مسابقه برای مصادره مفاخر ایرانی برای ثبت در یونسکو
لیلا ابوالفتحی
بیتوجهی و تعلل در ثبت آثار ناملموس در ایران باعث شده است که بسیاری از کشورها که در گذشته با ما مناسبتهای فرهنگی و تاریخی داشتهاند از ما سبقت بگیرند و بسیاری از میراث ما را به نام خود در یونسکو ثبت کنند.
بیشک میراث معنوی ناملموس یکی از سرمایههای فرهنگی جوامع بشری است که گذشته و حال یک ملت را ترسیم میکند و حفظ و نگهداری آن میتواند یکی از عوامل سیطره فرهنگی جوامع در جهان باشد یا حتی آینده سیاسی و اجتماعی مردمان یک سرزمین را هم تحتالشعاع قرار دهد.
در تمام دنیا کشورها قصد دارند که با ثبت آثار معنوی خود در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در حفاظت آنها و معرفی فرهنگ خود به سایر کشورهای جهان بکوشند.
در چند سال اخیر شاهد ثبت بسیاری از میراث فرهنگی خود از سوی کشورهای همسایه بودهایم؛ مانند: چوگان، قهوهخانه، نان لواش، موسیقی عاشیقلار، بادگیر، تار، تنبور، شب یلدا، موسیقی بخشهای خراسان شمالی، هنر خوشنویسی، مینیاتور، حمام ایرانی اما مهمتر از آنها ثبت بزرگان و دانشمندانی چون مولانا، سیدجمالالدین اسدآبادی، فارابی، ابن سینا، شاهنامه، نظامی، خیام بوده است که متاسفانه با سکوت و بیتفاوتی دستاندرکاران رخ داده است.
کملطفی فقط منحصر آثار ناملموس فرهنگی ما نیست و متاسفانه به نمادهای ملموس فرهنگی ما هم وجود دارد. صنایع دستی یکی از نمودهای ارائه این فرهنگ است و میتواند به راحتی از کشوری به کشوری دیگر و حتی از قارهای به قارهای دیگر خصوصیات فرهنگی، قومی و قبیلهای یک منطقه را انتقال دهد و به صورت ناخواسته ترویجدهنده سبکی از زندگی باشد.
در سالهای گذشته در ایران متاسفانه چندان بهایی به این وجه فرهنگ ندادند اما در یکی دوسال اخیر اوضاع کمی بهتر شده است. برپایی نمایشگاههای صنایع دستی و قرار دادن این رشته در دانشگاهها گام کوچکی در این راه است اما تا رسیدن به جایگاه اصلی آن راه درازی در پیش است.
بیتوجهی به بناها و دستساختههای انسانی در سراسر ایران هم نمود دیگری از دست دادن این میراث کهن است و هر بسیار شاهد خبرهایی درباره ویرانی یک بنای تاریخی و ملی در کشور هستیم که نشان از این دارد که جایگاهها این بناها و دستساختهها برای مسئولان و دستاندکاران این امر تعریف نشده است و فقط متولی امری هستند که اعتقادی به آن ندارند و این یک فاجعه در مسئولیتپذیری و مسئولیت دادن به افراد است.
قاچاق عتیقه و حفاریهای غیرمجاز و غیرعلمی در ایران هم کم نیست و این خود وجه دیگر از بین رفتن این میراث کهن است. گنجیابانی که از سر تجربه و یا با آزمون و خطا در پی کسب درآمد هستند و صدمه زدن یا ویران کردن این آثار چندان برایشان اهمیتی ندارد و فقط رسیدن به هدف خود برایشان مهم است.
آمار بالای آثار ایرانی در موزههای دنیا نشان از خروج غیرقانونی این آثار دارد و سوال اینجاست که چگونه این حجم از آثار از کشور خارج شده است؟ این در حالی است که حمل و نگهداری این آثار کار راحتی نیست و شرایط ویژهای را طلب میکند.
با توجه به رواج فرهنگ غرب و به اصطلاح «رویای آمریکایی» یا «سبک آمریکایی» جا دارد که رویکرد فرهنگی خود و شناساندن بسیاری از آداب، سنت و مفاخر خود به جوانان جلوی گرایش به دیگر فرهنگها گرفته شود و از سویی دیگر مسئولان با ثبت این آثار در میراث فرهنگی یونسکو سعی در شناساندن فرهنگ غنی ایران داشته باشند که قطعا در مراودات سیاسی و تعاملات با دیگر کشورها بسیار تاثیرگذار است.