مهرداد حاجی زاده فلاح، تحلیلگر مسائل اقتصادی
در زمان تأثیرگذاری بر نتایج کلان اقتصادی، دولتها معمولاً بر یکی از دو روش اصلی اقدام میکنند : سیاست پولی یا سیاست مالی.
سیاست پولی شامل مدیریت عرضه پول و نرخ بهره است که به منظور تحریک یک اقتصاد متزلزل توسط بانکهای مرکزی طراحی میشود. بانک مرکزی در این حالت، نرخ های بهره را کاهش میدهد و در عین حال افزایش عرضه پول ، هزینه وام را کاهش می دهد.
اگر اقتصاد خیلی سریع رشد کند، بانک مرکزی میتواند با افزایش نرخ بهره و حذف پول از گردش، یک سیاست پولی سختگیرانه را اعمال کند.
از سوی دیگر سیاست مالی، نحوه کسب درآمد دولت مرکزی از طریق مالیات و نحوه خرج کردن پول را تعیین میکند. برای تحریک اقتصاد، دولت نرخ های مالیات را کاهش میدهد و هزینههای خود را افزایش میدهد. در حالی که برای خنک کردن اقتصاد بیش از حد گرم، مالیات ها را افزایش می دهد و هزینه ها را کاهش می دهد.
بانکهای مرکزی از ابزارهای سیاست پولی برای کنترل رشد اقتصادی و تحریک اقتصادها از دورههای رکود استفاده میکنند.
در حالی که بانکهای مرکزی میتوانند مؤثر باشند، میتوانند پیامدهای منفی بلندمدتی داشته باشند که از اصلاحات کوتاهمدت اعمال شده در حال حاضر ناشی میشود.
اگر سیاست پولی با سیاست مالی تصویب شده توسط دولتها هماهنگ نباشد، میزان تاثیر سیاستهای کلان اتخاذ شده دولتها تضعیف میشود.
گاهی اوقات از این موضوع به عنوان “حکمیت دوگانه فدرال رزرو” یاد میشود. اکثر کشورها قدرت پولی را از هر گونه نفوذ سیاسی خارجی که میتواند اختیارات آن را تضعیف کند یا عینیت آن را تحت الشعاع قرار دهد جدا میکنند.
در نتیجه بسیاری از بانکهای مرکزی، از جمله فدرال رزرو ، به عنوان آژانس های مستقل اداره میشوند.
زمانی که اقتصاد کشوری با چنان سرعتی در حال رشد است که تورم به سطوح نگرانکننده افزایش مییابد، بانک مرکزی سیاستهای پولی محدودکنندهای را برای تشدید عرضه پول اعمال میکند و عملاً حجم پول در گردش را کاهش میدهد و نرخ ورود پول جدید را کاهش میدهد.
سیستم افزایش نرخ بهره بدون ریسک رایج، پول را گرانتر میکند و هزینههای استقراض را افزایش میدهد و تقاضا برای پول نقد و وام را کاهش میدهد.
فدرال رزرو میتواند سطح ذخایری را که بانک های تجاری و خرده فروشی باید در اختیار داشته باشند افزایش دهد و توانایی آنها برای ایجاد وام های جدید را محدود کند.
فروش اوراق قرضه دولتی از ترازنامه به مردم در بازار آزاد نیز باعث کاهش پول در گردش میشود. اقتصاددانان مکتب پول گرایی به فضایل سیاست پولی پایبند هستند.
مزایا و معایب سیاست پولی
اگر اقدامات سنتی ممکن نباشند، بانکهای مرکزی میتوانند سیاستهای پولی غیرمتعارف مانند تسهیل کمی (QE) را اتخاذ کنند که البته شامل مزایا و معایبی خواهد بود که به صورت کلی آنها را در ادامه برمیشماریم.
۱.هدف گذاری نرخ بهره تورم را کنترل میکند
مقدار کمی از تورم برای اقتصاد در حال رشد مفید است زیرا سرمایهگذاری در آینده را تشویق میکند و به کارگران اجازه میدهد تا دستمزدهای بالاتری را انتظار داشته باشند.
تورم زمانی اتفاق میافتد که سطح عمومی قیمت همه کالاها و خدمات در یک اقتصاد افزایش یابد. با افزایش نرخ بهره هدف، سرمایهگذاری گران میشود و رشد اقتصادی را کمی کاهش میدهد .
بانکهای مرکزی میتوانند به سرعت برای استفاده از ابزارهای سیاست پولی اقدام کنند. اغلب فقط نشان دادن مقاصد آنها به بازار میتواند نتیجه دهد. بانک های مرکزی مستقل و از نظر سیاسی بیطرف هستند.
