شکاف طبقاتی، عمیقتر از اعداد تورم

مریم غدیرپور
ده سال پیش، مرداد ۱۳۹۴، نرخ تورم سالانه حوالی ۱۵ درصد میچرخید و رسانههای اقتصادی بیشتر درگیر رکود بودند تا گرانی افسارگسیخته. اما در مرداد ۱۴۰۴، براساس گزارش تازه مرکز آمار، این نرخ به ۳۶.۳ درصد رسیده و تورم نقطهبهنقطه از مرز ۴۲ درصد عبور کرده است.
به زبان ساده، خانوار ایرانی برای خرید همان سبد کالایی مرداد پارسال، امسال باید تقریباً نصفِ دیگر پول روی میز بگذارد. این جهش نه فقط عددی در جدول آمار، که شتابگیری یک زنجیره فرسایشی در زندگی روزمره است.
رسانهها در تحلیل این گزارش به دو محور چسبیدهاند: نخست، شکاف تورمی دهکها. طبق دادهها، کمدرآمدترین دهک با نرخ تورم سالانه ۳۶.۸ درصد بیشترین فشار را تحمل کرده، در حالی که دهک دهم با ۳۵.۸ درصد در انتهای جدول ایستاده. دوم، تغییرات تورم ماهانه که با ۲.۹ درصد رشد، بهویژه در بخش خوراکیها و آشامیدنیها (۳.۹ درصد) نشان میدهد موتور گرانی در حوزه ضروریات زندگی، هنوز خاموش نشده است.
تورم بی طرف نیست
تجربه اخیر ثابت کرده که تورم یک میانگین بیطرف نیست؛ سفره کوچکتر اقشار ضعیف، با درصد بیشتری از اقلام ضروری پر میشود و وقتی همین اقلام سریعتر گران میشوند، فقر نهفقط گسترش، بلکه تعمیق پیدا میکند. بنابراین پرواضح است سبد هزینه فقرا در مرداد ۴۴.۴ درصد گرانتر از سال گذشته شده؛ این یعنی اگر درآمد ثابت بماند، توان خرید واقعی به کمتر از دوسوم کاهش مییابد.
تورم شبیه یک مالیات نامرئی است که نرخش برای کمدرآمدها سنگینتر وضع میشود
به بیان دیگر، تورم شبیه مالیات نامرئی است که نرخش برای کمدرآمدها سنگینتر وضع میشود. آنها نه میتوانند مانند ثروتمندان تنوع سبد خرید داشته باشند، نه قدرت سرمایهگذاری برای حفظ ارزش داراییشان را دارند. نتیجه، چرخهای است که فقر را از «وضع موجود» به «وضع عمیقتر» میراند.
مقایسه مرداد امسال با یک دهه پیش، فقط تفاوت عددی تورم نیست؛ تصویر حرکت از «کنترل تورم دو رقمی» به «زندگی با تورم مزمن بالا» است. رسانههای اقتصادی هشدار دادهاند که استمرار این روند بدون اصلاح ساختارهای تولید، مالیاتگیری و سیاستهای ارزی، فقر دیگر یک متغیر اجتماعی نخواهد بود، بلکه بخش ثابتی از معادلات اقتصادی ایران میشود.
در این میان، فرمول واحد همه تحلیلها یک پیام روشن دارد: تورم بالا، بیهزینهترین نسخه برای بودجه دولت و گرانترین فاکتور در فیش خرید مردم است.
عصر اقتصاد سعی کرده در این گزارش علت پاک نشدن فقر از چهره جامعه و سیاست های به کارگرفته شده از سوی دولت ها از نگاه کارشناس حوزه فقر بررسی کند.
چاه فقر هر روز عمیق تر از دیروز
حسین راغفر، کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه، در گفتوگویی با خبرنگار ما، علت تداوم فقر در ایران را «ترکیبی از سیاستهای نادرست اقتصادی و بیتوجهی به عدالت توزیعی» دانست. به گفته او، آمارهای رسمی که از رشد مداوم تورم، کاهش قدرت خرید و افزایش شکاف طبقاتی خبر میدهد، تصویر کوچکی از عمق بحران را نشان میدهد.
