانکها را از موقعیت رقابتی در بازار پول دور کرد و مسیر جذب نقدینگی را برای آنها دشوار ساخت.
نوشداروی دیرهنگام
افزایش نرخ سود بانکی در سالهای اخیر نیز نتوانست جایگاه بانکها را در جذب نقدینگی تقویت کند، زیرا بیاعتمادی عمومی نسبت به بازده واقعی سپردهها و مدیریت کلان اقتصادی مانع ورود منابع جدید شد. علاوه بر این، رقابت ناسالم میان بانکها برای ارائه نرخهای بالاتر، بهای تمامشده پول را افزایش داد و تراز سودآوری شبکه بانکی را مختل کرد.
در چنین فضایی، سپردهگذاران عمدتاً سرمایههای خود را به بازارهای جذابتر مانند بورس، طلا و ارز منتقل کردند. بنابراین بانکها نهتنها از جذب نقدینگی رقبا عقب ماندند، بلکه فشار تعهدات مالی و افزایش هزینهها، قدرت مانور آنها در تأمین منابع تازه را به شدت کاهش داد.
در همین رابطه عصراقتصاد با میثم کریمی، کارشناس مسائل بانکی گفت و گویی انجام داده که ماحصل آن را در ذیل مطلب می خوانید.
رقابت تازه بانکها با سود صندوقی بالای ۳۰ درصد
میثم کریمی، کارشناس مسائل بانکی در گفت و گو با عصر اقتصاد رقابت ناکام بانک ها در جذب سپرده را چنین تشریح کرد: در شرایطی که بازار پول بار دیگر دستخوش رقابت شدید میان بانکها شده است، در ماههای اخیر برخی بانکها با مشتریان بزرگ خود که سپردههایی بالای ۵۰۰ میلیون تومان دارند تماس گرفتهاند تا آنها را به تمدید سپرده در صندوقهای سرمایهگذاری بانک تشویق کنند. این صندوقها طبق مقررات، سود سپرده را در قالب بازده سرمایهگذاری تا پایان دوره پرداخت میکنند، اما نرخ فعلی آنها از۳۰ درصد فراتر رفته است.
رقابت سودهای ۳۰ درصدی، بانکها را از مسیر واقعی بانکداری اسلامی و نقش مؤثر در تولید منحرف کرده است
کریمی با اشاره به پیامدهای این رویکرد افزود: افزایش سود صندوقها عملاً تبدیل به ابزار رقابتی بانکها برای جذب سپردههای کلان شده، بدون آنکه نگرانیای نسبت به اثر آن بر بخش تولید وجود داشته باشد.
در واقع بانکها به جای تغییر در مدلهای تسهیلاتدهی یا کاهش ریسک اعتباری، با بالابردن سود صندوقها سعی دارند جریان نقدینگی را از سایر رقبا و بازارهای موازی به سمت خود هدایت کنند.
او در ادامه گفت: این رویکرد از نظر تئوریک ممکن است در کوتاهمدت به کنترل نقدینگی کمک کند، اما اثر معکوس آن در میانمدت، افزایش بهای تمامشده پول و فشار بیشتر بر بخش واقعی اقتصاد است. هر چه نرخ سود برای جذب منابع بالا برود، هزینه تأمین مالی تولید نیز بیشتر میشود و در نهایت تورم از مسیر دیگری بازتولید خواهد شد.
شنای نقدینگی خلاف جریان آب
به گفته این کارشناس بانکی، در سطح جهانی نیز افزایش نرخ سود برای مقابله با تورم یک ابزار پذیرفتهشده است، اما تفاوت میان اقتصادهای پیشرفته و نظام بانکی ایران در نحوه اجرا است؛ در بسیاری از کشورها، افزایش نرخ سود سپرده با تقویت بهرهوری نظام بانکی و تنوع ابزارهای اعتباری همراه است، در حالی که در ایران، نرخ بالا صرفاً به شکل رقابت ناسالم میان بانکها ظهور کرده است.
این کارشناس امور بانکی هشدار داد: در صورت ادامه این روند و تمرکز بیش از حد بر سود صندوقهای سرمایهگذاری، ممکن است منابع کلان از تولید منحرف شوند و چرخه واقعی بانکداری اسلامی آسیب ببیند.
سیاستگذار پولی باید میان جذب نقدینگی و حفظ سلامت اقتصادی توازن ایجاد کند، نه اینکه اجازه دهد سودهای بالای صندوقی مسیر رقابت بانکها را به سمت سفتهبازی و انجماد منابع سوق دهد.
کریمی عقبماندن بانکها در جذب نقدینگی را ناشی از «ناتوانی سیستمی در اعتمادسازی و ناکارآمدی ابزارهای سنتی» میداند. او معتقد است بانکها به جای بازآفرینی مدلهای کسبوکار، درگیر رقابت غیرمولد برای افزایش نرخ سود شدهاند؛ رقابتی که از درون، تراز مالی شبکه بانکی را تضعیف کرده است.
