مجتمع پالایشگاهی سیراف زمین بازی جدید منتقدان دولت
فرزین سوادکوهی:
عصر اقتصاد: بعد از توسعه میدان گازی مشترک پارس جنوبی و بالا رفتن تولید گاز، یکی از مسائل مهم فرآیند تولید.میعانات گازی یا همان کاندنسیت بوده است. تولید میعانات گازی یک امر اجتناب ناپذیر در کنار گاز استحصال شده از چاه هاست.اما بازار این محصول هرگز به مانند دیگر فرآورده های هیدرو کربوری نبوده است.مجتمع پالایشگاهی سیراف
تولید کنندگان عمده گاز همچون کشور ما از آنجا که زیر ساخت های لازم برای طرح های بنیادین خود نداشته اند با معظلی به نام انبار کردن میعانات گازی می شوند.هزینه نگهداری میعانات بر روی کشتی بسیار مسئله ساز است..این محصول در عین ارزشمندی اش اما جایگاه مناسب و قابل قبولی برای مصرف در داخل ندارد و طبعا باید فروخته شود.از سویی دیگر بازار فروش این محصول چندان ساده بدست نمی اید.به همین دلیل در حوزه فروش میعانات گازی در کشور ما همجنان رد پای دلالان و سوداگران دیده می شود و این زمره از محل این کسب بی قاعده استفاده های سرشاری داشته اند و از آنجا که این کالا به وفور در کنار تولید انبوه گاز متان وجود داشته است بهترین موقعیت را برای سوداگری بی حساب و کتاب ایجاد کرده است.به ناچار احداث و راه اندازی کاندنسیت ریفاینری ها یا همان پالایشگاه هایی با خوراک میعانات می تواند یکی از راهکارهای مقابله با مشکل باشد.در ایران نیز تاسیس چنین پالایشگاه هایی با توجه به محرومیت هایی که از محل تحریم ها به کشور تحمیل شده بود ، در حوزه تجهیزات ، مشکلات همچنان خود را عیان می کرد.با اینهمه ساخت و راه اندازی پالایشگاهیی با محوریت خوراک میعانات مقوله ای نبود که به دلیلی فقدان تجهیزات پیشرفته به راحتی کنار گذاشته شود.
در ایران بعد از تاسیس پالایشگاه ستاره خلیج فارس که خوراک پایه میعانات را در میزانی وسیع به فرآورده هایی همچون بنزین و انواع دیگر سوخت ها تولید می کند ، طرح مجتمع پالایشگاهی سیراف نیز در دستور کار قرار گرفت.سال ۱۳۹۴ احداث این پالایشگاه با هدف راه اندازی ۸ پالایشگاه با ظرفیت ۶۰ هزار بشکه در روز کلید خورد.خبرگزاری مهر در همان روزها نوشت که عملیات اجرایی مجتمع عظیم پالایشگاهی سیراف شامل ۸ پالایشگاه میعانات گازی به طور رسمی با حضور معاون اول رئیس جمهور آغاز شده است.
همان زمان گفته شد مجتمع بزرگ پالایشگاهی میعانات گازی سیراف در منطقه ویژه اقتصاد انرژی پارس قرار است در قالب یک برنامه چهار ساله طراحی، ساخت و راه اندازی شود ویکی از مهمترین اهداف ساخت این ۸ پالایشگاه جدید میعانات گازی تولید فرآورده های مختلف نفتی همچون نفتای سبک و سنگین، نفت سفید و سوخت هواپیما، گازوئیل و گاز مایع است که قرار است بخشی از این فرآورده های نفتی پس از تولید به بازارهای جهانی صادر شود.
از سوی دیگر، با توجه به برنامه ایران به منظور افزایش تولید میعانات گازی از فازهای پارس جنوبی تا سقف یکمیلیون بشکه در روز با تخصیص میعانات گازی فازهای پارس جنوبی پالایشگاههای در دست ساخت ستاره خلیج فارس، مجمتع پالایشگاهی سیراف و پالایشگاه پارس شیراز عملا صادرات میعانات گازی خام ایران متوقف خواهد شد.
تمامی مراحل ساخت و سرمایهگذاری این ۸ پالایشگاه جدید میعانات گازی توسط سرمایهگذاران بخش خصوصی انجام می گیرد و با توجه به وجود مزیت هایی همچون نزدیکی به منابع تامین خوراک پارس جنوبی، در اختیار داشتن پایانه های صادراتی در خلیج فارس، دسترسی به آبهای آزاد و ساخت واحدهای یوتیلیتی متمرکز هزینه های سرمایه گذاری این ۸ پالایشگاه به شدت پایین بوده و دارای توجیه اقتصادی بالایی است.
اما از همان زمان در این خصوص هیاهوهایی آغاز شد که ساخت چنین مجتمعی را غیر اقتصادی و فاقد توجیه می دانستند. به تعبیر کارشناسان سیل این انتقادها تنها به این دلیل بود که سوداگران محصولی همچون میعانت گازی بازار خود را در خطر می دیدند.
