شباهت ایتوکاوا با گوشت قرمز (طنز)
راضیه حسینی
«خشکسالی، فقر مراتع، کمبود و گرانی علوفه موجب رشد هزینه تمامشده تولید و روانهشدن دامهای سبک مولد و نارس به کشتارگاهها شده است. دامداران نسبت به کمبود و گرانی گوشت قرمز در آینده نزدیک هشدار میدهند.»
میزان اهمیت این خبر برای بعضی از ما به اندازه شنیدن خبری با این مضمون است: «هشدار، جعبه حاوی نمونه خاکی که فضانوردان از سیارک ایتوکاوا برداشته بودند از دست یکیشان افتاد و در حال برخورد به زمین است. هنگام راه رفتن به بالا نگاه نکنید چون ممکن است خاک ایتوکاوا برود توی چشمتان.»
چه کسی برایش مهم است خاک ایتوکاوا ریخته توی فضا و قرار است کجای زمین فرود بیاید؛ چون اصلاً نمیدانیم این سیارک کجاست، چی هست و کلاً به ما چه ربطی دارد؟ ما راجع به چیزهایی نگران میشویم که جلوی چشممان باشند. گوشت قرمز و ایتوکاوا در این مورد با هم شباهت زیادی دارند، هر دو آنقدر دور از دسترس هستند که کلاً به درد فکر کردن نمیخورند.
به قول جناب باباطاهر عریان، «ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد» وقتی دیده چیزی را نبیند دل هم میگوید «گور بابایش. به من چه که نیست، گران شد، قحط آمد، احتکار شد، فدای دریچه آئورتم.» و طبق همین قانون، بعد از شنیدن چنین خبرهایی نهایت عکسالعملش خمیازهای بلند و کشدار خواهد بود.
اصلاً اگر فردا خبر برسد گوشت قرمز نایاب شد، کل دامداران اعتصاب کردند و دیگر هیچ گوشتی در ایران پیدا نمیشود. وای چه نشستهاید که تخم مگس افتاد به تمام میوههای نوبرانه بهاری و همه را از بین برد. کوسههای دریای جنوب با میگوها دعوایشان شد و همه را خوردند، از این به بعد دیگر هیچ میگویی دربازار نداریم. رژیم غذایی گرازهای وحشی جنگلهای شمال تغییر کرده و فقط عاشق خوردن ماهی قزلآلا وسفید شدهاند، با قحطی گسترده آبزیان روبهرو شدهایم و… ممکن است در حد چند ثانیه جلوی تلویزیون بایستیم و به فکر فرو برویم، اما نه به دلیل نگرانی از شنیدن این خبرها، احتمالاً کنترل تلویزیون باز هم بازی درآورده است و شبکهها را عوض نمیکند؛ بنابراین داریم فکر میکنیم باطریاش را عوض کنیم یا برای بار سوم بیندازیمش توی آب جوش تا دوباره کار کند.