کد خبر: 28030032886
روزنامهعصر انقراض (طنز)

شهر در امن و امان است (طنز)

راضیه حسینی

بعد از پایان انتخابات، دوباره به زندگی طبیعی و عادی خودمان بازگشتیم. دوباره شدیم همان مردمی که برای دیدن آبدارچیِ منشیِ معاونِ رئیس‌دفتر یک عضور شورای شهر باید یک ماه التماس کنند. همان عضو شورای شهری که قبل از انتخابات، کلاً کف خیابان بود و مشغول پیگیری مطالبات مردم. از نشستن کنار راننده تاکسی، تا ماندن در صف نانوایی و خرید از میوه‌فروشی. نامزدهای انتخاباتی طوری همه جا پخش بودند که اگر می‌خواستی هم نمی‌توانستی یکی از آن‌ها را نبینی. یا خودشان بودند، یا پوسترها و بنرها با ژست‌های مختلف، یا نماینده‌ها و هواداران‌شان. حتی در خانه هم ردی از حضورشان وجود داشت. وقتی یکی از هواداران  تماس می‌گرفت و بعد از کلی حال و احوال‌پرسی، سؤال اصلی را مطرح می‌کرد و فقط منتظر این جواب بود: «بله حتماً بهشون رأی می‌دم. اصلاً کی از ایشون بهتر.»

 بعد از چند دقیقه صدای پیامک گوشی می‌آمد «هموطن، به ستاد انتخاباتی آقای ایکس بپیوند تا شهری زیبا داشته باشی؛ حالا که پیوستی به حامیان آقای وای هم بپیوند تا کشوری زیباتر داشته باشی.» خاموش کردن گوشی موبایل راه نجات نبود. حتی کشیدن پریز تلفن خانه، خاموش کردن تلویزیون، کلاً زدن دکمه کنتور برق هم فایده‌ای نداشت. آنها به خواب تو هم رحم نکردند. وقتی تازه چشم‌هایت گرم شده بود همه کاندیداهای شورای شهر به اتفاق نامزدهای ریاست جمهوری در حالی‌که توی دست‌شان یک برگه سفید بود با کلی اسکورت و همراه وارد خوابت شدند و از تو خواستند به آنها رأی بدهی. شروع ‌کردی به نوشتن، ولی خودکار کار نمی‌کرد. یک‌هو سیلی از خودکارهای رنگ و وارنگ ریخت روی سرت و در حالی‌که داشتی زیر کوه خودکارها غرق می‌شدی دستت را بیرون ‌آوردی تا کسی نجاتت دهد. همین‌طور که در حال تقلا برای نجات خودت بودی صدایی به گوش رسید: «پایان زمان رأی گیری» ناگهان همه جمعیت نامزدها محو ‌شدند و تو زیر کوه خودکارها ماندی و هرچه ‌می‌خواستی فریاد بزنی نمی‌توانستی و صدایت درنمی‌آمد. در همین لحظه با مغز از تخت به زمین افتادی و از خواب بیدار ‌شدی. همین ماجرا باعث شد برای روز رأی‌گیری بیست و چهار عدد خودکار با خودت ببری تا مشکلی پیش نیاید.

 ولی از امشب دیگر نگران نباشید، این بار هم انتخابات تمام شد. شهر در امن و امان است، آسوده بخوابید.

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا