شلاق و شاطر را آماده کنید(طنز)
راضیه حسینی
کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو، در توئیتی به منتقدان واکسن ایرانی لقب پفیوزان تاریخ داد.
به این میگویند یک مسئول درست و حسابی. چه معنی دارد رعیت زبانش شش متر دراز باشد و از ارباب سؤال بپرسد؟ همهاش تقصیر خود مسئولان است. زیادی با ما مردم مهربان بودند ما هم هوا برمان داشت که حق داریم، سؤال کنیم. حالا هم دیر نشده است. هنوز نسل مسئولانی که جنم اربابی دارند برچیده نشده است. مثلاً همین آقای عیسی کلانتری، در ظاهر که هیچ چیز از اربابها کم ندارد. فقط کافی است به شیوه نشستن او در مقابل خبرنگاران محیطزیست مصدوم و داغدیده نگاه کنید. کاملاً معلوم است صندلی زیر بار این هیبت داشت له میشد و نیاز به تختی بزرگ و در خور ارباب کلانتری بود. شیوه نشستن ایشان طوری بود آدم فکر میکرد الان خبرنگاران باید بگویند: «اربابا، ما را عفو کنید. ببخشید که هنوز زنده ماندیم. همهاش تقصیر اتوبوس بود. اگر چند تا معلق دیگر میزد همهمان با هم میرفتیم آن دنیا و دیگر مزاحم اوقات همایونی شما نمیشدیم. عجالتاً میخواهید یک دست چوب و فلک آماده کنند همهمان را فلک کنید به خاطر این کوتاهی تا خاطرتان آسوده شود؟»
ترکیب این دو بزرگوار معرکه میشود. این شیوه نشستن با آن شیوه حرف زدن کاملاً انطباق دارد. فقط میماند یک شاطر که بیندازیدش داخل تنور نانوایی و شلاقی که با آن بزنید رعیت را سیاه و کبود کنید.
شاطر خیلی مهم است. یکی از شاهان خدابیامرز با همین کار، ابهت و صلابت خودش را کرد توی چشم ملت. شلاق هم که نباشد رعیت پفیوز، حرف حالیاش نمیشود. باید چند نفر را وسط میدان بزرگ شهر، فلک کنید تا همه حساب کار دستشان بیاید و از این به بعد زباندرازی نکنند. اگر باز هم کسی به خودش جرئت حرف زدن داد، بدهید زبانش را از حلقومش بکشند بیرون. (حلقوم که میدانید دقیقاً کجاست؟ همانجا که حرف ازش بیرون میآید.) بعد از این کار میتوانید با خیالی آسوده هر واکسنی را با هر قیمتی تولید کنید و هر وقت دلتان خواست منت بر سر رعیت بگذارید و به آنها تزریق کنید. هرکسی هم که نخواست با اردنگی پرتش کنید بیرون از مملکت. برود با اجنبیها زندگی کند. اینها لیاقت ماندن زیر سایه لطف و کرم شما را ندارند.