این روزها نیز جسته گریخته این انتقادها بار دیگر شدت یافته است.به تعبیر برخی از صاحبنظران می توان از این موضوع نیز به عنوان حربه ای برای مقابله با دولت استفاده کرد .
انرژی نیوز در این خصوص می نویسد: توسعه صنعت نفت در ایران مشابه فعالیت «ماشین دودی» دوره ناصرالدین شاه است، قطاری که تا آرام و بیحرکت است، واکنش برانگیز نیست و زمانی که شروع به حرکت میکند با سنگ پرانی عدهای روبرو میشود.
این پایگاه خبری ادامه می دهد : ماجرا از این قرار است که با بهرهبرداری از فازهای جدید پارس جنوبی در کنار گاز متان، محصولاتی همچون میعانات گازی، گازمایع و اتان هم تولید میشود، هم اکنون پارس جنوبی سهمی نزدیک به ۶۵ درصدی در تامین گاز کل کشور دارد و زمانی که اقدام به تولید گاز متان میکنیم و وابستگی ۶۵ درصدی سبد سوخت و انرژی کشور به گازهای پارس جنوبی یعنی به ناچار باید در کنار گاز متان (سوخت منازل، نیروگاهها، صنایع و …تامین می کند) اتان، میعانات گازی و گازمایع را هم تولید کنیم.
در شرایط فعلی برای مصرف گاز متان محدودیتی نداریم و حتی مازاد گاز اتان هم قابل تزریق به شبکه سراسری است اما با میعانات گازی چه باید بکنیم؟ در طول چند سال گذشته تاکنون چند طرح پتروشیمی و یا پالایشگاه با خوراک میعانات گازی در کشور راه اندازی شده است؟ تا سال آینده ظرفیت تولید میعانات گازی با بهره برداری از فازهای باقیمانده پارس جنوبی به یک میلیون بشکه در روز می سد، قرار است این میعانات گازی کجا مصرف شود؟
همزمان با مطرح شدن این پرسشها، مرور اظهارات چند هفته قبل «علی کاردر» مدیرعامل شرکت ملی نفت هم خالی از لطف نیست که اعلام کرد در طول یکسال گذشته تاکنون حدود ۷۰ میلیون بشکه میعانات گازی روی آب و بدون مشتری کشور بالاخره فروخته شد و این آغاز داستانی است که در طول چند سال گذشته تاکنون کام دلالان میعانات گازی ایران و وابستگان آنها را حسابی شیرین و جیبهای آنها را پر پول کرده است.
بازار «میعانات گازی» ایران در طول چند سال اخیر به یک بازار خریدار محور تبدیل شده تا فروشنده محور و با توجه به اینکه گزینهای برای مصرف میعانات گازی به جز چند پتروشیمی و پالایشگاه آن هم در تناژ بسیار کوچک نداریم، عملا شرکت ملی نفت ایران از قدرت چانهزنی کمتری برای فروش و صادرات میعانات گازی برخوردار است.
در این میان گفته می شود شرکت ملی نفت ترجیح میدهد با چند دلار ارزان تر میعانات گازی را به فروش برساند و حتی در برخی آن را با درجه ای پی آی ۵۷ معادل قیمت نفت سنگین با ای پی آی ۳۰ در بازار فروخته میشود.
این ضعف بزرگ، جایی است که بهترین فرصت را برای دلالان به وجود آورده تا اقدام به خرید محموله های میعانات گازی ایران با قیمت پائین کنند و این دلالان سودجو هم برای استمرار کسب سودهای نجومی از هیچ اقدامی خودداری نمیکنند.
با این وجود اخیرا این دلالان برای حفظ سهم خود در بازار میعانات گازی با یک تهدید جدید به نام «مجتمع پالایشگاهی سیراف» روبرو شدند و قطعا بهره برداری از این مجتمع ۴۸۰ هزار بشکهای در کنار پالایشگاه ستاره خلیج فارس عملا بازار و سود آنها را با تهدیدی جدی روبرو میکند زیرا با بهره برداری این دو پروژه و افزایش تقاضای داخلی، قدرت چانه زنی شرکت ملی نفت هم در بازار خارجی بالاتر میرود و دیگر خبری از تخفیفهای چندین دلاری نیست.
بر این اساس در طول دوسال گذشته این دلالان با استفاده از یکسری از عناصر خود در تهران اقدام به جوسازی بر سر راه ساخت مجتمع پالایشگاهی سیراف کرده اند و سعی میکنند تا با ایجاد فضایی مسموم به نوعی مانع پا گرفتن این پروژه عظیم شوند و به اصطلاح شانتاژ به پا میکنند.
از سوی دیگر در فضای مجازی نیز در خصوص طرح مجتمع مذکور مطالبی منتشر می شود که باز خوانی آنها ابعاد این مخالفت ها زا بیشتر مشخص می کند.
