ضرورت استراتژی و مدیریت بحران در کسبوکارهای ایرانی

حامد قهاری؛ موسس گروه آریا
در دنیای پرتلاطم کسبوکار، داشتن استراتژی و برنامهریزی برای مواجهه با بحرانها نهتنها یک انتخاب هوشمندانه، بلکه یک ضرورت غیرقابل اجتناب است.
این موضوع در کشورهایی با شرایط اقتصادی و سیاسی بیثبات، مانند ایران، اهمیتی دوچندان پیدا میکند. با این حال، بسیاری از مدیران و سازمانها در ایران همچنان به استراتژی و برنامهریزی بهچشم یک مفهوم لوکس یا غیرکاربردی نگاه میکنند و معتقدند که این مفاهیم صرفاً برای محیطهای باثبات و کشورهای توسعهیافته طراحی شدهاند.
این دیدگاه نهتنها نادرست است، بلکه میتواند عواقب جبرانناپذیری برای سازمانها بههمراه داشته باشد. در این مقاله، به بررسی اهمیت استراتژی و برنامهریزی در مدیریت بحرانها در کسبوکارهای ایرانی میپردازیم و دلایلی را مطرح میکنیم که نشان میدهد چرا این موضوع در ایران از اهمیتی حیاتی برخوردار است.
چرا استراتژی در ایران ضروری است؟
ایران بهدلیل شرایط خاص اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود، یکی از بیثباتترین محیطهای کسبوکار در جهان محسوب میشود. عواملی مانند تحریمهای بینالمللی، نوسانات شدید ارزی، تغییرات ناگهانی سیاستهای دولتی، و اخیراً تأثیرات ناشی از جنگ و تنشهای منطقهای، محیطی را ایجاد کردهاند که پیشبینیپذیری در آن به حداقل رسیده است. در چنین شرایطی، فقدان استراتژی و برنامهریزی میتواند به معنای مرگ یک کسبوکار باشد.
استراتژی بهعنوان یک نقشه راه، به سازمانها کمک میکند تا در برابر تغییرات غیرمنتظره و بحرانهای احتمالی آماده باشند. برخلاف تصور برخی مدیران که معتقدند برنامهریزی در ایران بهدلیل بیثباتیها بیفایده است، دقیقاً همین بیثباتیها ضرورت داشتن پلنهای منعطف و چندگانه را برجسته میکند. استراتژی به معنای پیشبینی تمامی احتمالات نیست، بلکه به معنای آمادهسازی سازمان برای واکنش سریع و مؤثر به تغییرات است.
پیامدهای فقدان استراتژی در سازمانها
طی سالهای اخیر، بهویژه با تشدید بحرانهای اقتصادی و سیاسی، شاهد بودهایم که بسیاری از شرکتها در ایران در مواجهه با شرایط بحرانی مانند جنگ، تحریم، یا تغییرات ناگهانی بازار، به مشکلات جدی برخورد کردهاند. برخی از این مشکلات شامل موارد زیر است:
• تعطیلی کسبوکارها: شرکتهایی که برنامهای برای مدیریت منابع مالی در شرایط بحرانی نداشتند، به سرعت با کمبود نقدینگی مواجه شده و مجبور به تعطیلی شدند.
• تعدیل نیرو: بسیاری از سازمانها بهجای یافتن راهکارهای خلاقانه برای حفظ نیروی انسانی، به تعدیل نیرو روی آوردند که نهتنها به کاهش بهرهوری منجر شد، بلکه وجهه سازمان را نیز خدشهدار کرد.
• عدم پرداخت حقوق: برخی شرکتها بهدلیل نبود برنامه مالی مشخص، قادر به پرداخت بهموقع حقوق کارکنان نبودند که این امر به کاهش انگیزه و اعتماد کارکنان منجر شد.
• مرخصی اجباری بدون حقوق: این اقدام، که اغلب بهعنوان راهحلی موقت به کار گرفته میشود، نهتنها مشکلات مالی کارکنان را تشدید میکند، بلکه نشانهای از ضعف مدیریت و نبود برنامهریزی است.
نکته تأسفبار این است که بسیاری از این سازمانها در زمانهای عادی، از کارکنان خود سؤالاتی مانند «در پنج سال آینده خود را کجا میبینید؟» میپرسیدند، اما خودشان هیچ استراتژی مشخصی برای آینده سازمان نداشتند. حتی در مواردی، این شرکتها فاقد استراتژی خروج یا انحلال بودند که نشاندهنده عمق بیتوجهی به برنامهریزی است.