حتی اگر اقدام سیاست پولی محبوبیتی نداشته باشد، میتوان آن را قبل یا در حین انتخابات بدون ترس از پیامدهای سیاسی انجام دهند.
۲. تضعیف ارز میتواند صادرات را افزایش دهد
افزایش عرضه پول یا کاهش نرخ بهره منجر به کاهش ارزش پول محلی میشود. ارز ضعیفتر در بازارهای جهانی میتواند در خدمت افزایش صادرات به عنوان محصولات ارزانتر برای خارجیها برای خرید ایفای نقش کند. اثر معکوس برای شرکتهایی که عمدتا واردکننده هستند اتفاق میافتد و به سود آنها لطمه میزند.
۳.اجرای این نقش تاخیر زمانی دارند
حتی اگر به سرعت اجرا شود، اثرات کلان سیاست پولی معمولاً پس از گذشت مدتی رخ می دهد. تأثیرات آن بر اقتصاد ممکن است ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد تا تحقق یابد.
برخی از اقتصاددانان بر این باورند که پول «صرفاً یک حجاب» است و در حالی که در کوتاهمدت به تحریک اقتصاد کمک میکند، هیچ اثر بلندمدتی ندارد. مگر اینکه سطح عمومی قیمتها را افزایش دهد؛ بدون اینکه تولید واقعی اقتصادی را افزایش دهد.
۴. محدودیت های فنی
نرخهای بهره را فقط میتوان به صورت اسمی تا صفر درصد کاهش داد لذا استفاده بانک از این ابزار سیاستی زمانی که نرخهای بهره پایین است، محدود میشود. پایین نگه داشتن نرخ ها برای دوره های زمانی طولانی می تواند منجر به تله نقدینگی شود . این امر می تواند ابزارهای سیاست پولی را در طول انبساط اقتصادی موثرتر از رکود کنترل کند. برخی از بانک های مرکزی اروپا اخیراً سیاست نرخ بهره منفی (NIRP) را آزمایش کرده اند، اما نتایج آن تا مدتی دیگر مشخص نخواهد شد.
۵ .ابزارهای پولی عمومی هستند و کل کشور را تحت تأثیر قرار می دهند
ابزارهای سیاست پولی مانند سطوح نرخ بهره، تأثیر بر کل اقتصاد دارند و این واقعیت را در نظر نمی گیرند که برخی از مناطق کشور ممکن است به محرک نیاز نداشته باشند در حالی که کشورهایی با بیکاری بالا ممکن است به محرک بیشتری نیاز داشته باشند. همچنین ابزارهای پولی را نمی توان برای حل یک مشکل خاص یا تقویت یک صنعت یا منطقه خاص هدایت کرد.
۶ .خطر ابر تورم
هنگامی که نرخ های بهره خیلی پایین تعیین می شود، وام گیری بیش از حد با نرخ های مصنوعی ارزان می تواند اتفاق بیفتد. این امر میتواند باعث ایجاد حباب سفتهبازی شود که به موجب آن قیمتها خیلی سریع و به سطوح بالا و غیرمعمول افزایش مییابند. افزودن پول بیشتر به اقتصاد نیز میتواند خطر ایجاد تورم خارج از کنترل را به دلیل پیشفرض عرضه و تقاضا داشته باشد.
اگر پول بیشتری در گردش باشد، ارزش هر واحد پول با توجه به سطح بدون تغییر کاهش مییابد. تقاضا باعث می شود چیزهایی که با آن پول قیمت گذاری شده اند، اسماً گران تر شوند.
مزایا و معایب سیاست مالی
سیاست مالی به سیاست های مالیاتی و هزینه ای دولت یک کشور اشاره دارد. یک سیاست مالی سختگیرانه یا محدودکننده شامل افزایش مالیات ها و کاهش هزینه های فدرال است.
سیاست مالی سست یا انبساطی درست برعکس است و برای تشویق رشد اقتصادی استفاده می شود. بسیاری از ابزارهای سیاست مالی مبتنی بر اقتصاد کینزی هستند و امیدوارند تقاضای کل را تقویت کنند .طرفداران این نوع از سیاست ها بر این باور هستند که میتواند هزینه ها را برای اهداف خاص هدایت کند.
برخلاف ابزارهای سیاست پولی که ماهیت عمومی دارند، دولت میتواند هزینهها را به سمت پروژهها، بخشها یا مناطق خاصی هدایت کند تا اقتصاد را در جایی که تصور میشود بیشتر مورد نیاز است، هدایت کند. برخی از معایب و مزایای سیاستهای مالی به شرح زیر هستند.
۱. میتوان از مالیات برای جلوگیری از عوامل خارجی منفی استفاده کند
اخذ مالیات بر آلایندهها یا کسانی که بیش از حد از منابع محدود استفاده میکنند، میتواند به حذف اثرات منفی آنها و ایجاد درآمد دولتی کمک کند.
