
مسعود شریعت زاده؛ مدیر مسئول
هر ملتی را گذشته آن معنا میبخشد. در ایران، این گذشته نهتنها بر صفحات تاریخ، بلکه بر سنگها و خشتهای بناهایی ثبت شده که روایتگر هویت، امید و همکاری مردمانش هستند.
میراث فرهنگی ایران نه فقط یادگار روزهای باشکوه، که فرصتی برای رهایی از اقتصاد تکبعدی و شکلدهی آیندهای پایدار است. اما بیتوجهی به این گنجینهها، همانند زخمی است بر شانههای اقتصاد و فرهنگ کشور.
واقعه کنار گذاشته شدن قلعه فلکالافلاک و پل شکسته از پرونده ثبت جهانی یونسکو نمونهای تلخ و آموزنده است؛ هشداری که باید جدی گرفته شود.
میراث فرهنگی؛ اهرم توسعه اقتصادی و اجتماعی
در دنیای امروز که گردشگری فرهنگی به صنعتی درآمدزا و اشتغالآفرین بدل شده است، حفاظت و رونقبخشی به آثار تاریخی یکی از اصلیترین مسیرهای توسعه اقتصادی شهرها و استانها قلمداد میشود. آثاری مانند فلکالافلاک و پل شکسته فقط یک بنای قدیمی نیستند. آنها ظرفیت تبدیلشدن به کانون جذب گردشگر، فرصت کارآفرینی و ایجاد موج امید و رونق در منطقه را دارند.
تجربه کشورهای دیگر نشان داده است که ثبت جهانی آثار، موجب تبدیل یک شهر کوچک به مقصدی بینالمللی و درآمدزایی برای ساکنان آن میشود. صنایع دستی، هتلداری، گردشگری بومگردی، حتی سوغاتیفروشی و بازارهای محلی، همه از همین فرصت طلا بهره میبرند.
اهمیت ثبت در فهرست جهانی و آثار حذف آن
ثبت یک اثر در فهرست جهانی یونسکو، یعنی دیدهشدن آن در ابعاد بینالمللی، جذب گردشگر از سراسر جهان، دریافت بودجه و حمایت علمی و فنی برای حفاظت و مرمت بنا، و ایجاد موضوعی مشترک برای انسجام اجتماعی و تقویت غرور ملی.
اما حذف آثار مهمی همچون قلعه فلکالافلاک و پل شکسته شوشتر به دلایل مختلف از جمله بیتوجهی به مرمت و پایش منظم، ضعف مدیریت یا نبود مستندسازی کافی، فاجعهای است که پیامدهای اقتصادی آن بهمراتب فراتر از پیامدهای فرهنگی است.
همین حذف به معنای کاهش قابلتوجه اعتبار مقصد گردشگری ایران در نگاه جهانی است. گردشگران حرفهای یا دوستداران میراثفرهنگی غالباً اولویتشان دیدن اماکن ثبتشده در فهرست جهانی است و کنار گذاشته شدن این دو نماد، مسیری برای از دست رفتن میلیونها دلار درآمد سالیانه و فرصتهای شغلی بیشمار میگشاید.
بیتوجهی به میراث، زیان چندوجهی اقتصادی
کسانی شاید گمان کنند که هزینههای حفاظت و مرمت آثار تاریخی بار مالی مضاعفی بر دوش دولت و جامعه است؛ اما این نگاه سطحی است. هزینه چشمپوشی از میراث فرهنگی، در قالب کاهش درآمدهای توریستی، افزایش بیکاری، کاهش سرمایهگذاری خصوصی و افت نشاط اجتماعی قابل محاسبه است.
وقتی میراثی چون فلکالافلاک و پل شکسته از لیست جهانی حذف میشوند، نه فقط مردم منطقه که تمامی ملت از ثمرات مادی و معنوی آن محروم میمانند.
علاوهبر این، تضعیف گردشگری آثار، ضربه به صنایع جانبی و وابسته چون صنایعدستی، رستورانداری، اقامتگاهها و حملونقل نیز وارد میکند. از سوی دیگر، بخش وسیعی از بودجههای ملی و بینالمللی مرمت و حفاظت نیز مسدود میشود.
اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی؛ مهمترین حلقه مفقوده
یکی دیگر از آثار بلندمدت حذف چنین بناهایی، کاهش اعتماد و تعلق خاطر جامعه محلی است. ساکنان شهرها و روستاهای مجاور این بناهای تاریخی، بهانهای برای بالیدن به زادگاه خود و امید بستن به اشتغال پایدار از طریق توریسم را از دست میدهند.
از سوی دیگر، حذف این آثار از پرونده جهانی به معنای پژواک ضعف مدیریتی و اجرایی است و احساس مسئولیت شهروندان را برای مشارکت در حفظ میراث ارزشمند خود کمرنگتر میکند.
دردهای امروز میراث فرهنگی ایران، راهحل دارد. اولویتبخشی به حفاظت آثار با بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین، تثبیت اعتبار حقوقی و ثبت جهانی، مشارکت حداکثری جامعه محلی در فرآیند مرمت و گردشگری، و تعریف مدل اقتصادی نوین برای استفاده از این ظرفیتها، راهکارهایی است که نمونههای موفق آن در دنیا کم نیست.
ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری مشارکتی، آموزش مدیران محلی، تسهیل جذب بودجه فنی بینالمللی و مهمتر از همه، بالا بردن حساسیت رسانهها و مسئولان نسبت به زنگ خطر حذف آثار مهم از لیست جهانی، راه را برای فردایی روشنتر باز خواهد کرد.
زنگ بیدارباش برای مدیران، سرمایهگذاران و مردم
حذف قلعه فلکالافلاک و پل شکسته از پرونده ثبت جهانی یونسکو نمیتواند و نباید پایان راه باشد. این یک هشدار جدی به همه ماست که فقط با احیای مدیریت مسئولانه، مشارکتبخشی مردم و سرمایهگذاری هدفمند، میتوانیم از چرخش این روند خسارتبار جلوگیری کنیم. میراث فرهنگی ایران، پلی برای اتصال گذشته پرافتخار به آینده امیدبخش است؛ زیر بار بیتوجهی و مسامحه نباید این پل را فرو ریخت.