هزاران بیمار منتظر «اهدای عضو»؛ لزوم تصمیم درست در «زمان مناسب»
آمارهای نیازمندانی که غریبانه در انتظار عضو هستند، چنان زیاد است که لزوم واکاوی موضوع اهدای عضو و فرهنگسازی برای گسترش آن را ضروری میسازد. براساس برآوردها در کشور ما حدود ۱۴ تا ۳۰ هزار بیمار منتظر اهدای عضو هستند و از این تعداد روزانه ۷ تا ۱۰ نفر فوت میکنند.
به گزارش ایرناپلاس، در یک بررسی جهانی مشخص شده که عمدهترین پیوندهای متداول عبارتند از: کلیهها، قلب، کبد، پانکراس، روده، ریهها، استخوان، مغز استخوان، پوست و قرنیه و برخی از ارگانها و بافتها که زمان زنده بودن یا پیش از مرگ مغزی میتوان به فرد دیگری پیوند زد.
اهدای عضو اگرچه در مواقع زنده بودن فرد نیز امکانپذیر است اما عمده افرادی که با بخشیدن یکی از اعضای حیاتی بدنشان به فرد یا افراد دیگری، حیات میبخشند، کسانی هستند که دچار مرگ مغزی شدهاند.
مرگِ مغزی به وضعیت غیرقابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق میشود که در چنین وضعیتی همه نورونهای مغز تخریب میشوند و یکی از معیارهای قطعی تعیینکننده مرگ است؛ در نتیجه امکان بهبودی و بازگشت بیمار مرگ مغزی به هیچ عنوان وجود ندارد.
بر اساس نظر متخصصان، هر فرد مرگ مغزی میتواند با اهدای اعضای حیاتی خود جان ۸ نفر را نجات دهد و با اهدای نسوج (از جمله قرنیه، پوست، تاندون و ..) ۵۳ نفر را از معلولیت برهاند.
در کشور ما اگرچه سابقه پیوند اعضا به بیش از ۸ دهه میرسد اما فرآیند قانونی شدن آن در سال ۱۳۷۲ در مجلس چهارم آغاز شد. در این سال لایحه «اجازه پیوند اعضای بدن فوتشدگان در موارد خاص» تقدیم مجلس شورای اسلامی شد اما به تصویب نرسید.
تا اینکه در پی فتاوی مراجع عظام تقلید مبنی بر مجاز بودن این امر و براساس نیاز جامعه، مجلس شورای اسلامی کلیات طرح پیوند اعضاء از مرگ مغزی را در آبانماه ۱۳۷۸ به تصویب رساند و در ۱۷ فروردین ماه ۱۳۷۹ این طرح در شورای نگهبان مصوب و ۲۴ خرداد همان سال این قانون ابلاغ شد.
اهدای عضو یک چهارم بیماران مرگ مغزی
در ایران سالانه بین ۵ تا ۸ هزار مرگ مغزی رخ میدهد که عمده آنها مرتبط با تصادفهای جادهای است. از این میزان بین ۲۵۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر مرگ مغزی شده، قابلیت اهدای عضو دارند اما به طور متوسط سالانه فقط حدود ۱۰۰۰ مورد منجر به اهدای عضو میشود. به این ترتیب فقط یک چهارم بیماران مرگ مغزی اعضایشان اهدا میشود و بقیه از بین میروند.
از سوی دیگر آمارها نشان میدهد هر ساله تعداد نیازمندان منتظر عضو در کشور افزایش مییابد و این در شرایطی است که اهدای عضو تقریبا روند ثابتی دارد.
براساس نظر نهادها و مراکز علمی و تخصصی کشور، تعداد بیماران نیازمند به عضو پیوندی در کشور از ۱۴ هزار تا ۳۰ هزار نفر متغیر است و «انجمن اهدای عضو ایرانیان» این رقم را بیش از ۲۵ هزار نفر برآور میکند.