۲. تاخیر زمانی کوتاه
اثرات ابزارهای سیاست مالی را می توان بسیار سریعتر از اثرات ابزارهای پولی مشاهده کرد.
۳.ممکن است انگیزه سیاسی مدنظر باشد
افزایش مالیات ها می تواند غیرمحبوب و به لحاظ مقتضیات سیاسی اجرا شود. مشوق های مالیاتی ممکن است برای واردات هزینه شود.اثر محرک های مالی، زمانی تمام می شود که پولی که از طریق پس انداز مالیاتی یا مخارج دولت وارد اقتصاد می شود؛ صرف واردات می شود و به جای نگه داشتن آن در اقتصاد محلی، آن پول را به خارج از کشور می فرستد.
۴. سیاست های مالی می تواند کسری بودجه ایجاد کند
کسری بودجه دولت، زمانی است که سالانه بیش از مقداری که می گیرد پول خرج می کند. اگر هزینه ها زیاد و مالیات ها برای مدت طولانی کم باشد، چنین کسری می تواند تا سطوح خطرناک افزایش یابد. ابزارهای سیاست پولی و مالی به طور هماهنگ برای کمک به حفظ ثبات رشد اقتصادی با تورم پایین، بیکاری پایین و قیمتهای پایدار استفاده میشوند.
متأسفانه، هیچ گلوله نقرهای یا استراتژی کلی وجود ندارد که بتوان آن را اجرا کرد، زیرا هر دو مجموعه ابزار سیاست مزایا و معایب خود را به همراه دارند. با این حال، اگر به طور موثر استفاده شود، سود خالص برای جامعه مثبت است، به ویژه در تحریک تقاضا پس از یک بحران.
نرخ بهره چگونه بر سرمایه گذاریها تأثیر می گذارد؟
نوسانات نرخ بهره می تواند اثرات موجی در سراسر اقتصاد ایجاد کند. در حالی که کاهش اخیر نرخ بهره به منظور حمایت و تحریک فعالیت های اقتصادی فعلی است، ممکن است این اثرات بر سهام، اوراق قرضه و سایر سرمایه گذاری ها تأثیر بگذارد.
فدرال رزرو دارای وظایف دوگانه است: ایجاد حداکثر اشتغال و ثبات قیمت. یکی از راه هایی که آنها این کار را انجام می دهند، تعدیل نرخ های بهره کوتاه مدت است.
اگر رشد اقتصادی عقب افتاده و بیکاری در حال افزایش باشد، فدرال رزرو میتواند نرخ بهره را کاهش دهد تا وامگیری ارزانتر شود، که این امر باعث افزایش استخدام، سرمایهگذاری و هزینههای مصرفکننده میشود.
از سوی دیگر، زمانی که اقتصاد به سرعت در حال رشد است، فدرال رزرو ممکن است نگران تورم شود. در این مورد، فدرال رزرو میتواند وقفهها را افزایش دهد و نرخهای بهره را افزایش دهد تا وامگیری گرانتر شود و به نوبه خود، مخارج را کاهش دهد.
بررسی اقدامات قبلی فدرال رزرو نشان می دهد که این سناریوها چگونه ترسیم می شوند. به عنوان مثال، در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ و در جریان بحران مالی، فدرال رزرو به شدت نرخهای بهره را کاهش داد تا به شروع یک اقتصاد در حال رشد کمک کند.
هشت سال بعد، نرخ ها همچنان نزدیک به صفر بودند. با تقویت اقتصاد، فدرال رزرو بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ نرخ بهره را ۹ بار افزایش داد.
اخیراً، فدرال رزرو در سال ۲۰۱۹ نرخ های بهره را ۳ بار کاهش داد، زیرا اقتصاد نشانه هایی از کند شدن را نشان داد، دو بار در سال ۲۰۲۰ – دوباره نزدیک به صفر – برای مهار اثرات اقتصادی همه گیری ویروس کرونا.
تاثیر نرخ بهره بر اوراق قرضه
نرخ بهره و اوراق قرضه رابطه معکوس دارند: زمانی که نرخ بهره افزایش می یابد، قیمت اوراق کاهش می یابد و بالعکس. اوراق قرضه تازه منتشر شده پس از افزایش نرخ، کوپن بالاتری خواهند داشت و باعث می شود اوراق با کوپن پایین منتشر شده در محیط با نرخ پایین تر ارزش کمتری داشته باشند. درک سه مفهوم زیر در مورد رابطه اوراق قرضه و نرخ بهره مفید است:
بازدهی کاغذ و از دست دادن کاغذ: تصور کنید اوراق قرضه ای را به قیمت ۱۰۰۰ دلار یا ارزش اسمی خریداری کرده اید. اگر فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش دهد، ممکن است ارزش بازار اوراق قرضه شما را به ۹۰۰ دلار کاهش دهد.