استراتژی و برنامهریزی: یک ضرورت، نه یک انتخاب
استراتژی و برنامهریزی در مدیریت کسبوکار صرفاً یک ابزار تشریفاتی یا یک مفهوم وارداتی نیست. این مفاهیم، ستون فقرات هر سازمانی هستند که میخواهد در محیطی پرچالش دوام بیاورد. در ادامه به برخی از دلایل ضرورت داشتن استراتژی در ایران اشاره میکنیم:
۱- مدیریت ریسکهای محیطی: در کشوری مانند ایران که عوامل خارجی مانند تحریمها، تغییرات قوانین، و تنشهای سیاسی بهطور مداوم بر کسبوکارها تأثیر میگذارند، داشتن برنامههای جایگزین (Plan B و Plan C) برای مدیریت ریسکها حیاتی است. این برنامهها به سازمانها امکان میدهند تا در برابر شوکهای ناگهانی انعطافپذیر باشند.
۲-حفظ منابع انسانی: نیروی انسانی یکی از ارزشمندترین داراییهای هر سازمان است. استراتژیهای مدیریت بحران میتوانند به حفظ انگیزه و امنیت شغلی کارکنان کمک کنند، حتی در شرایط دشوار.
۳- افزایش اعتماد ذینفعان: داشتن برنامههای مشخص برای مواجهه با بحرانها، اعتماد مشتریان، سرمایهگذاران و سایر ذینفعان را به سازمان افزایش میدهد. شرکتی که نشان دهد برای هر شرایطی آماده است، تصویر حرفهایتری از خود ارائه میدهد.
۴- ایجاد مزیت رقابتی: در حالی که بسیاری از شرکتها در زمان بحران غافلگیر میشوند، سازمانهایی که برنامهریزی کردهاند میتوانند از این شرایط به نفع خود استفاده کنند و جایگاه خود را در بازار تقویت کنند.
چگونه استراتژی مناسب طراحی کنیم؟
برای طراحی یک استراتژی مؤثر در محیط پرچالش ایران، باید به چند نکته کلیدی توجه کرد:
۱- تحلیل محیطی دقیق: استفاده از ابزارهایی مانند تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها) یا تحلیل PESTEL (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی، زیستمحیطی و قانونی) برای درک بهتر محیط کسبوکار ضروری است.
۲- انعطافپذیری در برنامهریزی: استراتژیها باید بهگونهای طراحی شوند که امکان تطبیق با تغییرات سریع را داشته باشند. این شامل داشتن سناریوهای مختلف برای شرایط بحرانی است.
۳- تمرکز بر مدیریت مالی: یکی از مهمترین جنبههای استراتژی در ایران، مدیریت نقدینگی و منابع مالی است. شرکتها باید برنامههای مالی مشخصی برای دورههای بحران داشته باشند.
۴- مشارکت کارکنان: در طراحی استراتژیها، باید از نظرات و تجربیات کارکنان در سطوح مختلف استفاده کرد. این کار نهتنها به بهبود کیفیت برنامهریزی کمک میکند، بلکه حس تعلق سازمانی را نیز تقویت میکند.
۵- استراتژی خروج: هر سازمان باید برنامهای برای خروج یا انحلال در شرایط غیرقابلادامه داشته باشد. این برنامه میتواند شامل فروش داراییها، انتقال پروژهها، یا مدیریت بدهیها باشد.
نتیجهگیری
تجربه سالهای اخیر نشان داده است که فقدان استراتژی و برنامهریزی در کسبوکارهای ایرانی، بهویژه در مواجهه با بحرانهایی مانند جنگ، تحریم، یا نوسانات اقتصادی، میتواند عواقب سنگینی بههمراه داشته باشد. برخلاف تصور برخی مدیران، استراتژی نهتنها برای کشورهای باثبات، بلکه بهویژه برای محیطهای بیثبات مانند ایران حیاتی است.
داشتن برنامهریزی دقیق و انعطافپذیر، سازمانها را قادر میسازد تا در برابر طوفانهای اقتصادی و سیاسی مقاومت کنند و حتی از این شرایط بهعنوان فرصتی برای رشد استفاده کنند.
مدیران و صاحبان کسبوکارها در ایران باید این واقعیت را بپذیرند که استراتژی یک ضرورت است، نه یک انتخاب. «استراتژی حرف خوشگل نیست، برای خارجیها هم نیست، باید انجام بدیم.» اکنون زمان آن رسیده است که سازمانها با جدیت به طراحی و اجرای استراتژیهای مناسب بپردازند تا نهتنها از بحرانها جان سالم به در ببرند، بلکه بهعنوان الگویی برای دیگران درخشش کنند.