چهار ستون نجات بورس

بازار سرمایه ایران در سومین روز کاری پس از بازگشایی مجدد خود، برای سومین روز پیاپی با ریزش گسترده شاخصها و خروج نقدینگی روبهرو شد؛ امری که نهتنها زنگ خطر را برای فعالان بازار به صدا درآورده بلکه بار دیگر بر شکنندگی اعتماد سرمایهگذاران و ضرورت مداخله هدفمند سیاستگذاران تاکید دارد.
سقوط پیدرپی شاخصها
شاخص کل بورس در روز دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ با افت ۵۶ هزار واحدی، کانال ۲.۸ میلیون واحد را نیز از دست داد و به محدوده ۲.۷ میلیون واحدی عقبنشینی کرد.
شاخص هموزن نیز کاهش ۰.۷۴ درصدی داشت و تا سطح ۸۸۲ هزار واحد نزول کرد. در این روز، تنها ۳ درصد از نمادها مثبت و بیش از ۹۷ درصد منفی بودند؛ از ۸۷۲ نماد معاملاتی، تنها حدود ۳۰ نماد سبزپوش باقی ماندند.
موج سنگین خروج پول
ارزش معاملات خرد به سطح کمسابقهای رسید و رقم ۷.۵ همت را ثبت کرد که از این میزان، حدود ۵ همت از سوی حقیقیها از گردونه معاملات خارج شد.
نمادهای بانکی بیشترین خروج پول را تجربه کردند (۹۰۲ میلیارد تومان) و پس از آن، گروههای سرمایهگذاری و خودروسازی در رتبههای بعدی خروج سرمایه قرار گرفتند. این موج خروج نقدینگی ناشی از ترکیب عواملی چون بیاعتمادی به آینده بازار، نیاز به نقدینگی پس از تعطیلی، نگرانی از جنگ و خلأ تصمیمسازی مؤثر در سطح کلان است.
اگرچه در طول روز معاملاتی، چندین بار صفهای فروش برخی از نمادهای بزرگ بانکی مانند بانک ملت، صادرات و تجارت توسط حقوقیها جمع شد، اما این مداخلات صرفاً اثری محدود و کوتاهمدت داشتند. نمادهایی مانند “خساپا” نیز که با حمایت حقوقی همراه شدند، در نهایت نتوانستند روند بازار را متعادل کنند.
در واقع، برخلاف تبلیغات موجود، بازار بیش از آنکه نیازمند جمعکردن صف فروش باشد، نیازمند احیای اعتماد و شفافسازی چشمانداز اقتصادی است.
کارشناسان بازار سرمایه معتقدند که صرف صدور بیانیههای حمایتی یا وعدههای بدون پشتوانه از سوی دولت، بانک مرکزی یا نهادهای مالی مانند صندوق تثبیت، تاثیری در روند نزولی بازار ندارد.
توقف ۱۰ روزه بورس در پی جنگ، فضای بیاعتمادی را تشدید کرد. اکنون، بسیاری از سرمایهگذاران، نگران جنگ احتمالی آینده هستند، نه فقط خسارات فعلی. از این رو، بستههای حمایتی بدون بازتعریف ساختار بازار، بیشتر شبیه گفتاردرمانیاند.
اعتماد؛ کلید بازگشت بازار
در شرایط بحرانی، تنها عاملی که میتواند موتور بازار را مجدد روشن کند، اعتماد است. اعتماد به سیاستگذار، اعتماد به دادههای اقتصادی، و اعتماد به نبود دستکاری و مداخلات خلقالساعه. اعتماد سهامدار، سنگبنای بازار سرمایه است؛ نه لطف، بلکه یک الزام راهبردی. تا زمانی که این اعتماد بازسازی نشود، هر خط اعتباری هم صرفاً به عنوان کمکهزینه خروج تلقی خواهد شد.
سیاستگذاران باید بدانند بازار سرمایه ایران، با وجود همه ناملایمات، همچنان اصلیترین بستر کشف نرخ واقعی بهره است و فشار زیادی را به جای بازارهای دیگر تحمل میکند. عدم حمایت هوشمند از آن، نه فقط بحران بازار، بلکه بحران اقتصادی خواهد بود.
خط اعتباری؛ راهکار اضطراری نه پرهزینه
در این شرایط، برخی پیشنهاد تخصیص یک خط اعتباری هدفمند و محدود را مطرح کردهاند. تجربه جهانی نشان داده که چنین ابزارهایی، در بحرانها صرفاً شوک موقتی روانی ایجاد کرده و مانع ریزش بیشتر بازارها میشود. از آنجا که بخش زیادی از نقدینگی آزادشده مجدد به ابزارهای باثبات مانند اوراق یا حسابهای بانکی بازمیگردد، هزینه خالص این اقدام چندان بالا نخواهد بود.
اما شرط موفقیت چنین سیاستهایی، تعیین دقیق دامنه، زمانبندی و هدفگذاری آنهاست. بستهای که صرفاً برای مهار هیجان عمل کند، کارایی دارد؛ اما بستههایی که قرار است نقش جایگزین اعتماد یا عملکرد شرکتها را ایفا کنند، اغلب به شکست منتهی میشوند.
تنشزدایی پیشنیاز بازگشت بازار
کارشناسان تأکید دارند که هرگونه تحول مثبت در فضای بینالمللی، میتواند سیگنالی قوی برای بازگشت سرمایهها به بازار باشد.
در مجموع، بازار سرمایه در نقطهای بحرانی قرار گرفته که خروج از آن، نه با پول صرف، بلکه با تصمیمسازی دقیق، مسئولانه و شفاف ممکن خواهد بود. اعتماد، نقدشوندگی، پرهیز از دخالت دستوری و درک واقعی از نقش بازار در اقتصاد، چهار ستون نجات بورس در ماههای آینده هستند.