در این مورد، ضرر کاغذ ۱۰۰ دلار است – اما همانطور که از نام آن پیداست، این ضرر فقط روی کاغذ است یا ممکن است قیمتی باشد که در صورت فروش آن دریافت می کنید. اگر این اوراق را تا سررسید نگه دارید، باز هم باید ۱۰۰ درصد از ارزش اسمی اصلی آن را دریافت کنید، بدون این که از نکول ناشر جلوگیری کنید.
نرخهای بهره و نرخهای بازار نوسان: وقتی نرخهای بهره در نوسان هستند، نرخ بازار اوراق قرضه نیز همراه با آن در نوسان است. اما همه اوراق قرضه به طور یکسان تحت تأثیر قرار نمیگیرند: اوراق قرضه با سررسید کوتاهتر ممکن است کمتر تحت تأثیر نوسانات نرخ بهره قرار گیرند، در حالی که اوراق قرضه با سررسید طولانیتر معمولاً متحمل ضرر بیشتری در اوراق میشوند.
تغییرات کوتاهمدت در مقابل چشماندازهای بلندمدت: تغییرات نرخ بهره کوتاهمدت نباید بر چشمانداز بلندمدت سرمایهگذار با افق زمانی طولانی و ترکیبی مناسب از سهام و اوراق قرضه (پرتفوی متعادل) تأثیر بگذارد. کاهش قیمت اوراق قرضه احتمالاً با افزایش قیمت اوراق در تاریخ بعدی جبران خواهد شد. ادامه مسیر و تنوع بخشیدن به آن می تواند به حفظ سبد سرمایه گذاری کلی شما در برابر اثرات تغییر نرخ بهره در بلندمدت کمک کند.
تاثیر نرخ بهره بر سهام
برخلاف اوراق قرضه، تغییرات نرخ بهره مستقیماً بر بازار سهام تأثیر نمیگذارد. با این حال، اقدامات فدرال رزرو می تواند اثرات کاهشی داشته باشد که در برخی موارد بر قیمت سهام تأثیر می گذارد.
زمانی که فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش می دهد، بانک ها نرخ وام های مصرفی خود را افزایش می دهند. در تئوری، این بدان معناست که پول کمتری برای هزینه مصرف کننده در دسترس است.
همچنین، افزایش نرخ وام های تجاری گاهی اوقات می تواند باعث توقف توسعه و استخدام شرکت ها شود. کاهش مخارج مصرفکننده و تجاری میتواند ارزش سهام شرکت را کاهش دهد
تاثیر نرخ بهره بر سایر سرمایه گذاری ها
علاوه بر سهام و اوراق قرضه، در نظر بگیرید که چگونه تغییرات نرخ ممکن است بر سایر عناصر پرتفوی شما تأثیر بگذارد. میتوانید حسابهای پسانداز بانکی و گواهی سپردهها (CD) را بهعنوان بافری برای سرمایهگذاریهای بیثباتتر مانند سهام نگه دارید.
افزایش نرخ بهره فدرال رزرو ممکن است منجر به افزایش بازدهی درصدی سالانه (APY) گواهی های سپرده و حسابهای پس انداز شود. بنابراین، نرخهای گواهی سپرده و حسابهای پسانداز عموماً پس از افزایش نرخ بهره مطلوبتر و پس از کاهش کمتر مطلوب هستند.
زمانی که نرخهای بهره افزایش مییابد، ممکن است قیمت کالاها کاهش یابد، که نشان میدهد افزایش نرخ بهره گاهی اوقات جو نامطلوبی برای این سرمایهگذاریها ایجاد میکند و بالعکس.
به طور خلاصه، زمانی که نرخ بهره کاهش می یابد:
- قیمت اوراق قرضه افزایش می یابد
- سودهای بالقوه بازار سهام
- نرخ بهره کمتر در حسابهای پس انداز و سی دی
- قیمت کالاها افزایش می یابد
- نرخ وام مسکن کاهش می یابد
هنگامی که نرخ بهره افزایش می یابد:
- قیمت اوراق قرضه کاهش می یابد
- زیان های احتمالی بازار سهام
- نرخ بهره بالاتر در حساب های پس انداز و سی دی
- قیمت کالاها کاهش می یابد
- نرخ وام مسکن افزایش می یابد
از آنجایی که نوسانات نرخ بهره میتواند سرمایهگذاریها را به روشهای مختلف تحت تأثیر قرار دهد، هیچ اقدام واحدی وجود ندارد که هنگام تغییر آنها باید انجام دهید.