مزد آن گرفت جان برادر که پول داشت (طنز)
پول بدهی، دکتر میشوی؛ دندانپزشکی ترمی ۵۰ میلیون تومان
راضیه حسینی
در حال حاضر بیش از ۲۲ دانشگاه علوم پزشکی دانشجوی پولی میگیرند. شهریههای چند دهمیلیونی راه را برای ورود رتبه سههزار و حتی ۲۰ هزاریها به رشتههای حساسی مانند پزشکی باز میکند.
تحصیل در دانشگاهها و رشتههای معتبر در ایران برای همه یک شکل نیست.
برای بچهپولدارها شامل این مراحل میشود:
مرحله اول:
پدر و مادر نوگل نوشکفتهشان را در بهترین مدارس غیرانتفاعی ثبت نام میکنند. انواع کلاسهای کنکور. معلمهای دارای مدالهای المپیادی. تدریس خصوصی. متأسفانه با پول نمیشود مرده را زنده کرد. وگرنه این بزرگواران انیشتین و نیوتن خدابیامرز را از قبر بیرون میکشیدند تا به فرزندشان درس بدهد.
مرحله دوم:
همان پدر و مادر پولدار بعد از اعلام نتایج کنکور دست به کار میشوند. وقتی نوگل عزیز با همه معلمها و کلاسها نتوانست رتبه زیر بیست هزار بیاورد. هیچ مشکلی نیست. قرار نیست راهی ساخته شود. بلکه همه راهها پرداخت میشوند. دستگاه پدرو مادرپرداز شروع به کار میکند. این بار برای شهریه دانشگاه.
مرحله سوم:
نوشکفته که دیگر الان خیلی شکفته شده فارغ التحصیل میشود. آقا و خانم دکتر مطب میخواهد. باز هم پدر و مادر برای آینده فرزندشان دست به جیب میشوند. مطبی شیک و مجهز تهیه میکنند و دکتر عزیز شروع به کار میکند.
دکتر عزیز گند میزند. از او شکایت میشود. نگران نباشید پول هست.
دکتر یکی را ناقص و آن یکی را نابود میکند. هنوز ددی و مامی هستند.
اما برای معمولیها:
جملات انگیزشی سرتا پای اتاقشان میچسبانند. با خودشان میگویند درست است که پول ندارم، ولی انگیزه دارم. عکسهای دانشمندانی را که فقیر بودند ولی روزی موفق شدند با پونز به سقف میزند. (چون دیوار دیگر جا ندارد.)
بعد از هفت، هشت سال واقعیت این است. همه پولدارها سر کارند و دکتر فارغالتحصیل بیپول، سرکار. بالاخره فهمیده پول که نداشته باشی از همان اول دبستان سر کاری.
مدام این بیت را با خودش مرور میکند: «نابرده رنج گنج میسر همی شود/ مزد آن گرفت جان برادر که پول داشت.»