قوانین پا در هوا
قالیباف: قانونی ننویسیم که قابل اجرا نباشد؛ اگر این کار را کردیم اولین قانونشکن خودمان هستیم.
دکتر حمزه رضایی
وی در ادامه گفت: امروز سندی که در بالادستی خود داریم و مهلت قانونی آن تمام نشده است، برنامه هفتم است، چرا که سند ۲۰ ساله ما امسال تمام میشود….
فرمایشات جناب قالیباف ناخودآگاه مرا به یاد آن سوار کاری انداخت که با کلّی ادٓعا و رَجَز خوانی پای به میدان مسابقه گذاشته بود، ولی در همان بدو شروع کارزار، ناگهان اسب از زیر پایش در می رود، سوارکار مدّعی از رو نمی رود و با خونسردی می گوید
این اسب تمام شد… لطفاً اسب بعدی را بیاورد!!
حالا قصّه پر غصّه برنامه های بیست ساله و هفت ساله ماست.
باور بفرمائید حق به جانب جناب قالیباف است. دقیقاً چرا ما باید قانونی تصویب کنیم که مرد میدان اجرای ان نیستیم!
به ادّعای یکی از کارشناسان، همان سال ۸۶ که سند چشم انداز بیست ساله به تصویب مجلس رسید، کشور ما به اهداف این سند نزدیک تر بود تا اکنون!
به عبارتی در این مدت بیست سال ما نه تنها قدمی رو به جلو بر نداشته ایم، بلکه از بسیاری جهت عقب گرد هم کرده ایم.
تصوّر بفرمائید بعد از تصویب قانون فوق الذکر، اگر مجلس و نهادهای اجرایی، فعالیّت کمتری داشتند یا حتّی تعطیل هم شده بودند، حداقل عقب گردی در کار نبود، و بعید هم نبود که در سایه غیبت مسئولین پیشرفت هایی هم داشته و به آن اهداف نهایی نزدیک تر هم شده بودیم!
و این دقیقاً مصداق سیاست کشور داری و مملکت داری مسئولین ماست. اسب چشم انداز سند بیست ساله در رفته از زیر پای مسئولین، همچون اسب ان قهرمان کذایی، تمام شده است و حالا قرار است با اسب بعدی رسیدن به قلّه برنامه هفتم را تجربه کنند!!
احتمالاً منظور جناب قالیباف از عدم تصویب قانونی که ضمانت اجرایی ندارد نیز احتمالاً تعطیلی مجلس است، زیرا که با مجلس بی یال و دم و اشکم و کوپال که نمی شود کاری کرد!!
بازی معروف ایران و استرالیا را هنگام راهیابی به جام جهانی را که فراموش نکرده اید…
میگویند در جهنم ملبورن و در شرایطی که تیم ملّی زیر فشار حملات تیم مقابل و داد و فریاد تماشاگران متعصّب استرالیا، امیدی به نتیجه نداشت، مربّی مستاصل شده تیم به بازیکنان توصیه می کند :
“هر کاری که خودتان می دانید بکنید”
که در نتیجه این توصیه تیم ملّی نیز به هدف خود رسید.
اگر همان ابتدای شروع سند بیست ساله، عقل سلیمی پیدا شده بود و در و دروازه مجلس و کلیّه مراکز اجرایی کشورنوشته بودند، مردم کارشان بکنند و مسئولین را هم با حقوق و مزایا و حق سفر و ماموریت و دیگر امتیازات به مرخصی فرستاده بودند، باور کنید ما نه تنها به ان اهداف رسیده بودیم، بلکه بعید نبود که از بسیاری از کشورها جلوتر هم زده بودیم.
جای هیچ شکّی نیست که در مقابل سیستم سیاست داری و دیپلوماسی مسئولین ما، همان تاکتیک فوتبالی علی اصغری و بِکش زیرِش بهتر جواب می دهد تا این راهکارهای آبکی که مدیران اجرایی ما در سر دارند.