کانال خبری از نفت چه خبر در این خصوص می نویسد: یکی از انتقادهای مکرر به پروژه سیراف این است که نفتا بازار ندارد. به تازگی نیز محمد حسن پیوندی مدیرعامل تاپیکو که خود از سهام داران پروژه سیراف است در این خصوص تردیدهایی ابراز داشته است. در حالی که دو سال از آغاز به کار این پروژه میگذرد و قطعا باید این مسایل قبل از شروع به کار بررسی میشد. بر اساس تحقیقی که از نفت چه خبر انجام داده است این طور به نظر نمیرسد که نفتا بازار نداشته باشد و این ادعا میتواند سر نخی در دست رقبای ایران در همسایگی داشته باشد.
بر اساس گزارش این کانال تلگرامی و به گفته موسسه Credence Research، بازار نفتا در سال ۲۰۱۵ حدود ۷۵ میلیارد دلارو معادل ۲۴۳ میلیون تن بوده است که پیش بینی می گردد تا ۲۰۳۰ به ۲۳۰ میلیارد دلار افزایش یابد.
بر اساس اطلاعات اوپک متوسط رشد مصرف نفتا تا سال ۲۰۴۰ حدود ۱.۴% می باشد که از ۶.۲ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۵ به ۸.۸ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۴۰ خواهد رسید که این بیشترین میزان نرخ رشد در بین فرآورده های پالایشی می باشد.
شرکت امریکایی Grand View Research بزرگی بازار نفتا را ۲۷۰ میلیون تن در سال ۲۰۱۴ برآورد کرده است و پیش بینی کرده این بازار تا سال ۲۰۲۲ با نرخ ۳.۴ درصد رشد نماید. عمده این رشد در بخش های حمل و نقل (به عنوان سوخت) و خوراک پتروشیمی ها می باشد.
البته با تحلیل ساده در خصوص رشد تقاضای پلاستیک و کاهش تقاضای بنزین به راحتی می توان آمار منتشر شده در این گزارش را تحلیل نمود که متاسفانه این افراد قدرت تحلیل بازار را ندارند و یا حتی دانش استفاده از این مطالعات را نیز ندارند. میزان تقاضای نفتا در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۸۵ میلیون تن می باشد که سهم سیراف در این بازار حدود ۴% خواهد بود که به سادگی می توان به این بازار ورود پیدا کرد. تقاضای بنزین و میزان رشد تقاضای آن در مقایسه با نفتا بسیار کمتر و حتی در بسیاری از مناطق منفی نیز شده و یا خواهد شد. لذا با توجه به رشد تقاضای موجود در بازار نفتا که ناشی از رشد اقتصادی جهانی و به تبع آن رشد مصرف انواع گرید پلاستیک می باشد ورود به بازار نفتا بسیاری منطقی است.
علاوه بر این تعداد زیادی پالایشگاه میعانات گازی در دنیا هست که با الگوی فرآیندی مشابه پالایشگاه های میعانات گازی سیراف در حال کار هستند. از جمله پالایشگاه میعانات گازی راس لافان قطر که با الگوی فرآیندی مشابه پالایشگاه های سیراف محصولاتی چون گاز مایع، نفتا سبک و سنگین، نفت گاز و سوخت جت را با خوراک کاندنسیت مخزن مشترک گازی پارس جنوبی تولید می نمایند. پالایشگاه راس لافان قطر جمعاً شامل ۴ ترین با ظرفیت هر یک ۷۳ هزار بشکه در روز (جمعاً ۲۹۲ هزار بشکه در روز) می باشد که اخیراً فاز دوم این پالایشگاه شامل دو ترین با ظرفیت ۷۳ هزار بشکه در روز به بهره برداری رسید. لازم بذکر است شرکت های تراز اول دنیا از جمله ExxonMobil، Total، Idemitsu، Cosmo، Mitsui و Marubeni جزو سهامداران پالایشگاه راس لافان قطر می باشند که بدیهی است این شرکت¬ها بدون مطالعات اقتصادی و بازار در چنین طرحی سرمایه گذاری نمی کنند.
در پاسخ به ادعای اینکه قیمت نفتا از خوراک میعانات گازی پایین تر است خیلی راحت می توان به اطلاعات روزانه قیمت میعانات گازی و نفتای شیرین که توسط نشریه Platts منتشر می شود مراجعه نمود. بر اساس متوسط قیمت شش سال اخیر میعانات گازی و نفتا فوب خلیج فارس، میزان Crack Spread نفتا (اختلاف قیمت نفتا و میعانات گازی) حدود ۵۲ دلار در هر تن می باشد.
حتی اگر در مقاطعی قیمت نفتا از میعانات گازی پایین تر باشد بدیهی است که تقاضا برای نفتا افزایش خواهد یافت و قیمت کاندنسیت کاهش می یابد که این ساده ترین اصل مطالعات بازار است که متاسفانه برخی افراد به این دانش نیز دسترسی ندارند.