راغفر با اشاره به گزارش مرداد ۱۴۰۴ مرکز آمار که نرخ تورم سالانه را ۳۶.۳ درصد و تورم نقطهبهنقطه را ۴۲.۴ درصد اعلام کرده، گفت: «این اعداد بهخودیخود نگرانکننده هستند، اما مسئله اصلی این است که اثرات تورم بر اقشار مختلف یکسان نیست. کمدرآمدها چند برابر سایر گروهها تحت فشارند، زیرا سبد مصرفیشان عمدتاً از کالاهای ضروری تشکیل شده که بیشترین رشد قیمت را دارد.»
رد پای کسری بودجه در فقر
او یکی از ریشههای اصلی عدم کاهش فقر را ساختار بودجهای کشور دانست: «وقتی منابع عمده دولت به جای سرمایهگذاری مولد، صرف هزینههای جاری و پرداخت بدهیها میشود، تولید ظرفیت ایجاد شغل جدید ندارد. تحریمها، وابستگی بودجه به فروش خام، و بیثباتی سیاستهای ارزی، چرخه تولید را فلج کردهاند.»
راغفر تاکید کرد که سیاستهای حمایتی موجود نیز ناکارآمد هستند: «یارانه نقدی و کالابرگ با این نرخ تورم صرفاً نقش مسکن را دارد. ما نیاز به بازطراحی کامل شبکه تأمین اجتماعی داریم تا دهکهای پایین بدون فرآیندهای بروکراتیک فرسایشی تحت پوشش واقعی قرار گیرند.»
تداوم نسل به نسل فقر
او اضافه کرد که نبود شفافیت اطلاعاتی و ضعف در نظام مالیاتی، منابع ملی را از اقشار ضعیف به سمت فعالیتهای غیرمولد و دلالی سوق داده است. «وقتی مالیات بر ثروت و درآمدهای بادآورده جدی گرفته نمیشود، عملاً از جیب فقرا به حساب اغنیا واریز میشود. این یکی از بزرگترین علل بازتولید فقر است.»
ما نیاز به بازطراحی کامل شبکه تأمین اجتماعی داریم تا دهکهای پایین بدون فرایندهای بروکراتیک فرسایشی تحت پوشش واقعی قرار گیرند
راغفر همچنین در ادامه گفت: «اگر اصلاح ساختارهای اقتصادی به تأخیر بیفتد، فقر در ایران نه فقط پایدار، بلکه نسلی خواهد شد. امروز شاهد هستیم که فرزندان خانوادههای فقیر، به دلیل دسترسی کمتر به آموزش با کیفیت و فرصتهای شغلی، با احتمال بالا همان مسیر فقر والدینشان را تکرار میکنند. این یک خطر ملی است که باید فوراً با آن روبهرو شویم؛ نه با شعار، بلکه با برنامه عملیاتی.»
تورم، موتور نامرئی تعمیق فقر
به گفته دکتر حسین راغفر، تورم در ایران تنها یک شاخص اقتصادی نیست، بلکه «اصلیترین مکانیزم فقیر سازی» است. او توضیح میدهد: «وقتی نرخ تورم سالانه به بالای ۳۶ درصد میرسد و تورم نقطهبهنقطه مرداد ۱۴۰۴ از ۴۲ درصد عبور میکند، معنایش این است که ارزش واقعی درآمد مردم، بهویژه دهکهای پایین، ماهبهماه آب میرود.»
راغفر تاکید دارد که ترکیب تورم بالا با ساختار مصرف فقرا، فشار را مضاعف میکند: «در سبد کمدرآمدها، خوراکیها و کالاهای ضروری سهم عمده دارد و همینها سریعتر از سایر اقلام گران میشوند.» او تورم را یک «مالیات پنهان» میداند که برای فقرا بسیار سنگینتر است، چرا که هیچ ابزار سرمایهگذاری برای محافظت از دارایی خود ندارند.
به باور او، استمرار تورم مزمن نهتنها سفره مردم را کوچک میکند، بلکه شکاف طبقاتی را به شکلی ماندگار در بافت اجتماعی کشور حک میکند.
کلام اخر
از نگاه کارشناسان تا زمانی که ساختارهای اقتصادی اصلاح نشوند و تورم مهار نگردد، فقر در ایران نهتنها کاهش نمییابد بلکه نسلبهنسل بازتولید میشود. تورم مزمن، با فشار مضاعف بر دهکهای پایین و فرسایش قدرت خرید، عملاً به ابزاری برای انتقال منابع از فقرا به ثروتمندان تبدیل شده است.