مسئولان کاغذی، آدمکها و پیشرفتهای کاغذی (طنز)
راضیه حسینی
«معاوضه بخاری با برنج و روغن»، «معاوضه کتری برقی با برنج» و … این عبارات عنوان آگهیهایی است که در اپلیکیشن «دیوار» درج شده و شکل جدیدی از فقر را صورت بندی میکند.
هرچند تعداد این قسم از آگهیها زیاد نیست، اما از واقعیتی پرده بر میدارد که همه از آن با خبریم؛ «فقر»! پس پیشرفت، اوجگیری، رسیدن به موفقیت، باعث حسادت دشمنان شدن و… این شکلی است.
پس قدرت اول منطقه بودن، کلی منابع طبیعی داشتن، مدیر و مسئول انقلابی بودن این شکلی است؟ ما مدام فکر میکردیم باید یک جور دیگری باشد.
مثلاً مردم از امکانات حداقلی برخوردار باشند. حداقل که میگوییم نه اینکه بتوانند یک خانه مناسب، خودروی معقول داشته باشند. نه اینکه درآمدشان در حد رسیدن پولشان به وسط برج باشد.
اینکه بتوانند مایحتاج اولیه زندگی خود را بخرند، بدون فروش مایحتاج ثانویه زندگی خود. یعنی اینکه زورشان لااقل به خرید یک روغن برسد.
ولی مثل اینکه اشتباه میکردیم. پیشرفت، هیچ ربطی به این چیزها ندارد. پیشرفتها همیشه روی کاغذ متولد میشوند، رشد میکنند و مسئولان که وقت ندارند غیر از کاغذ جای دیگری را ببینند، ذوق میکنند.
پیشرفتها قد میکشند، مسئولان برایشان دست میزنند، پشت تریبونها با قدرت ازشان دفاع میکنند و مردم، بهای این پیشرفتهای کاغذی را با فروش میدهند.
ما همیشه در اشتباهیم. باز فکر کردیم مسئول که میگوید معیشت مردم را درست میکنیم، مسکن میسازیم، کالا ارزان میکنیم و…منظورش مردم واقعی است. اما منظورش آدمهای کاغذیاند. همانها که مثل کاردستیهای بچگیمان تکثیر میشدند.
یک کاغذ را چندلا میکردیم، آدمکی را برش میدادیم و وقتی بازش میکردیم کلی آدمک داشتیم. آدمکهایی خوشحال که دست هم را گرفته بودند.
آدمکهایی بدون نیاز به برنج و روغن. بدون نیاز به فروش بخاری و کتری برای خرید خوراکی.
آدمهایی که همیشه روی کاغذ خوشحالند. دارم فکر میکنم شاید مسئولان ما هم کاغذی باشند. شاید روی کاغذ خوب بلدند کار کنند. نه در واقعیت.
شاید باید در همان کاغذها بمانند و واقعیت را بگذارند برای ما آدمها.