مصیبت های بیماری
بسمه تعالی
حدود ۸ اردیبهشت ماه امسال نصف شب دچار تب و ارز شدید شدم که با کمک دخترم بعد از یک ساعت تب و لرز خوابید، اما دو شب دیگر همان داستان تکرار شد.
ساعت ۱۰ رور۱۱ اردیبهشت در دفتر روزنامه مجددا تب لرز به سراغم آمد، این بار به اورژانس بیمارستان مصطفی خمینی مراجعه و زیر سرم رفتم و همان روز سونوگرافی و آزمایش خون و ادرار هم دادم.
تقریبا دو روز بعد به توصیه پزشک عمومی اورژانس به پزشک اعصاب روان مراجعه کردم و او هم گفت نتیجه آزمایش خون را که پزشک اورژانس نوشته بود برای من هم بیاورید.
هر دو پزشک داروهایی نوشته بودند که مصرف شد
نتیجه آزمایش چند روز بعد داده شد، توصیه کردند که به پزشک ارتوپد و پزشک اورولوژ مراجعه کنم.
پزشک اورتوپد دستور عکس برداری تراکم استخوان و ایکس ری در دو روز متفاوت را داد.
پزشک اورولوژ هم دستور سی تی اسکن کامل صادر نمود.
هر دو پزشک داروهایی را هم نوشتند و دریافت شد و عکس ها برداشته شد.
اورتوپد در ویزیت دوم داروهای جدید نوشت و توصیه کرد که به اورولوژ و روماتولوژ سری بزنم
داروهایی که پزشک اورولوژ نوشته بود سیستم گوارشیم را مختل کرد و ناچار مصرف داروهای وی را قطع کردم.
یکی از دوستان که به دیدنم آمده بود یک پزشک آنتی ایجینگ معرفی کرد با شرح کشافی در مورد اعجاز وی. که وقت گرفتم و رفتم و با آزمایش بلند بالا و گرانقیمتی مواجه شدم از خون و ادرار و اسکن اتمی. اما در مورد کنترل درد و تب و لرز کاری نکرد.
درد در محوطه لگن و زیر شکم ادامه داشت و وقت گرفتن از تک تک پزشکان و آـزمایش دادن و نتیجه آزمایشات را گرفتن و مراجعه به پزشک مربوطه تا اواسط تیرماه ادامه یافت با هزینه ای که بعد از کسر بیمه حدود ۴ میلیون تومان شد.
اواسط تیرماه مجددا تب و لرز برگشت و به اورژانس بیمارستان بهمن رفتم، مجددا بستری و رفتن زیر سرم و دارو های جدید.
آزمایش و سونوگرافی مجدد و احتمال سنگ کلیه و تاکید بر مراجعه به پزشک اورولوژ
پزشک اورولوژ بیمارستان بهمن سنگ کلیه را منتفی دانسته التهابات خفیف پروستات را مطرح و دارو نوشت تا ۱۰ روز بعد و بعد از مصرف دارو ها و انجام آزمایش خاص .
با نتیجه آزمایش مجدد مراجعه کنم.
در آخرین مراجعه به پزشک اورولوژ، التهابات پروستاتی پایان یافته اعلام شد و تاکید کرد که به اوروتوپد و روماتولوژ مراجعه کنم. نتایج مراجعه به اورتوپد را نشان دادم فرمودند پس به روماتولوژ مراجعه کنید.
با گذشت ۹۰ روز دردهای فلج کننده ناحیه میانی ادامه دارد ، بصورت نصف و نیمه به روزنامه می روم، رانندگی نمیتوانم بکنم، با مسکن سر می کنم، و هفته دیگر سراغ روماتولوژ خواهم رفت با ۵ میلیون تومان هزینه بعد از کسر بیمه، و دو نفر از خانواده و همکاران گرفتار دردسرهای بنده.
جالب این که ۶ بار آزمایش خون و ادرار طی سه ماه دادم( هرپزشک یک بار) و بیشتر تجهیزات عکس برداری و آزمایشگاهی را هم دیدم و یاد گرفتم!
خدارا شکر دستم به دهنم می رسد و قدرت پرداخت این هزینه ها را خدا لطف کرده وافرادی را هم در کنارم قرار داده که بار این همه دوندگی را برایم می کشند.
وای به حال ضعفای بی کس!
تفکیک بین ثبت اسناد و ثبت احوال، بیمه و مالیات، شهرداری و شهر سازی، کلانتری و پلیس راهنمایی و امثال این ها ، که انصافا باید هم تفکیک شوند ، مردم را کلافه میکند، و یکی از دغدغه های دولت ها ایجاد دفاتر واحد مراجعات برای این نهادهاست.
اما آیا پزشکان نباید فکری برای این تعدد تخصص ها و یکپارچه سازی آنها بکنند.
با این تاکید که در سازمان ها و مراجعات دیگر آدم سالم دنبال کاری می رود و درحوزه درمان یک بیمار در حال دردو رنج! داستان هزینه ها هم که امر دیگری است:بیمه تامین اجتماعی، بیمه تکمیلی ، پزداخت نقدی، پزشکان غیر بیمه ای که باید اسنادشان به بیمه تامین اجتماعی یا تکمیلی برده شود و….
خلاصه نوشتم ، والا کارهای ریز و درشت زیادی هم بود.