سانسورچی، قمه را دریاب(طنز)
راضیه حسینی
در حالیکه تلویزیون هنوز درگیر جای مناسب گذاشتن گلدان در برنامهها و اضافه کردن بچه به کانون گرم خانوادههای ایرانی در فیلمهاست، کف خیابان دختران میهن عزیزم از شلوارشان قمه بیرون میآورند و عربده میکشند. البته حتماً این عده خیلی کم هستند و باقی دختران مشغول یادگرفتن منجوق و ملیلهدوزی، آشپزی و میوهآرایی و انواع هنرهای یک کدبانوی ایرانی هستند و در خانه نشستهاند تا شاهزادهای با اسب سفید از راه برسد، با هم بروند سر خانه و زندگیشان و بعد از چند سال چهار، پنج بچه قد و نیمقد دورهشان کنند.
وسط جمعیت حداکثری که در انتظار شاهزاده با اسب سفید ماندهاند، تعدادی هم ترجیح دادهاند هنر چپاندن قمه در شلوار را یاد بگیرند؛ هنری که جاهلهای قدیم با نیمکیلو سبیل هم نتوانستند درست و حسابی بیاموزند. شاید باورتان نشود ولی این هنر را در همین مملکت خودمان یاد گرفتهاند و برای دوره دیدن به غرب وحشی نرفتهاند. همینجا ور دل ما و شما. راستش ما هرجور فکر کردیم نفهمیدیم قمه چطور توی شلوار آدم جا میشود و با کلی درگیری و بزن بزن به هیچ جا آسیبی وارد نمیکند. همانطور که نفهمیدیم ترکاندن مخ توی فیلمهای سینمای خانگی چه جذابیتی دارد و چاقوی ضامندار چرا باید دست شخصیت زن سریال که اتفاقاً خیلی هم مشتی و باحال است، باشد و آن را بگذارد بیخ گلوی شخصیت منفی داستان. همانطور که نفهمیدیم توی همین سینمای خانگی چرا جلوی لاک زدن ناخن، گلدان میگذارند ولی به این همه خشونت کاری ندارند. به نظرتان ناخن یک خانم میتواند چه اتفاق ناخوشایندی را در ببیننده تلویزیون ایجاد کند که باید مات و محو شود؟
فقط فهمیدیم نباید تعجب کنیم اگر فردا چنین خبرهایی شنیدیم:
«دختری بعد از اینکه متوجه شد نامزدش به دختری دیگر ابراز علاقه کرده است با قمه او را به هفتاد و پنج تکه مساوی تقسیم کرد.» یا «در نزاعی که بر اثر یک تصادف جزئی به وجود آمده بود، دختری با چاقوی ضامندار چنان راننده مقابل را سوراخ سوراخ کرد که پرستارها بعد از گذشت بیست و چهار ساعت هنوز هم در حال گرفتن نشتی مرد بیچاره هستند.»
آقای صدا و سیما، شما مشغول سانسور تماشاچیان بازی فوتبال خارجی باش، مبادا دختران و پسران آفتاب مهتاب ندیده سرزمینمان از راه به در شوند.