نکته امیدوارکننده شاخص اهدای عضو در کشورمان است که براساس تعداد اهدای عضو در سال، به ازای هر یک میلیون نفر، محاسبه میشود و ایران با نمره ۱۴.۳ در رتبه بالای آسیا و میانه جدول جهانی قرار دارد. این شاخص بالاتر از بسیاری از کشورهای منطقه مانند ترکیه، کویت، چین، قطر، امارات، ژاپن و … است.
از آغاز اهدای عضو در کشور تا پایان سال ۱۳۹۹، نزدیک به ۷۰ هزار عضو اهدا شده است و براساس آمارهای مستند، بیشترین عضو اهدایی به ترتیب عبارت بوده اند از کلیه، کبد، قلب، ریه، لوزالمعده، روده و … .
در سالهای اخیر با توجه به کار رسانهای گسترده، روند تقاضا برای دریافت کارت اهدای عضو شتابی مناسب داشته است؛ بهگونهای که اگر پیش از این فقط ۱۰ درصد مردم کارت اهدای عضو داشتند، تا اسفند ۱۳۹۹ این رقم به ۱۸ درصد جمعیت بالغ کشور رسیده است؛ البته هنوز فاصله زیادی با برخی کشورها داریم.
در همین زمینه آمار رضایت به اهدای عضو (و نه دریافت کارت اهدا) در سال ۱۳۸۳ در کشور پنج درصد بود و سال ۱۳۸۹ به حدود ۳۳ درصد رسید؛ این آمار به تدریج افزایش یافته و در حال حاضر متوسط کشوری رضایت از اهدای عضو به ۷۰ درصد رسیده اما متاسفانه به همین میزان، اهدای نهایی عضو، عملیاتی نشده است.
ضرورت درک تفاوت کما با مرگ مغزی
بر اساس برآوردها، تنها یک سوم افراد بالغ کشور درباره معنای واقعی مرگ مغزی اطلاع دارند و میتوانند در لحظه حادثه تصمیم درستی بگیرند و در بیشتر مواقع تیمهای اهدای عضو ناگزیر به تلاش برای اطلاعرسانی درست هستند تا «شاید» برخی خانوادهها راضی به اهدا شوند.
در یک مطالعه پژوهشی، مشخص شده فاصله زمانی رضایت خانواده به اهدای عضو عزیزانشان از زمان مرگ مغزی، بین ۳ تا ۶ ماه متغیر است. یک معضل مهم در این فرآیند، درک درست معنای مرگ مغزی و تفاوت آن با کماست؛ اگر در حالت کما امید نسبی به بازگشت بیمار به زندگی وجود دارد، در مرگ مغزی به دلیل ضایعه یا ضربهای که به بافتهای اصلی مغز وارد شده، خون دیگر به مغز نمیرسد؛ سلول میمیرد و متلاشی میشود و به مرور اعضای حیاتی بدن از بین میروند بهگونهای که دیگر امکان بازگشت به زندگی وجود ندارد.
به این ترتیب گام نخست برای افزایش رضایت و تمایل خانوادهها به اهدای عضو، پذیرش موضوع مرگ مغزی و درک تفاوت آن با کما و دیگر حالتهای ناتوانکننده است.
براساس برخی پژوهشها عدم «پذیرش مرگ مغزی» مهمترین مانع در رضایت خانواده در اهدای عضو است و در ردیفهای بعدی، شاخصهایی همچون «تعاملات خانوادگی»، «باورها و انگیزهها» و … موثرند.
بنابراین نخستین اقدام موثر برای افزایش رضایت خانوادهها به اهدای عضو، مربوط به حوزه اطلاعرسانی و فرهنگسازی است؛ هرچه رسانهها و مدارس و دانشگاهها روی این گزاره که «مرگ مغزی مساوی با مرگ است» بیشتر تمرکز و اطلاعرسانی کنند، دشواریهای فرایند اهدا، کمتر شده و بیماران کمتری در حسرت یک عضو، جان میسپارند.