سه اصل سرمایهگذاری برای بقای بلندمدت

مهدی فتحی مقدم؛ کارشناس اقتصادی
دنیای سرمایهگذاری، امروز دیگر در قلمرو پیشبینیپذیر نوسانات فصلی و چرخههای کلاسیک بازار قرار ندارد. نیروهایی در حال بازنویسی قواعد بازیاند که نه تنها بر سودآوری شرکتها، بلکه بر ماهیت نظم اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم اثر میگذارند.
تحولات ژرفی مانند هوش مصنوعی، تغییر اقلیم و دگرگونی در ساختار بدهی دولتها، در حال شکل دادن به چشماندازی هستند که عمر آن را باید با دههها سنجید، نه فصلها. نگاهی به آخرین مطلب مجمع جهانی اقتصاد، نشان میدهد که سالهای اخیر، دوران یکی از شدیدترین عدمقطعیتهای ثبتشده در تاریخ مالی بوده است. در این دوره، رشد اقتصادی، تورم و نرخهای بهره نه تنها نوسان داشتند بلکه با نیروهایی بنیادیتر درهم تنیده شدند؛ نیروهایی که اقتصاد جهانی را بازتعریف میکنند.
درک عمق تغییر: دو نوع دگرگونی
نویسندگان گزارش تأکید میکنند که باید میان دو نوع تحول تمایز گذاشت: تحولات ساختاری، مانند افزایش بدهی عمومی، پیری جمعیت و شکاف فناوری که در چارچوب سیستم موجود رخ میدهند و میتوان برای آنها برنامهریزی کرد؛ و تحولات بنیادی، که خود پایههای نظام اقتصادی جهانی را هدف قرار میدهند. این تحولات دوم، همانهایی هستند که بازارها را از دورههای تاریخی پیشین جدا میکنند و در آنها سیاست و ژئوپلیتیک مستقیماً بر جریان مالی اثر میگذارند.
به بیان دیگر، در این میدان تازه، فرضیات سنتی درباره پناهگاههای امن و همبستگی داراییها دیگر معتبر نیست. نمونه روشن آن، تغییر رابطه میان اوراق قرضه دولتی و بازار سهام است؛ رابطهای که در دهههای گذشته نقش سپر دفاعی سرمایهگذاران را داشت اما اکنون در معرض بازنویسی کامل قرار گرفته است.
قطبنمای سرمایهگذار در دوران بیقطعیتی
در برابر چنین تغییرات بنیادی، واکنش اغلب سرمایهگذاران یا ترس از ناشناختههاست یا تمرکز بیش از حد بر بحرانهای کوتاهمدت. اما مجمع جهانی اقتصاد الگویی متفاوت پیشنهاد میکند: تمرکز استراتژیک بر ایجاد ارزش بلندمدت و پرهیز از زیانهای دائمی.
این راهبرد، ریشه در تحلیل علل شکستهای تاریخی دارد؛ از حباب سهام ژاپن در دهه ۱۹۸۰ تا ترکیدن داتکام در اوایل دهه ۲۰۰۰ و سقوط اخیر سهام میم. در همه این رویدادها، اشتباه اصلی سرمایهگذاران پافشاری بر قیمتهای فراتر از ارزش واقعی دارایی بود. در چنین شرایطی حتی صبر طولانیمدت نیز درمان نیست، زیرا هزینه زمانی انتظار برای ترمیم سرمایه، خود به زیان تبدیل میشود.
سهگانه بقا در سرمایهگذاری: تنوع، دقت و چابکی
با این اوصاف باید بر سه اصل کلیدی برای سرمایهگذاران بلندمدت تأکید کرد؛ اصولی که سهگانه بقا نام گرفتهاند:
۱. تنوع: همچنان سپر محافظ است، اما باید به شکل چندلایه اجرا شود؛ نه فقط بین طبقات دارایی، بلکه میان زمانها و حوزههای جغرافیایی. چنین تنوعی است که میتواند از شوکهای ناگهانی جهانی جلوگیری کند و پایدارترین مسیر رشد را بسازد.
۲. دقت: در جهانی پر از موجهای فناوری و تحولات ساختاری، رویکردهای کلی دیگر پاسخگو نیستند. دقت به معنای شناسایی بخشهای واقعی رشد است. بهعنوان نمونه، در اقتصاد هوش مصنوعی، تمایز میان توانمندسازان (سازندگان تراشهها و مراکز داده)، ذینفعان (پلتفرمهای ابری و نرمافزارهای مرکزی) و پذیرندگان (شرکتهایی که هوش مصنوعی را در عمل اجرا میکنند) اهمیت حیاتی دارد. این تقسیمبندی کمک میکند تا سرمایه دقیقاً در نقطه خلق ارزش قرار گیرد.
۳. چابکی: شاید تازهترین اصل این سهگانه باشد. بازارهای بیثبات کنونی به سرمایهگذاری نیاز دارند که بتواند سریع واکنش نشان دهد، وقتی دیگران به اجبار در حال فروشاند، او فرصت خرید را ببیند. از بازارهای اعتباری بحرانزده گرفته تا موضوعات تازهای مانند سرمایهگذاری در سازگاری اقلیمی، این چابکی است که فرصتهای نهفته را آشکار میکند.
نمونه دقیق آن حوزه سازگاری اقلیمی است. طبق برآورد ها ارزش سرمایهگذاری در راهحلهای انطباق با تغییرات اقلیمی از حدود ۲ تریلیون دلار امروز تا سال ۲۰۵۰ به ۹ تریلیون دلار خواهد رسید؛ جهشی که نه تنها شاخهای تازه از سرمایهگذاری سبز میسازد، بلکه مسیر تنوع جهانی داراییها را متحول میکند.
نقشه راه آینده سرمایهگذاری
تحولات بنیادی اقتصاد جهانی، الگویی تازه از سرمایهگذاری را میطلبند؛ الگویی که در آن سرمایهگذار تنها به نوسانات کوتاهمدت واکنش نشان نمیدهد، بلکه با ترکیب سه اصل تنوع، دقت و چابکی، توان عبور از بحرانها را پیدا میکند. دقیقهای تفکر استراتژیک در این چارچوب میتواند ریسکهای بلندمدت را به جریان فرصت تبدیل کند.
در جهان متغیر امروز، برندگان آنهایی خواهند بود که نه چشم به گذشته دوختهاند و نه از آینده میهراسند، بلکه با نگاهی متعادل و مبتنی بر واقعیتهای تازه، آینده خود را طراحی میکنند.
اگر این سه اصل بهطور مستمر در تصمیمهای سرمایهگذاری اجرا شود، نوسانات بازار نه تهدید بلکه ابزار خلق بازده مضاعف خواهند بود.
این یادداشت نه هشدار، بلکه دعوتی است به آیندهنگری عقلانی؛ جهانی در حال بازآرایی که سرمایهگذاران پایدار، همان معماران نسل بعدی اقتصاد خواهند بود.