«رحمان سعادت» / اقتصاددانان
در کشورهای اروپایی اقتصاد تا حد زیادی رقابتی است و افراد، بنگاهها و شرکتهایی که عموما خدمات و کالاهای بهتری را ارائه میدهند، طبیعتا سود بیشتری هم کسب میکنند، در نهایت هم چرخه اقتصادی درست عمل میکند.
از آنجاییکه زیر ساختهای اقتصادی ما چندان رقابتی نیستند، طبیعتا فسادهایی هم در حوزههای مختلف آن رخ میدهد که یکی از نمودهای پر رنگ آن هلدینگ های فامیلی وابسته به جریان قدرت و شرکت های خصولتی است.
پر واضح است که نمی توان و حق نداریم که همه هلدینگهایی که در کشور فعالیت میکنند را متهم کنیم اما علت سودآوری برخی از هلدینگها به دلیل رانتی است که از دولت یا وجود باگ هایی در سیستم میگیرند. برای مثال حوزه پتروشیمی که در سریال «زخم کاری» هم به آن اشارههایی شده؛ بستری است که به دلیل وجود پولهای کلان در آن ممکن است درگیر فساد شود. البته که همین حوزه نیز اگر رقابتی باشد ممکن است شاهد این اتفاقها نباشد.
در بحث هلدینگها نیز ما بعضا شاهد هستیم و در رسانه ها خوانده ایم که برخی از آنها به شکل خصولتی فعالیت میکنند، یعنی یک طرف دولت است و طرف دیگر بخش خصوصی. گاهی افرادی که صاحب منصب و یا حتی وزیر میشوند خودشان شرکتهای متعددی دارند و در واقع به نوعی نماینده آن شرکت خصوصی در دولت هستند! طبیعتا برای اینکه بتوانند از آن رانت و سود استفاده کنند؛ ممکن است افرادی را سر کار بیاورند که همراهشان باشند و دست به فعالیتهای رانت جویانه و بعضا غیرقانونی هم بزنند، نزدیکان این افراد هم میتوانند منافع مافیایی آنها را تامین کنند.
وقتی سودآوری این هلدینگها بیشتر میشود رشدشان از نظر تعداد هم ممکن است؛ بیشتر شود. با توجه به شرایط اقتصادی که در ایران وجود دارد همین سودهای غیرمتعارف و بعضا غیرقانونی تبدیل به مافیاهای مختلف میشود که در نتیجه آن افرادی که در مسیر درست حرکت میکنند از چرخه حذف میشوند تا آن دسته از افراد بتوانند به رشد سرمایه داری رفاقتی و غیر منطقی که در ایران شکل گرفته ادامه دهند، که نتیجه آن معیوب تر شدن چرخه اقتصاد خواهد شد.
بدیهی است که هر جا رانتی به وجود بیاید تلاش برای کسب آن غیر رقابتی بوده و لذا وجود فساد محصور به مرزهای کشور ما نیست اما میزان فساد متناسب با نورافکن هایی است که بخش های مختلف اقتصاد را روشن می کند و نقاط کورو تاریک را محدودتر!
جمله معروفی هست که میگوید هر کجا که پول هست، فساد هم هست، حتی اگر در حوزه ورزش، فوتبال را در نظر بگیریم، نسبت به حوزههای دیگر فساد بیشتری در آن وجود دارد، در سینما هم کما و بیش بحث فساد مطرح است، همانطور که سریالی فاخر مثل «شهرزاد» که از بعد هنری بسیار ارزشمند بود اما تهیه کنندهاش به فساد مالی متهم شده بود، البته که این مسئله از ارزشهای خود اثر چیزی کم نکرده بود!
«زخم کاری» یکی از سریالهای پرمخاطبی است که برای عموم مردم جذاب بود زیرا توانست به مقوله فسادهای مختلف اقتصادی بپردازد، شاید چندین فیلم یا سریال پیش از این مجموعه هم بودند که به موضوعات اقتصادی پرداخته بودند اما سازندگان «زخم کاری» با هنر روایت و نمایش توانستند در این حوزه بر مخاطبان تاثیرگذار باشند که شاخصه اصلی آن ترسیم واضح مسیر متفاوت فرزان مسئولان و یا به واقع آقازاده ها بود. این سریال به بیراههای که ممکن است فرزندان مسئولین یا به واقع آقازادهها در آن گرفتار شوند اشاره می کند.
در حالی که در گذشته افرادی که انقلابی بودند وارد بازیهای اقتصادی نمیشدند و به دلایل عقایدی که داشتند اخبار اینچنینی دربارهشان نمیشنیدیم؛ اما در نسلهای جدیدتر، آقازادهها به میدان آمدند. باید قبول کنیم که نسلها عوض شده است، نسل دهه ۵۰ و ۶۰ صبور و کوشا بودند و صبر میکردند تا نتیجه و ثمره تلاششان را ببینند، اما نسل جدید دوست دارد سریع و وسیع به ثروت برسد، یعنی خیلی زود به ثروتی زیاد دست پیدا کنند. آقازادهها از طریق پدر یا مادر مسیر راحتتری را برای رسیدن به ثروت پیدا میکنند و ممکن است از موقعیتی که در آن قرار دارند سوءاستفاده کنند.
کم و بیش شنیدهام که برخی از آقازادهها مسئول تجارت مثلا بخش نفت کشها هستند که به نوعی مرتبط با حوزه کاری یکی از والدینشان است، مواردی از این دست متاسفانه در کشور ما وجود دارد. این نسل چون علاقه زیادی به ثروت دارد و از طرفی آن آموزهها و اعتقادات نسلهای قبلی هم برایش دغدغه نیست به راههایی وارد میشوند که باعث ایجاد فسادهایی میشود که عملا منابع کشور را تحت تاثیر قرار داده اند.
اما فراگیر شدن شبکههای اجتماعی تاثیر زیادی در افشای فسادهای اقتصادی در حوزههای مختلف داشته و باعث شده اطلاعرسانیها بسیار بهتر و سریعتر انجام شود. در دهه هشتاد هم فسادهای اقتصادی زیادی اتفاق میافتاد اما شاید یکی دو سال بعد خبر آنها به گوش میرسید اما الان دیگر اینطور نیست.
اگر بخواهیم نگاهی مثبت به شبکههای اجتماعی داشته باشیم میتوانیم بگوییم به دلیل سرعت بالای انتقال اخبار، شبکههای اجتماعی باعث شدند تا فساد در بخشهای مختلف تا حدودی کمتر شود، چراکه همه مسئولان و افرادی که به نوعی شناخته شدهاند، میدانند که در یک اتاق شیشهای هستند.
برای مثال میگویم، آقای پزشکیان، رئیس جمهور کشورمان تا بدین جا با صداقت با مردم کشورمان صحبت کردند و اساسا سالم و صریح هستند اما در روزهای گذشته خبر همراهی داماد ایشان در سفرشان به عراق به سرعت در شبکههای مجازی دست به دست شد و البته توضیحاتی درباره آن نیز منتشر شد.
اما در مجموع با وجود فضای مجازی همه افراد، از مدیران و مسئولان گرفته تا افراد شناخته شده، میدانند که هیچ حرکت و اقدامی از چشم دیگران پنهان نمیماند و همین موضوع شاید باعث شود تا در فعالیتها و تصمیمها دقت بیشتری شود و صداقت الگو قرار بگیرد.