رقابتی محکوم به شکست
اودر ادامه توضیح میدهد : بازارهای موازی مانند بورس و ارز به دلیل بازده کوتاهمدت بالا، توانستهاند بخش عمده نقدینگی مانده را از بانکها خارج کنند، در حالیکه سود بانکی برای سپردهگذاران جذابیت واقعی ندارد. علاوه براین«وقتی سود صندوقهای سرمایهگذاری بانکها به بالای ۳۰ درصد میرسد اما تولید داخلی از رکود خارج نشده، به معنی آن است که بانکها تنها به حفظ جریان پول خود فکر میکنند نه تقویت اقتصاد.»
به باور این کارشناس اموربانکی تا زمانیکه ساختار درآمدی بانکها از سودمحوری به کارمزدمحوری تغییر نکند، رقابت آنها با بازارهای مالی، شکستخورده باقی خواهد ماند.
راه نجات از عقب ماندگی
این کارشناس بانکی، راهکار خروج بانکها از عقبماندگی در برابر سایر بازارهای مالی را در «بازسازی مدل درآمدی و اصلاح رفتار نهادی بانکها» میداند.
او معتقد است تا زمانیکه بانکها به سودهای سپردهای بهعنوان موتور محرک بقای خودو یا تامین کننده اوراق بدهی دولتی نگاه کنند، چرخه عقبماندگی ادامه خواهد داشت.
کریمی تأکید میکند که نخستین گام، بازگشت بانکها به نقش واقعی خود بهعنوان واسطه مالی در تولید و تجارت است، نه رقابت بر سر نرخ سود سپرده. او توضیح میدهد که تمرکز بر درآمدهای غیرمشاع از طریق توسعه زیرساختهای بانکداری الکترونیک، خدمات کارمزدمحور، مدیریت دارایی و ابزارهای مالی نوین، میتواند هزینه تأمین منابع را کاهش دهد و اعتماد عمومی را احیا کند.
کریمی همچنین بر لزوم جذب منابع خرد به جای سپردههای کلان تأکید دارد؛ زیرا وابستگی بانکها به چند سپردهگذار بزرگ، تراز نقدینگی را شکننده کرده است. به گفته او، بانکها باید با اصلاح ساختار شفافیت اطلاعاتی، افزایش کیفیت ارزیابی اعتباری مشتریان و تعامل مؤثر با بنگاههای تولیدی، چرخه وجوه را به سمت بخش واقعی اقتصاد هدایت کنند.
اوهشدار میدهد که ادامه مسیر سودسازی بلندمدت از محل سپردههای گرانقیمت، نهتنها رقابت با بازار سرمایه و ارز را از بین میبرد، بلکه زمینهساز شکاف بیشتر میان بانکها و عرصه تولید ملی خواهد شد.
آینده سپرده گیری
این کارشناس بانکی، آینده بانکهای ایران در جذب سپرده را مشروط به «اصلاح تدریجی اعتماد عمومی و بازتعریف سیاست سود» ارزیابی میکند.
او معتقد است اگر شبکه بانکی همچنان بر جذب منابع از مسیر سودهای بالای سپرده تکیه کند، توان رقابت با بازارهای موازی را از دست خواهد داد، زیرا سپردهگذار امروز بیش از سود اسمی، به ثبات و شفافیت عملکرد بانک اهمیت میدهد. کریمی میگوید: «بانکهایی که بتوانند رابطه سرمایهگذارانه واقعی با مشتری ایجاد کنند، از جمله از طریق صندوقهای با بازده منطقی و طرحهای مشارکتی، در آینده موفقتر خواهند بود.»
راه نجات بانکها از عقبماندگی، عبور از سودمحوری و حرکت به سمت مدلهای کارمزدمحور و اعتمادسازی پایدار است
به باور کریمی، مسیر جذب پایدار سپرده از عبور از نرخهای دستوری و حرکت به سمت مدل اعتبارسنجی دقیق و تنوع خدمات میگذرد. کریمی پیشبینی میکند که بانکهای انعطافپذیرتر و دیجیتالمحور، با اتکا به خدمات خرد و جامع، سهم بیشتری از نقدینگی جامعه خواهند گرفت. اما اگر ساختار کنونی سودمحور ادامه یابد، جذب سپردهها در ایران محدود و پرهزینه خواهد شد و برخی بانکها حتی در چرخه رقابت داخلی نیز دچار فرسایش مالی میشوند.
کلام آخر
گفتگوی حاضر تصویری روشن از بنبست ساختاری بانکهای کشور در جذب نقدینگی و رقابت با بازارهای مالی ترسیم میکند. زیراتمرکز بانکها بر سودهای بالا، آنها را از مأموریت اصلی یعنی تخصیص منابع به بخش مولد اقتصاد دور کرده است. افزایش نرخ سود سپرده و صندوقها تا مرز ۳۰ درصدو بالاتر، نه تنها هزینه پول را افزایش داده بلکه موجب بیثباتی در تراز عملکرد و کاهش اعتماد عمومی شده است.
همچنین ادامه سیاستهای سودمحور بدون اصلاح مدل درآمدی و بازسازی زیرساختهای بانکی که یکی از عوامل اصلی آن کسری بودجه دولت و فروش اوراق بدهی است، شکاف بانکها با بازار واقعی تولید را تشدید خواهد کرد. بنابراین راه برونرفت از این وضعیت را در گذر از سودهای تضمینی به مشارکت سرمایهگذارانه واقعی، توسعه بانکداری دیجیتال، و گسترش خدمات کارمزدمحور میداند.